اسدی در نشست نقد و بررسی کتاب «رواندرمانی در عمل»:
حرکت سینوسی یونگ بین مفاهیم فلسفی و امور عینی کتاب را جذاب میکند
اردشیر اسدی گفت: رویکرد یونگ در وام گرفتن روان شناسی از حوزههای دیگری است، در عین حال او در این کتاب از موردهای عینی هم استفاده کرده و این حرکت سینوسی بین مفاهیم فلسفی و امور عینی و کاربردی جذابیت کتاب را افزایش داده است.
کتاب «رواندرمانی در عمل» نوشته کارل گوستاو یونگ با ترجمه ارسطو میرانی به همت انتشارات جامی منتشر شده است. کارل گوستاو یونگ، فیلسوف و روانپزشک معروف اهل سوئیس و همچنین پایهگذار روانشناسی تحلیلی، در کتاب پیش رو به طور خاص به جنبهها و مسائل مشاوره و رواندرمانی میپردازد. او ضمن ارائه تعریفی برای رواندرمانی و مطالعه اهداف، اصول و مسائل آن، ارتباط میان رواندرمانی را با فلسفه و پزشکی نیز بررسی میکند. مبحث سنگین و دشوار این کتاب، فصل آخر آن به نام روانشناسی انتقال است که رابطه بین رواندرمانی و کیمیاگری را با پرداختن به نقلقولها از متون کیمیاگری با زبان نمادین و پرتناقضشان، مورد پژوهش قرار میدهد.
صدیقی در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره یونگ ارائه کرد و گفت: یونگ در فضایی رشد کرد که پر از گرداب بود و موفق شد به عنوان یک انسان مدرن کهن از این شرایط بگذرد. او در ده سالگی برای رفع حملات اضطرابی به واکاوی خود پرداخت که نشان دهنده نبوغش است. او بعد از گرفتن تخصصش با علاقه نوشتههای فروید را دنبال میکرد. در سال 1907 بعد از دعوت فروید به وین میرود و آنها به مدت 13 ساعت بی وقفه با هم سخن گفتند. بعدها فروید او را جانشین خود خواند اما با توجه به استقلال یونگ و اینکه مرید کسی بودن برایش افتخاری نبود، از مسیر خارج شد و این کار را با نوشتن «انسان و سمبلهایش» انجام داد و همین کتاب موجب پایان دوستی او با فروید میشود.
او ادامه داد: در نهایت رقابت با فروید باعث شد فروید این رابطه را ختم کند، هر چند از ابتدا اختلافات تئوریک بین این دو مطرح بود. به نظر میرسد اختلاف اساسی آنها در تفاوتشان از قرائت شخصی اشان از مذهب بود.
صدیقی با بیان اینکه میرانی به خوبی از عهده ترجمه کتاب برآمده عنوان کرد: کتابهای متعددی از یونگ در ایران منتشر شده و در میان ایرانیان روان درمانگرانی هستند که با سبک یونگ کار میکنند. در میان کتابهای او کتابی که به بحث روان درمانی از زوایای مختلف نگاه کند موجود نبود و این اثر جامعی برای حوزه روان درمانی است.
او گفت: ترجمه یونگ به گفته مترجم آن میرانی دو چالش دارد؛ نخست اینکه دوبار این متن ترجمه میشود و این امکان اشتباه را زیاد میکند. دوم اینکه یونگ فرد طنازی بود و این به دلیل نبوغش بوده که دایره لغات وسیعی داشته و در نوشتار ممکن است تشخیص آن مشکل باشد. بنابراین برای درک درست آثارش دقت زیادی لازم است و میرانی با احساس مسئولیت بالا از پس این کار بر آمده است.
او با تشریح فصول مختلف کتاب گفت: یونگ به دشوار بودن مطالعه بخش پایانی کتاب اشاره کرده و این ترجمه آن را سخت تر میکند. در بخش اول کتاب یونگ به تاریخ شکل گیری روان درمانی و رشد آن، مکاتب مختلف در این حوزه، تناقضهای موجود در این رشته علمی و ... اشاره کرده است. از نظر یونگ چون فردیت سیستم روانی زیاد است در نتیجه ممکن است اظهارات نادرست زیادی هم مطرح شود و روان درمانگر باید به این آگاه باشد. او در پیش گرفتن دیالکتیک در روان درمانی را پیشنهاد میکند. همچنین به پدیدارشناسی روان درمانی میپردازد. او میگوید روان درمانگر همانطور که به دانش بالا نیاز دارد نیازمند اخلاق والا هم هست.
به گفته صدیقی، او در این کتاب به توضیح روان درمانی و خاستگاه آن میپردازد. او مرتب بر منحصر به فرد بودن انسانها و اتخاذ روش خاص برای هر فرد تاکید میکند و از همین منظر اشاره میکند که هر نظریه روان کاوی میتواند بروی هر فرد کارایی تاثیر داشته باشد. او تعقیب صرف خاطرات کودک را درست نمیداند و از این منظر فروید را نقد میکند.
این محقق یادآور شد: یونگ میگوید نظرات او تنها میتواند روی گروهی از افراد موثر باشد و حتی دیدگاههای خودش را نسبی میداند و نه مطلق. او به فروتنی در روان درمانی اشاره میکند و معتقد است باید کثرت گرایی در این حوزه به رسمیت شناخته شود. او تاکید میکند نگرشهای معنوی فرد را در روان درمانی باید مد نظر قرار داد. او به درک بیمار در روند درمانی تاکید میکند. یونگ معتقد است واقعیت روان درمانگر هم به اندازه خود بیمار پر از توهم است. او به احساس تعصب در اقتدارگرایان میپردازد و معتقد است هر روان درمانگر برای مدتی میتواند چراغ دانش را در دست داشت باشد و از همین رویکرد کسانی را که فقط به یک مکتب معتقدند زیر سوال میبرد.
صدیقی با اشاره به او به اهمیت فلسفه در دیدگاه یونگ گفت: او معتقد است مرز روشنی بین فلسفه و دین وجود ندارد و روان درمان گرایان باید به این حوزه مسلط باشند. یونگ معتقد است روان درمانگر نباید دنبال مطرح کردن تشخیص باشد و باید بیش از تشخیص گذاری به شناسایی محتوای عقدهها بپردازد و رسالت روان درمان گری را پیگیری هدف رشد انسان میداند و معتقد است در این حالت فرد میتواند پتانسیل خود را شکوفا کند.
صدیقی در ادامه افزود: در فصل دوم به درباره نظرات فروید اشاره میکند. او به تخلیه هیجانی میپردازد و معتقد است تاثیر شفا بخش صرفا مبنی بر بیان تجربه نیست. او به رویکرد خود را درباره رویاها فقط در جهت شناخت درمان میداند. او درباره انتقال حرف میزند و معتقد اسنت انتقال مجموعه ای از فرافکنیهاست و باید برای هر فرد منحصر به فرد باشد. فصل آخر کتاب از نظر ساختاری با فصلهای دیگر متفاوت است. یونگ درباره تفاوت روان درمانگری و کیمیاگری حرف میزند و نتایج پژوهشهای تطبیقی خود را ارائه میکند. او دشواری این فصل را در پرداختن به مباحث کیمیاگری میداند. با توجه به دشواری مطالب این بخش ترجمه این فصل هم قطعا سخت تر از فصول دیگر بوده است. او اولین کسی است که به موضوع کیمیاگری اشاره کرده و میگوید این هنر تبدیل فلزات به طلا نیست بلکه هنر اتحاد اضداد است. او میگوید کیمیاگری اتحاد اضداد را کامل میکند و راهی برای رسیدن به تمامیت خودش که غایت روانشناسی است پیدا میکند و معنای زندگی خود را مییابد.
او در پایان گفت: داشتن رویکرد کثرتگرایی در روان درمانی از نتایج مهم این کتاب است. همچنین توجه به رابطه برابر به روان درمانگر و مراجعه کننده، توجه به پدیدارشناسی، توجه به معنا در زندگی شخصی و مباحث روان درمانی، توجه به موضوع مهم انسان و ... از دیگر نکات قابل ذکر این اثر است.
اردشیر اسدی نیز درباره این کتاب توضیح داد: این شکل از کتاب به صورت گردآوری است و ممکن است موجب پراکندگی فصول شود اما مهارت مولف در انسجام میان فصول قابل تحسین است. فصول نظم خاصی دارد و مخاطب روند مشخص آن را حس میکند.
او به تشریح دو بخش کتاب پرداخت و افزود: بیشترین لذت را مخاطبان از بخش اول کتاب میبرند چون مانند یک کتاب بالینی به روز امروزی است و موردهای مشخصی درباره تحلیل رویا در این کتاب آورده میشود. یونگ به این مشهور است که نظریه و رویکردش به روان شناسی گسترده است و از حوزههای مختلف برای توضیح روان شناسی وام گرفته و جالب است که حسی که از خواندن کتاب به مخاطب دست میدهد که مولف بین مفاهیم کلی و جزئی روان شناسی در حرکت است و در عین اینکه سوالات فلسفی جدی مطرح میشود و بعد موارد عینی جذابی هم آورده میشود. این حرکت سینوسی در عین اینکه معرف رویکرد یونگ در وام گرفتن روان شناسی از حوزههای دیگری است، جذابیت کتاب را هم افزایش داده است.
اسدی درباره ترجمه کتاب هم نکاتی را بیان کرد و گفت: در ترجمههای مختلف اعم از آثار یونگ و دیگران بسیاری از مترجمان برای ساده کردن متن جملات بزرگ را تقطیع به جملات ساده تر میکنند و این شاید باعث ساده تر شدن متن میشود اما من فکر میکنم جملات بزرگ گشتالت و مضمونی دارد که در فرایند ترجمه منتقل نمیشود. این اتفاق در این اثر یا نیافتاده یا کم افتاده است و مترجم پایبند به اصول حرفه ای ترجمه بود و خوشبختانه جملات کتاب در عین اینکه بسیار طولانی است اما قابل فهم است و این حاکی از تلاش مترجم برای انتقال مفهوم است که باعث میشود ما در عین اینکه از کتاب استفاده میکنیم با این گشتالت هم بیگانه نباشیم. این اثر حلقه مفقوده ای در میان آثار یونگ است بدین معنی که کمک میکند که آثار یونگ در قالب تکنیکهای عینی و عملی چگونه است و در قالب یک اثر مقدماتی بسیار کاربردی است. من به کسانی که به روانشناسی تحلیلی علاقهمندند میتوانند از این کتاب به خوبی استفاده کنند.
نظر شما