یک تاریخپژوه از این مطالعات الهیاتی برای تکمیل پژوهش خود درباره سیدالشهدا(ع) و قیام کربلا به خوبی استفاده میکند نه فقط میتواند استفاده کند بلکه باید استفاده کند و اگر چنین نکند یک قسمت از ارکان پژوهش او ناقص است
الویری در ابتدای این نشست با بیان اینکه عاشورا و امام حسین(ع) دو مقوله ناگسستنی هستند و از هم جدا نمیشوند گفت: الهیات تاریخ به عنوان شاخهای از الهیات جدید در نظر گرفته شده و موضوعات تاریخ را به صورت روشمند بر متن دینی عرضه میکند و با رویکرد بروندینی موضوعات تاریخی را در پرتو متن دینی بررسی میکند. هدف از این عرضهداشت فهم متن دینی است یعنی میخواهیم ببینیم فهم دینی درباره یک موضوع تاریخی چه گفته است. گاهی هدف فراتر از فهم است و هدف، تبیین است. حتی گاهی میخواهیم از یک موضوع دفاع کنیم و بگوییم این درست است یا گاهی میخواهیم توجیه کنیم. ممکن است گاهی موضع ما ناهمدلانه باشد و بخواهیم نقد کنیم.
او ادامه داد: بر این اساس ویژگیهای الهیات تاریخ به مثابه شاخهای از الهیات جدید این است که به جای مرجع صدور بر خود متن تکیه دارد یعنی من کار ندارم این متن از چه کسی صادر شده است بلکه با خود متن کار دارم. همچنین در الهیات تاریخ به جای اینکه همه تلاشم این باشد صفات و افعال خدا را بفهمم، نیازهایم را دنبال میکنم و میبینم که برای رفع نیاز امروز من متن دینی چقدر حرف دارد. نکته دیگر این است که الهیات جدید که الهیات تاریخ شاخه آن است مرز روشنی با ایمان و باورهای دینی دارد. در نگاه دروندینی بر پایه ایمان سراغ متون میرویم ولی در الهیات تاریخ شاید به آن متن ایمان نداشته باشیم. نکته دیگر اینکه انواع روشهای متنپژوهی مورد استفاده الهیات تاریخ هستند. با این ویژگیها سراغ عاشورا میرویم.
این استاد دانشگاه با اشاره به دو نگاه به عاشورا توضیح داد: گاهی سیدالشهدا(ع) را به عنوان کنشگر تاریخ در نظر میگیریم. از طرفی زندگی امام حسین(ع) هم یک رویداد تاریخی است، عاشورا هم رویداد تاریخی است. این یک نگاه است. گاهی رویداد عاشورا را به عنوان امر دینی در نظر میگیریم. اینها دو مقوله جدا از هم هستند که در این موضوع باید میان این دو نگاه مرز نهاد و تفاوت قائل شد.
به گفته او، اگر عاشورا را به عنوان رویداد تاریخ در نظر بگیریم، در واقع داریم یک حادثه تاریخی را مستقل از گرایشهای دینی و مستقل از گرایشات مذهبی خودمان بر قرآن و روایات عرضه میکنیم و میخواهیم بفهمیم متن دینی ما درباره امام حسین(ع) چه حرفهایی زده است. اگر بخواهیم دستهبندی از مباحث احتمالی عرضه کنیم شاید قدیمیترین نکاتی که به زندگی امام حسین(ع) برمیگردد مغیبات ادیان پیشین درباره امام حسین(ع) است البته آنچه در متون ما بازتاب یافته است. همچنین اخبار مربوط به برشهای زندگی امام حسین(ع) مثل ولادت، خردسالی دوران جوانی، نقش حضرت در ایام خلافت امیرالمومنین(ع) و ... مورد بررسی قرار میگیرد. ما متن دینی را میگردیم تا ببینیم در این موضوعات چه مطالبی گفته است تا یک کنشگر تاریخ را بهتر بشناسم. همانطور که اشاره شد، گاهی من فقط میخواهم بفهمم ولی گاهی میخواهم اتخاذ موضع کنم. موضع من هم الزاما موضع ایجابی نیست و ممکن است بخواهم نقد کنم. چه بسا یک غیر مسلمان بگوید اینکه میگویید فلان آیات درباره امام حسین(ع) است حرف غلطی است.
الویری با بیان اینکه یک تاریخپژوه از این مطالعات الهیاتی برای تکمیل پژوهش خود درباره سیدالشهدا(ع) و قیام کربلا به خوبی استفاده میکند نه فقط میتواند استفاده کند بلکه باید استفاده کند و اگر چنین نکند یک قسمت از ارکان پژوهش او ناقص است یادآور شد: این بحث مربوط به زمانی بود که شخصیتی را به عنوان امر تاریخی در نظر میگیریم ولی یک نگاه دیگر این است عاشورا و امام حسین(ع) یک مسئله دینی است، یعنی فقط دغدغه پژوهشگر تاریخ نیست. بر این اساس امام حسین(ع) و اخبار مربوط به ایشان بخشی از متن دینی است. در اینجا یک الهیاتپژوه یک مضمون را میگیرد و میبیند این مضامین چه دلالتهایی، چه آوردههایی برای تاریخ دارند. به عبارت دیگر اگر این اخبار را بخوانم، در حوزه تاریخ چه دستم را میگیرد. در این روش ما میخواهیم ببینیم مضامین موجود به عنوان بخشی از متن دینی چه کمکی به مطالعات تاریخی میکند و به کدام پرسش تاریخپژوه پاسخ میدهد. به عبارت دیگر کدام یک از پرسشهای بنیادی که در الهیات تاریخ مطرح است در پرتو این مضامین پاسخ پیدا میکند.
نظر شما