پنجشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۷
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ جورج اورول رمان جهانی «1984» را در سال 1949 منتشر کرد، رمانی رعبآور، تاثیرگذار و پادآرمانشهری که از آیندهای ناامن میگوید. در سال 2017 و پس از 68 سال از انتشار نخستین ویرایش رمان 1984، نمایشنامه «1984» با اقتباس از این اثر توسط رابرت آیک و دانکن مکمیلان به چاپ رسید. رابرت آیک و دانکن مکمیلان سالهاست در حوزه نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر فعالیت داشته، آثار بسیاری را روی صحنه بردند و در نهایت جوایز متعددی به دست آوردهاند.
سینا شاهبابا که در روزهای پایانی سال 1400 ترجمه نمایشنامه «1984» را از سوی نشر نی به چاپ رسانده است، میگوید: «برگ برنده این نمایشنامه خوانش آن از رمان است. اگر مخاطبی که پیشتر رمان را نخوانده باشد با این کار مواجه شود، میتواند آن را به عنوان یک اثر مستقل درک کند و جذابیتهایش را هم ببیند. ولی به دلیل همان خوانش اشارهشده کار برای خوانندگان و حتی فنبیس رمان نیز اثری بسیار تازه و جذاب خواهد بود. این نمایشنامه ذهن خوانندگان رمان را آشفته میکند. کاری که با من کرد. تصورهای پیشین را دچار تزلزل میکند.»
در ادامه این گفتوگو بیشتر از فضایی که قرار است مخاطب در خوانش نمایشنامه «1984» با آن روبهرو باشد، میخوانیم:
نمایشنامه «1984» نوشته رابرت آیک و دانکن مکمیلان به تازگی با ترجمه شما و در مجموعه جهان نمایش نشر نی به چاپ رسید. با توجه به اینکه این کتاب اثری اقتباسی از رمان 1984 جورج اورول است، این اثر تا چه میزان به متن اصلی وفادار مانده است؟
نکتهای که میتوانم در پاسخ به این سوال شما بگویم این است که این نمایشنامه بسیار از رمان اصلی استفاده برده است؛ هم از نظر متریال داستانی و هم از نظر دیالوگها. به همین دلیل میتوانم بگویم نویسندگان نمایشنامه وفاداری زیادی به جورج اورول داشتهاند. البته نمایشنامه به طرز هنرمندانه مسیری که خود میخواسته رفته و تم مدنظر خود را پررنگ کرده است و در همین مسیر رمان برایش بسیار راهگشا بوده است. اما این وفاداری به این معنی نیست که از همه ظرف زمانی رمان در نمایشنامه استفاده شده باشد و ما کل داستان رمان را روی صحنه ببینیم.
از آنجاییکه نمایشنامهها و فیلمنامههای اقتباسی تصویر و تاویلهای تازهای از فضاسازی و شخصیتپردازی ارائه میدهند، از این منظر نمایشنامه «1984» را چگونه ارزیابی میکنید؟
از این منظر نویسندههای نمایشنامه کار شگفتانگیزی انجام دادهاند. من خوب به یاد دارم که وقتی در مرحله انتخاب کار با نشر نی بودیم و کارها را میخواندیم و با همکاران مجموعه «جهان نمایش» صحبت میکردیم، من از خواندن 1984 به پیشنهاد رضا رضایی و رحمان سهندی پس از یکی دو کار دیگر بسیار شگفتزده شدم، آنهم به واسطه خوانش بدیعی که نویسندهها از رمان ارائه داده بودند. من به شخصه رمان 1984 را بسیار دوست داشتم. بیش از یکبار آن را خوانده بودم، بهواسطه همحسیهای مشترک با فضای رمان پیشتر بسیار در کار دقیق شده بودم. اما برداشت و تحلیل نویسندهها از 1984 از نظرم پنهان مانده بود. آن تأویل تازهای که شما در سوالتان به آن اشاره کردید همینجا اتفاق میافتد. این تأویل تازه پا را از فضاسازی و شخصیتپردازی هم فراتر میگذارد و در سطحی تازهتر و بالاتر اصلاً بر سرنوشت رمان 1984 تأثیر میگذارد. شما این را میدانید که 1984 همیشه به تلخی و گزندگی معروف بوده است و اوج این تلخی هم به نظر بسیاری چون من در پایانبندی داستان اتفاق میافتد. اما چیزی که ما در این نمایشنامه میبینیم و آدرسهایی که نویسندهها به درستی در مقدمهشان به ما میدهند و معانی بین سطور رمان را برایمان توضیح میدهند، پررنگ کردن یک نکته تازه است. احتمالاً این بدیعترین خوانشیست که تا به حال از 1984 ارائه شده است.
اورول در رمان «1984» به خلق فضاهایی رعبانگیز و غیرمتعارف میپردازد که وجود «تلهاسکرین»ها و نظارت دائمیشان بر کلیه شئونات زندگی مردم، نقطه اوج آن است. آیا این فضاها و کارکردها، در نمایشنامه 1984، همچنان نقش کلیدی دارند؟
بله، در نمایشنامه 1984 آن فضای رعبآور و غیرمتعارف وجود دارد، هم به واسطه تلهاسکرینها که خود نقش شخصیت پیدا کردهاند و نظارت دائمی و سایر ابزاری که در کار اصلی وجود دارند و ترس برآمده از اینها برای مردمی که در آن فضا زندگی میکنند و هم به واسطه فضاسازی. همانطور که میدانید یک فرق رمان و نمایشنامه این است که ما در رمان بهطور دائم با توصیفها روبهرو میشویم و این توصیفها هستند که به فضاسازی کمک میکنند، اما به نظر من نویسندههای این نمایشنامه در فقدان آن فضا برای توصیف در توضیح صحنههای بسیار موجز و کوتاه و با استفاده درست و بهجا از دیالوگها، زمانبندی درست ظاهر شدن شخصیتها روی صحنه و ... با هوشمندی بسیار آن فضا را خلق کرده و حتی به نظر من سطح رعب، وحشت و احساسات سیاه این فضا را ارتقاء هم دادهاند. برای من به عنوان یک خواننده اینگونه بود که گاهی باور نمیکردم در حال خواندن نمایشنامهام. چون برایم کاملاً تصویر داشت. همین نکته بسیار در امر ترجمه به من کمک میکرد. در مراحل ترجمه آقای رضا رضایی راهنماییای به من کردند و آن هم این بود که مترجم برای اینکه بتواند از پس وظیفهاش در انتقال درست بربیاید باید خود تئاتر را در ذهن روی صحنه بیاورد. فارغ از علاقه شخصی من به تئاتر و ادبیات نمایشی و اینکه مدام در حین خواندن یک نمایشنامه این کار را در ذهنم انجام میدهم، تمهیداتی که آیک و مکمیلان اندیشیده بودند ناخودآگاه من را به همین سمت سوق میداد. حس کردن کار در ذهن روی صحنه باعث میشد بتوانم کلمات مناسبتری برای انتقال حس شخصیتها با توجه به شخصیتپردازی و پیشینه کاراکتر انتخاب کنم.
رابرت آیک به نمایشنامهنویسی با اقتباسهای هیجانانگیز و نوآور مشهور بوده و از سوی دیگر کارگردانی نمایشهای کلاسیک بسیاری را در پرونده کاری خود دارد. همچنین دانکن مکمیلان نمایشنامهنویس انگلیسی و مدیر تئاتر است. با توجه به جهانی بودن آثار اورول و طرفداران بیشمار او، آیک و مکمیلان از چه کارکردهای ادبی برای خلق فضایی تازه از کتاب اورول با حفظ مخاطبان اثر اصلی، بهره بردهاند؟
همانطور که گفتم برگ برنده این نمایشنامه خوانش آن از رمان است. اگر مخاطبی که پیشتر رمان را نخوانده باشد با این کار مواجه شود، میتواند آن را به عنوان یک اثر مستقل درک کند و جذابیتهایش را هم ببیند. ولی به دلیل همان خوانش اشارهشده کار برای خوانندگان و حتی فنبیس رمان نیز اثری بسیار تازه و جذاب خواهد بود. این نمایشنامه ذهن خوانندگان رمان را آشفته میکند. کاری که با من کرد. تصورهای پیشین را دچار تزلزل میکند. وقتی من کار را خواندم، بلافاصله به نشر نی اطلاع دادم که میخواهم همین کار را ترجمه کنم. اما قبل از شروع اتود زدن ترجمه و برگزاری نشست بررسی آن با دبیر مجموعه «جهان نمایش» نیاز داشتم تا با سوالهای بیشتری به رمان و معانی پنهان و نشانهشناسی آن برگردم. حدود یک ماه زمان صرف کردم. درباره کار بیشتر مطالعه کردم. دوباره اثر را به زبان اصلی خواندم. به دو ترجمه فارسی قابلاعتناتر از رمان مراجعه کردم تا بتوانم هنگام ترجمه با متن و معانی پنهان آن کشتی بگیرم و خروجی قابلقبولی از آن بیرون بیاورم.
1984 رمانی سیاسی اجتماعی از جامعهای ضدارزشها و تفکر است. با توجه به دغدغهها و ناهنجاریهایی که جوامع امروز با آن مواجهاند، این مساله تا چه میزان در اقتباس ارائه شده در نمایشنامه 1984 پررنگ است؟
اتفاقاً درخصوص پاسخ این سوال شما مقدمه نسبتاً مفصلی در ابتدای کتاب نوشتم که جا دارد تشکر کنم از دوستان نشر نی که از نگارش این مقدمه تحقیقی استقبال کردند. در مقدمه به این سوال پاسخ دادم که چرا آثار ادبی با محوریت دیستوپیاها (پادآرمانشهرها) همواره با اقبال مواجهاند. این آثار همیشه در همهجای دنیا یک کففروشی دائمی دارند. اتفاقی که گاه در مورد این آثار میافتد پرشهای ناگهانی فروش است. این اتفاق به واسطه رویدادهای روز دنیاست، چون این آثار درونمایههایی دارند که میتوانند به واقعهای در گوشهای از جهان وصل شوند، به دغدغهای جهانشمول ارتباط پیدا کنند و یا با یک اظهارنظر جنجالی دوباره موضوعیت پیدا کرده و زنگ خطرهایی را به صدا درآورند. در واقع، ما در حال زندگی در عصری هستیم که اتفاقات پیرامونی به ما نشان میدهند که دیستوپیاها چقدر معنادار و از رگ گردن به ما نزدیکترند، اگر نگوییم که ما همین حالا داریم در دیستوپیای همهگیری و جنگ زندگی میکنیم. برای مثال، همین حالا پیشبینی میشود که با توجه به تجاوز و حمله روسیه به اوکراین، فروش آثار ادبی دیستوپیایی با محوریت جنگ و به خصوص جنگهای جهانی افزایش پیدا کند. همین دغدغهها و مسائل را هم میشود در دل این نمایشنامه دید و به واسطه حالوهوای این روزگار پررنگ هم دید. قطعاً خیلی جاها ما با وینستن اسمیت همحس و همراه میشویم.
از ویژگیها و جذابیتهای نمایشنامه 1984 برای مخاطبان فارسی زبان بگوئید. آیا این اثر، برای افرادی که پیشتر رمان اورول را خواندهاند، جذابیت مضاعفی ایجاد میکند؟
بخشی از این را که چرا کار برای مخاطب فارسیزبان جذاب خواهد بود در پاسخ به سوال قبل گفتم. به نظرم کار برای کسانیکه پیشتر کار اورول را خواندهاند، دارای جذابیت مضاعف خواهد بود، هم به واسطه دید تازهای که از پایانبندی رمان میدهد و هم به واسطه تمهیدات و ابزاری که برای نشان دادن فضای رمان روی صحنه به کار بسته است. شاید پیشفرض آدمها این باشد که مدیوم سینما به کمک تصویر بتواند خیلی خوب آن فضای وهمآلود مدنظر اورول را خلق کند و صحنه تئاتر خیلی مناسب این کار نباشد. اما همین پاشنه آشیل احتمالی توسط نویسندهها به نقطه قوت کار تبدیل شده است. حتی به کمک اقدامهایی درون نمایشنامه مخاطب خود را در دنیای نمایش میبیند. من خودم وقتی کار را مدام در ذهنم روی صحنه تجسم و تصویر میکردم، لحظاتی وجود داشت که حس میکردم الان باید از جا بلند شوم و کاری کنم، به خصوص در نقطه اوج داستان و همین مخاطب را تا انتها با خود همراه میکند.
گویا این نمایشنامه تا بهحال در ایران روی صحنه نرفته است. از این منظر؛ فکر میکنید اجرا شدن آن چه میزان بتواند مخاطبان تئاتر را راضی کند؟
مجموعه «جهان نمایش» که نشر نی به دبیری آقای رضا رضایی و با همکاری رحمان سهندی در حال انتشار آن است، اتفاقاً رسالت خود را بر همین مبنا استوار کرده و با همین نگاه آمادهسازی شده است. این نمایشنامهها و متون، متنهایی برای اجرا هستند. از این مجموعه تا به امروز بیستوسه عنوان کار منتشر شده است و عناوین دیگری هم در راه هستند. انتخابهایی هم که شده است مؤید همین نکته است. بسیاری از این آثار از یک اثر ادبی، فیلمنامه و یا حتی نمایشنامه اقتباس شدهاند. این آثار چون خوانشهای جدیدی ارائه میدهند که میتوانند امروزیتر باشند میتوانند مخاطب تئاتر را بسیار راضی کنند. تلاشی هم که شده است که آثار به نحوی ترجمه شوند که آماده روی صحنه رفتن باشند. بدین معنی که شما گاهی یک نمایشنامه را دست میگیرید و ترجمه ارائهشده از -بهخصوص- دیالوگها را بهقدری از شخصیت و فضا به دور میبینید که هیچجوره نمیتوانید آن را روی صحنه تصور کنید. شما در ترجمه یک نمایشنامه باید بتوانید نقش خود را از یک مترجم صرف فراتر ببینید و علاوه بر امانتداری از میراث نمایشنامهنویس در انتقال معانی از زبان مبدأ به فارسی، کار را در ذهن کارگردانی هم بکنید. اینگونه است که میتوانید شخصیتپردازی و زبان کاراکتر را هم به درستی دربیاورید. یعنی نباید صرفاً انتخاب کلمه کرد و از آن عبور کرد. باید دید اساساً این کلمات میتوانند از زبان چنین کاراکتری با چنین پیشینه و تجربه زیستهای بیرون بیایند یا نه. همین نکته ترجمه نمایشنامه را برای افرادی چون من که به تئاتر علاقه دارند جذاب میکند و چه حیف که در کشور ما این آثار با اقبالی که درخور آنهاست مواجه نمیشوند. من فکر میکنم ما هم توانستهایم این نکات ریز را در خصوص نمایشنامه 1984 رعایت کنیم، بارها درباره این نکات نشست داشتیم و درباره خطبهخط کار صحبت کردیم. به دلیل مجموع این دلایل است که فکر میکنم نمایشنامه 1984 علیرغم پیچیدگیهای سختافزاری در تولید در ایران میتواند اجرای درخشانی روی صحنه داشته باشد.
نمایشنامه «1984» نوشته رابرت آیک و دانکن مکمیلان، در 121 صفحه، به قیمت 42 هزار تومان، در قطع رقعی، جلد شومیز، با ترجمه سینا شاهبابا و از سوی نشر نی روانه بازار کتاب شد.
نظر شما