معصومه امیرزاده در نشست آموزشی «داستانهای پنهان اطراف ما» که به همت کانون «بانوی فرهنگ» برگزار شد، گفت: داستانها و داستانکهای ما خالی از معنا هستند و تکرار میشوند پس باید برای فاصلهگیری از آن تخیل خود را آزاد بگذاریم و اطلاعات خود را از جزییات آیینها و رسوم مختلف کشور افزایش دهیم تا پیرنگ داستان بیشتر شود.
امیرزاده در این نشست آموزشی که با حضور سارا عرفانی، مدیر کانون بانوی فرهنگ برگزار شد، گفت: هر داستانی از یک ایده آغاز و پرداخته میشود. هر ایده اولیه هم باید ویژگیهایی از جمله عنصر انسانی داشته باشد و قابل گسترش باشد.
وی در ادامه با بیان اینکه منابع پیدا کردن فکر اولیه تجربه زیسته نویسنده، نقل و ابداع هستند، افزود: شهر و زندگی شهری ما را از کلمه تهی کرده و برای شهود و فهمیدن، ما را ناتوان کرده است به همین دلیل باید برای نوشتن بهتر از شهر بزرگ و پر زرق و برقی مثل تهران به سوی شهرهای پدری خود حرکت کنیم و موقعیتی متفاوت و مکانی متفاوت را به تصویر بکشیم. به عنوان مثال در کاشان مراسم قالیشویی دارند و یک داستان عاشقانه را در حاشیه آن بنویسیم. تغییر موقعیت مکانی به همراه شناخت فرهنگهای گوناگون کشورمان به ایجاد شرایط جذاب داستانی کمک میکند تا معنا تولید کند.
امیرزاده گفت: داستانها و داستانکهای ما خالی از معنا هستند و تکرار میشوند پس باید برای فاصلهگیری از آن تخیل خود را آزاد بگذاریم و اطلاعات خود از جزئیات آیین ها و رسومات مختلف کشور را افزایش دهیم تا پیرنگ داستان را گسترش دهیم.
نویسنده کتاب «پس از خورشید» ادامه داد: مکان و جغرافیا در داستانهای ما بسیار نادیده گرفته شده در حالی که موقعیت، جغرافیا و طبیعت داستان را معنادار میکند همانند آثار همینگوی که جزئیات جغرافیای خود و شخصیت داستان خود توجه میکند و آن را مینویسد. بیشک برای دریافت چنین توانایی گفته شده باید تجربه زیسته خود را افزایش دهیم تا بتوانیم در مورد آن بنویسیم چراکه قطعا تماشای طبیعت و جغرافیای گوناگون در تلویزیون حس واقعی لازم برای توصیف و نگارش در مورد آن را به ما منتقل نمیکند.
وی گفت: مشاغل فراموش شده هم یکی دیگر از موقعیتهای داستانی است که امکان خوبی برای شکلگیری ساختار مناسب داستان است و اگر نگاه داستانی را روی آن پیادهسازی کنیم نتیجه خوبی خواهد داشت.
امیرزاده ادامه داد: نگاه داستانی به انسانها و شخصیتها هم بسیار مهم است که باید همانند دیگر اجزای پنهان جهان اطراف خودمان کشف شود و پرداخت داستانی روی آن صورت گیرد. باید خوب ببینیم و با به نمایش کشیدن آنها در رسانههای مکتوب خود به مقابله با تهاجم فرهنگی بپردازیم چرا که به حفظ آیین های بومی، ابزار، مشاغل و جغرافیایی زیست بوم خود کمک مهمی میکنیم.
وی در ادامه گفت: شناخت ارزشهای پنهان به همراه حفظ و استخراج آنها در رابطه معنایی میان مکان و داستان نقش مهمی در هر داستان دارد که باید مورد توجه ما قرار گیرد.
امیرزاده با تاکید بر اهمیت ایجاد تغییر در شخصیتهای وارد شده به داستان گفت: اگر بار ارزشی شخصیت داستان در طول مسیر داستان بدون تغییر بماند، هیچ اتفاق با معنایی در آن داستان رخ نداده و شخصیت داستان خام و بی هیچ پختگی لازم خارج میشود. برای خلق تغییر دراماتیک در داستان باید اول از همه این تغییر دچار حال و هوای نویسنده شود تا بتواند آن را به قلم منتقل کند. نویسنده باید ناظر به خود باشد و تغییرو تحول را در خود ایجاد کند و خوب ببیند و خوب صداهای پنهان اطرافش را بشنود و جزئیات را به خوبی از هم تفکیک و دسته بندی کند تا مخاطب را از حسن، عیب و تفاوتهای موجود در صحنه را به خوبی آگاه کند. دست از نگاه عام برداریم و برای استخراج معنا از آدمهای اطرافمان تمرین کنیم.
امیرزاده ادامه داد: نگاه فیلتری به انسانها حاصل زندگی شهری است که داستان نویس از آن باید دور باشد چرا که درگیر فعالیتهای روزمره مردم هستند و به کنش و واکنشهای داستانی آنها بیتوجه هستند.
وی گفت: داستانها خلق میشوند تا معنایی را انتقال یا توصیف کنند و یا به خواننده این فرصت را بدهند تا عواطفی را که از آن در زندگی روزمره پرهیز میکند تجربه کند.
نظر شما