این کتاب پیشتر در انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس چاپ شده بود و با تصمیمات مدیریتی این مرکز بعد از بازنگری، چاپ دوم این کتاب با طراحی و جلد جدید از سوی انتشارات مرز و بوم (وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس) روانه بازار نشر شده است.
عصر روز سه شنبه -9 شهریور- در خبرگزاری مهر جلسهای به منظور نقد و بررسی این کتاب برگزار شد. در این نشست مرتضی قاضی، مدیر انتشارات مرز و بوم و جمعی از چهرههای فرهنگی، نویسندگان و مترجمان آثار فرهنگ مقاومت حضور داشتند. ضمن اینکه نویسنده کتاب «امدادگر کجایی» و محمدمهدی شاکری (منتقد) به همراه محمد قائم خانی (منتقد دوم) نیز صحبت کردند.
به گزارش خبرنگار ایبنا، در ابتدای این مراسم مرتضی قاضی که خود از منتقدان آثار حوزه فرهنگ مقاومت نیز قلمداد میشود ضمن ارائه توضیحاتی درباره آثار رامهرمزی گفت: یکی از کتابهای این نویسنده «یکشنبه آخر» است که درباره دوران جنگ و شروع آن در شهر آبادان است. همچنین کتاب دیگری ایشان «راز درخت کاج» است.
وی با اشاره به دیگر سوابق رامهرمزی در حوزه ادبیات دفاع مقدس افزود: کتاب «امدادگر کجایی» از ثمرات کارهای پژوهشی و تحقیقی اوست. در مصاحبههایی که با آقای عچرش داشتند و طی جلساتی که در شهر اهواز با او مصاحبه کردند.
مدیر انتشارات مرز و بوم گفت: بعد از اینکه کتاب توسط خانم رامهرمزی آماده شد، با مرکز اسناد مذاکراتی را انجام دادند. چاپ اول کتاب هم ذیل انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مجوز انتشار گرفت. بعدها با تصمیمات این مرکز قرار شد کتابهای خاطره توسط نشر مرز و بوم منتشر شود که وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است.
قاضی گفت: سال 97 کتاب «امدادگر کجایی؟» به انتشارات مرز و بوم سپرده شد و 2 الی 3 ماه است که چاپ جدیدی از آن روانه بازار نشر شده است.
مدیر انتشارات مرز و بوم از برنامههای این انتشارات برای کتاب «امدادگر کجایی؟» در این مدت هم اینطور توضیح داد: برای کتاب یک مسابقه نقد برگزار کردیم. همچنین میخواستیم یک مراسم رونمایی هم برای آن در شهر آبادان برگزار کنیم اما به دلیل شرایط کرونایی و قرمز شدن این شهر امکان برگزاری مراسم پیش نیامد.
در بخش دیگری از این مراسم قاضی ضمن اشاره به برگزاری مراسم رونمایی برای این کتاب در مجموعه سازمان هلال احمر یاد مرحوم روح الله رجایی از خبرنگاران با سابقه کرد که در برگزاری آن مراسم در کسوت مسئول روابط عمومی در سازمان هلال احمر کوشش فراوانی انجام داده بود.
ورودی کتاب جذاب و همراه کننده است
در ادامه این مراسم محمد قائم خانی، منتقد آثار حوزه فرهنگ مقاومت ضمن ابراز خوشحالی بابت حضورش در مراسم نقد کتاب «امدادگر کجایی؟» گفت: بیشتر خودم را مخاطب کتاب میدانم؛ شاید مهمترین نکته کتاب برای من همان چند صفحه ورودی اثر است. درحالی که خواندن آثار تاریخ شفاهی برایم سخت است و اغلب آنها را کنار میگذارم یا اینکه به سختی جلو میروم این کتاب نثر روان و تمیزی دارد و دوست داشتم کتاب را ادامه دهم.
وی افزود: اهمیت دادن به نثر و شیوایی کلام مهم است. مخصوصا اگر قرار باشد کتاب بیش از یک الی دو دهه در دسترس مخاطبان باشد و آن را بخوانند.
خانی گفت: سوژه کتاب «امدادگر کجایی؟» اهمیت داشت. سوژه آن جذاب و خاص بود. گاهی در متن به اصل امدادگری ارجاع میشد. این کتاب میخواهد بگوید امدادگری یک نوع از زندگی است و برخلاف سایر افراد که به دنبال زندگی خودشان هستند، امدادگر در جستوجوی کمک به دیگران است و این موضوع در کتاب به خوبی نمایش داده شده است. انعکاس این موضوع هم به تجربه زیسته خانم رامهرمزی بر میگردد.
در ادامه این منتقد گفت: در این کتاب شخصیت امدادگر تک بعدی نیست، حتی در جاهایی از کتاب نوعی کلکل [اشاره به بحثهای شخصیت اصلی کتاب با اطرافیان] را میبینیم. در واقع امدادگری فقط با وجه ایثارگری آن در کتاب نیست.
وی یکی از نقاط قوت این کتاب را حضور پنهان خط دراماتیک عنوان کرد و گفت: چنین خط دراماتیکی کمتر در آثار دیگر به چشم میخورد. در این کتاب شهری وجود دارد که در آن انقلاب میشود و مساله جنگ باعث میشود یک خانواده درگیر شوند. خانوادهای که وسط بحران هستند.
خانی افزود: این خط دراماتیک خیلی جذاب و خوب پرداخته شده است. همچنین موقعیتهای کمدی در کار خوب حفظ شده است. در میان تصاویر تکان دهنده جنگ با موقعیتهای طنزی مواجه میشویم که طنز بی نمک هم نیستند. این باعث شده روایت حالت رنگارنگ داشته باشد. البته بخشی از این ویژگی به دلیل شخصیت آقای عچرش است اما این موقعیت توسط نویسنده هم پرداخته شده است.
وی تاکید کرد: در موقعیت کمدی با موضوع نقد اجتماعی هم مواجه هستیم. هرکدام اعتراضی به یک موضوع است. موقعیتهای کمدی باعث تنفش در متن میشود. مثل حرفهایی که در جمع راهپیمایان در کتاب زده میشود یا موقعیت خانمهای ماهشهری که خیلی جذاب است. در این کتاب با نوعی رکگویی و بیپردگی در روایت مواجه هستیم.
خانی گفت: آخرین نکته عجیب و جذاب در این کتاب مربوط به تصاویر استفاده شده در آن است. در کتاب تصاویر عجیب و غریبی دیده میشود که مجموعه اینها باعث میشود قلاب کتاب ما را نگه دارد.
کتاب زنجیره درمان در جنگ را ترسیم کرده است
قاضی در بخش دیگری ضمن قرائت بخشی از متن تقریظ رهبر انقلاب برای کتاب «شانههای خاکریز» که در آن پرداختن به موضوع امدادگران و دیگر افراد غیر رزمنده دخیل در جنگ تاکید شده است، موضوع کتاب «امدادگر کجایی؟» را از نظر پرداختن خوب به موضوع امدادگری در جبههها منحصر به فرد دانست.
سپس محمد مهدی شاکری به عنوان منتقد دوم حاضر و مسئول انتشار نسخههای ترجمه شده این کتاب در جلسه درباره کتاب «امدادگر کجایی؟» صحبت کرد. اوبا بیان اینکه جزء اولین نفراتی بودم که کتاب را خواندم، گفت: طی مدتی که کتاب ویرایش و برای چاپ جدید آماده شد، به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی هم ترجمه شد. کتاب موضوع بکری دارد و در آن زنجیره درمان در جبههها توصیف شده است. درحالی که پیشتر کتابی که بتواند چنین زنجیرهای را نشان دهد وجود نداشت.
شاکری گفت: وقتی در جبههها کسی مجروح میشد و بر زمین میافتاد تا وقتی به بیمارستان میرسید و اگر جانباز میشد خدمات پاراکلینیکی که دریافت میکرد یک زنجیره را میساخت که این موضوع جزء مجهولاتمان است.
وی افزود: نقش رامهرمزی در حفظ شخصیت عچرش هم در این کتاب مهم است.
در بخش دیگری این منتقد ضمن اشاره به نقشهای عچرش در منطقه که هم راننده آمبولانس بوده و هم در حمل برانکارد مجروحان فعالیت میکرده و دیگر کارهایش درحوزه امدادگری، او را یک امدادگر صرف ندانست و با توجه به تناسب نداشتن این فعالیتها با ترجمه واژه امدادگر در کشورهایی غربی گفت: اسم کتاب [امدادگر کجایی؟] یک عنوان مناسب نیست. فقط در مراسم حج میبینیم که کسانی به شوخی از عبارت «امدادگر کجایی؟» استفاده میکنند. همین هم باعث چالش ما در ترجمه کتاب شده است.
وی افزود: عچرش رزمنده نیست، یک داوطلب بسیجی هم نیست. کتاب تصویری از او ارائه میکند که یک غیرنظامی است که میخواهد برای شهرش کاری کند. درحالی که در دنیا با امدادگر جنگ ایدئولوژیک برخورد نمیشود و در همه دنیا چنین افرادی محترم هستند. اما در زبان فرانسوی و انگلیسی هرکدام از نقشهای امدادی که عچرش ایفا کرده یک ترم [اصطلاح] خاص دارد.
شاکری تاکید کرد: بخش مربوط به سفر حج عچرش هم در کتاب زائد است و چیزی به اثر اضافه نمیکند. اگر این بخش را بخواهیم در اثر فرانسوی استفاده کنیم مجبور هستیم پاورقیهای زیادی در توضیح بیاوریم. ما در ترجمه انگلیسی کتاب بخش حج را حذف کردیم و از ترجمه فرانسه هم احتمالا حذف خواهیم کرد.
وی در بخش دیگری ضمن تاکید بر اینکه باید کتاب «امدادگر کجایی؟» را با آثار دیگر این حوزه تقاطع بدهیم [اشاره به مقایسه] گفت: در کتاب دا، که انجیل کتابهای خاطرهنگاری است موضوع شهادت برادر خانم حسینی (راوی کتاب) با وجود 1000 ساعت مصاحبه به اندازه کتاب «امدادگر کجایی؟» با جزییات بیان نشده است. تصویری که عچرش از مواجهه با جنازه برادر خانم حسینی میدهد دقیقتر است. همچنین در مورد کتاب خانم جوشی درباره سینما رکس که موضوعی با شائبه فراوان است روایت عچرش دارای سرنخهای جدید است اما روایت خانم جوشی سطحی است.
شاکری سپس گفت: حسرت میخورم چرا در این کتاب حرفی از خواهر رامهرمزی که همسر عچرش است دیده نمیشود. ماجرای خواهران بسیج که برای عملیات رفتند و بعد از برگشتن اخراج شدند در این کتاب میتوانست قرار بگیرد.
اهمیت کتاب از منظر اجتماعی
در ادامه مدیر نشر مرز و بوم یکی از اهمیتهای کتاب «امدادگر کجایی؟» را منظر آسیبهای اجتماعی جنگ برشمرد و اینکه عچرش درباره «مهاجران جنگ» [اصطلاحی مودبانه برای افرادی که در فرهنگ عامه به آنها جنگ زده گفته میشود] اشاراتی کرده است.
در بخش دیگری معصومه رامهرمزی، نویسنده کتاب «امدادگر کجایی؟» گفت: زمانی که مصاحبههایی را از راوی کتاب میگیریم به نسبت حساسیتها و پرسشهایی که به دنبال آن هستیم، جوابهایی را دریافت میکنیم. راوی هرچیز را از ابتدا تا به انتها نمیگوید بلکه این ما هستیم که سوالاتی را میپرسیم.
وی افزود: برای من زندگی در جنگ اهمیت داشت. چه رزمنده باشد و چه یک امدادگر و یا دختری که در جنگ بوده است؛ تا دنیای آنها را کشف نکنیم نمیتوانیم خاطره بنویسیم.
رامهرمزی گفت:کتاب های زیادی درباره خانم های امدادگر نوشته شده ولی کسی سراغ امدادگران مرد دواطلب هلال احمر نرفته است. شاید دلیلش این باشد که این قشر بعد از جنگ پراکنده شدند و تریبون مشخصی نداشتند. بعد از جنگ نهاد ها و سازمان هایی که انسجام داشتند و انتشاراتی در اختیارشان بود کتاب های خاطرات نیروههای خودشان را در آوردند. به عنوان مثال لشکر محمد رسول الله با وجود انتشارات نشر 27 خیلی خوب توانست روی آثار رزمندگانش کار کند. اما امدادگران هلال احمر بعد از جنگ پراکنده شدند و در سازمان های مختلفی جذب و مشغول کار شدند.
این نویسنده ادامه داد: این کتاب حاصل فعالیت شخصیام است و من در محل کار آقای عچرش برای مصاحبه میرفتم. موضوع امداد برایم یک مساله بود. همچنین موضوع مهاجران جنگ نیز موضوعیت داشت.
وی با اشاره به حساسیتهای کار مستندنگاری که باید با وسواس همراه شود زیرا کار تاریخ نگاری است افزود: اگر در نگارش کتاب «امدادگر کجایی؟» این اصطلاحات را در متن میآوردم آن وقت عنوان کتاب معنیدار میشد. مترجم چون به فضای فرهنگی کشور دیگر آشنایی دارد اگر در مورد بخشی از کتاب به عنوان مثال بخش حج حرفی بزند آن را قبول میکنم.
منابعی درباره امدادگری جنگ نداریم...
نویسنده کتاب «امدادگر کجایی؟» گفت: یکی از مشکلات من در این کتاب نداشتن منابع دیگر مرتبط با موضوع امدادگری بود. کتاب صباح پیری هم با کتابم فاصله داشت. در واقع کتابی درباره تجربه زیسته امدادگران دوران دفاع مقدس نداشتیم.
رامهرمزی سپس گفت: یکی از گرههای کتاب مربوط به تشکیل ستادهای غیر رسمی بود که براساس نگاه انقلابی آن زمان شکل گرفته بود. [اشاره به اینکه اطلاعاتی درباره آنها وجود نداشت و هرکدام وظایف خاصی را ایفا میکردند.] بسیاری از آنها بعدها منحل شدند و به اقتضای زمان ایجاد شده بودند.
وی گفت: وی گفت: در بخش تحقیق این کتاب یکی از کارهایی که انجام دادم. دسترسی به مصوبات مجلس درباره شکل گیری و انحلال ستادهای امداد در زمان جنگ بود.
این نویسنده کتابهای حوزه دفاع مقدس ضمن بیان خاطرهای از مراحل پایانی کتاب و مصاحبه با راوی که از بستگان نزدیک اوست ادامه داد: آقای عچرش 14 روز در کمپ امداد دادگاه سینما رکس حضور داشت و بعد از اینکه نگارش کتاب به اتمام رسید این موضوع را بیان کرد. برای همین نگارش کتاب یکسال عقب افتاد و مجبور شدم درباره این موضوع تحقیق کنم و مصاحبه با او را ادامه دهم.
در بخش دیگری رامهرمزی تاکید کرد: خاطره نویسی دارای وجه ادبی و تاریخی است. هم باید مراقب خط دراماتیکی اثر باشیم هم باید درستی و شفافیت داشته باشد. در مورد کتاب دا و بخشهایی که راویان به موضوع مشترکی پرداخته بودند با خانم حسینی (نویسنده) حرف زدم و به او اطلاع دادم که در کتاب «امدادگر کجایی؟» روایت –مشترکی- وجود دارد. من وظیفه داشتم که روایت آقای عچرش را فارغ از آنچه در دا یا هر کتاب دیگری آمده در متن کتاب وارد کنم.
وی در واکنش به نقد دیگر شاکری درباره شرکت زنان بسیجی آبادانی در عملیات فتح المبین و طرح نکردن این موضوع در کتاب «امدادگر کجایی؟» در مصاحبه با راوی گفت: آقای عچرش در جریان شرکت زنان در این عملیات نبود، برای همین در کتاب این بخش نیامده است. . البته از اتفاقی که افتاد مثل بقیه اطلاع پیدا کردند اما نقشی در آن نداشتند و روایت خاصی هم نبود که در کتاب وارد کنم.
نویسنده کتاب «امدادگر کجایی؟» در بخش دیگری گفت: عچرش درباره موضوعات مرتبط با خانواده بسیار کم و کلی جواب میداد اما درباره مسائل اجتماعی با رغبت بیشتری صحبت میکرد.
وی در پاسخ به نقد دیگر شاکری افزود: قرار بود در انتهای کتاب مصاحبه کاملی که با خواهرم و همسر آقای عچرش انجام داده بودم، چاپ شود اما خواهرم از انتشار مصاحبهاش منصرف شد. که دلیل این موضوع هم به این برمی گشت که خاطرات ایشان می توانست مستقل منتشر شود و اگر در پایان این کتاب می آمد شاید با موضوع اصلی کتاب که امداد جنگ و هلال احمر بود همخوانی پیدا نمی کرد.
آسیب روایتهای رسمی در کتابها
در ادامه این مراسم خانی ضمن اشاره به اینکه تاریخ هم به گذشته مربوط است هم به امروز، تاکید کردکتاب «امدادگر کجایی؟» از منظر مربوط بودن به دوران معاصر هم حرفهایی برای گفتن دارد و ادامه داد: زاویه دید روایت کتاب، مردم هستند. عچرش به عنوان یکی از مردم در کتاب حرف میزند. کتاب میگوید مردم چقدر و به چه دلیل درگیر ماجرای انقلاب اسلامی شدند.
وی با استفاده از تعبیر «خالصسازی» برای روایتهای رسمی از انقلاب و تلاش برخی نهادها برای تثبیت چنین روایتهایی گفت: بعضی از نهادهای قدرت روایتهایی که از انقلاب صورت میگیرد را هرس میکنند چون برای آنها جذاب نیست. اما این کتاب روایت غیر رسمی عرضه کرده است. به عنوان مثال در ماجرای تلنبار شدن مشروبها در انبارهای شهر موجودیت مردمی بودن انقلاب را بیان کرده است.
این منتقد ضمن بیان اینکه کتاب از یکدست شدن ماجراها جلوگیری میکند، اظهار داشت: کتاب جذابیت دارد و متن آن –هویت- مستقل دارد؛ کتاب منظر مردمی را حفظ کرده و این باعث اعتماد به گفتههای آن میشود. در مورد روایت سینما رکس آبادان نیز یک شجاعتی صورت گرفته و روایت اصلی درباره این ماجرا را میشکند. [اشاره به صحبتهای روای کتاب که در دادگاه به عنوان امدادگر حضور داشته است.]
وی افزود: کتاب همزمان نشان میدهد ماجرای سینما رکس کار نیروهایی است که من آنها را اسلامگرا مینامم. هم نشان میدهد این واقعه راه فراری برای رژیم پهلوی بوده و شهربانی از آن سوء استفاده کرده است؛ این کتاب میتواند باب پروندهای درباره سینما رکس آبادان را باز کند.
خانی در ادامه ضمن توضیحاتی مختصر درباره انواع مدلهای توسعه بالا به پایین و پایین به بالا، آنچه در محله سیاحی آبادان رخ داده را مصداق توسعه پایین به بالا توصیف کرد.
وی گفت: امروز در کشور درگیر موضوع تعارض منافع هستیم. این وجه را در کتاب –و وقایع آن دوران- میبینیم. پافشاری عچرش به اینکه در بعضی مواقع میگوید ما امدادگر هستیم – از این نظر- جالب است. . ما امدادگر هستیم و مثلا وظیفه ما برگرداندن شهدا از خط نیست بلکه جابه جایی مجروجان است.
این منتقد ضمن بهکار بردن تعبیر «مدیریت کمیک» در بعضی مسائل کشور و درگیر شدن شهرستانها با مشکلات طولانی مدت بهواسطه حل نشدن مسائل ضمن اینکه کتاب را در نشان دادن این نوع از مدیریت جالب توصیف کرد افزود: متن کتاب با مخاطب زندگی میکند. درون ما با مطالعه اثر چیزهایی را زنده میکند. زندگی در آن جریان دارد و این متن کاملا متعلق به دوران معاصر است.
در واکنش به این صحبتها مدیر انتشارات مرز و بوم از برگزاری جلساتی با رامهرمزی به منظور اینکه کتاب «امدادگر کجایی؟» برای روز نوشته شود و فقط برای آرشیو تاریخ نباشد صحبت کرد.
شاکری در دوم صحبتهای خود در بخش دیگری گفت: پرداختن به خاطرات عچرش به عنوان یک عرب ایرانی مهم است. اینکه او علیه یک دولت متخاصم شرکت میکند.
وی با اشاره به اعدام یکسری از عربهای خوزستانی در ابتدای جنگ تاکید کرد: این اعدامها باعث شد عشیره عرب نسبت به لشکر عراقی موضع بگیرد. شاید اگر سرلشکری که مرتکب این اعدامها شد چنین اشتباهی را نمیکرد، سرنوشت جنگ طور دیگری شده بود.
روایت خوب از مقاومت یک عرب ایرانی
این منتقد و مسئول ترجمه کتاب «امدادگر کجایی؟» به زبانهای دیگر تاکید کرد: خانم رامهرمزی روایت را خوب درآورده است. اینکه یک عرب ایرانی نصف عشیرهاش در عراق هستند و او نسبت به حمله عراق موضع میگیرد خوب پرداخته شده است. بیان این موضوعات را میتوان به راحتی به مخاطب عرب زبان گفت و مخاطب عرب زبان به راحتی با آن ارتباط برقرار میکند.
در پایان شاکری خواستار این شد که از این کتاب کارهای بیشتری همچون شهرنگاری هم استخراج شود و به تاکید این موضوع پرداخت که اثر در بخش گویا سازی هنوز مشکلاتی دارد.
روایتها رسمی جذابیتی ندارند!
قاضی در ادامه توضیح داد: در نشر مرز و بوم استفاده از اعلام در پایان کتابهای خاطره را الزامی کردیم. چرا که ممکن است بعضی اسامی فقط یکبار در تاریخ مطرح شوند. آن هم در یک کتاب خاطره چنین اسامی بیایند. استفاده از این اعلام مناسب کارهای تحقیقی است.
رامهرمزی در بخش دیگری گفت: این اولینبار است در یک جلسه موضوع روایت رسمی و غیر رسمی درباره کتاب «امدادگر کجایی؟» مطرح میشود. روایت رسمی نه برای مخاطبی که به منظور سرگرمی کتاب را میخواند جذابیت داد و نه برای تاریخ مناسب است. در این کتاب به دنبال روایت مردمی بودم.
وی تخریب مغازههای مشروب فروشی در شهرهای مختلف که ابتدای انقلاب رخ داده است و افرادی همچون عچرش که پیش از انقلاب سرگرم زندگی خودشان بودند و حتی ساواک را نمیشناخته است و بیان چنین موضوعاتی در کتاب را مصداق ارائه روایتهای مردمی و غیر رسمی دانست.
وی همچنین توضیح داد: در یک نگاه کلی مردم آبادان به دو طیف سیاسی و غیر سیاسی تقسیم می شدند. بخشی از افرادی که نگاه سیاسی داشتند کارکنان قدیمی نفت بودند که سال های زیادی در جریان مبارزات مردمی برای ملی شدن نفت بودند. طیف های دیگری هم نکاه سیاسی داشتند که توضیح آن در حوصله بحث نیست مثل مبارزین انقلابی که در حسینیه اصفهانی ها فعالیت می کردند و دیگرانی. اما بیشتر مردم که در محله های متوسط و ضعیف زندگی می کردند و در مناطق شرکت نفت نبودند و از مواهب باشگاههای نفت و امکانات آن استفاده نمی کردند و به اصطلاح آبادانی ها در مناطق شهری زندگی می کردند نه شرکتی آدمهای معمولی و عادی بودند که اطلاعات سیاسی نداشتند و در سال هایی که انقلاب به اوج رسید به انقلاب پیوستند و تا قبل از آن شاد و سرخوش بدون اطلاع از انچه در کشور می گذشت مشغول زندگی خودشان بودند. در کتاب عنوان این بخش از زندگی اقای عچرش را روزهای سرخوشی گذاشتیم.
باید به نویسندگان جنگ بها داده شود
نویسنده کتاب«امدادگر کجایی؟» از لذتهای کشف هنگام نگارش این کتاب هم صحبت کرد و گفت: اگر در کتاب لذت کشف را ببریم به همه چیز میارزد. با سختی هایی که در کار تحقیق و به نگارش در آوردن خاطرات پراکنده و گاهی روایت های لقمه لقمه را داریم تنها چیزی که باعث ادامه این راه می شود لذتی است که از کشف دنیای راوی و اتمسفر زندگی اش می بریم و خلقی که در چینش و شکل گیری کتاب به دست می آوریم. نحوه ورود و خروج به خاطرات، در آوردن خط دراماتیک خاطرات و پیوند آن ها با اطلاعات ، قاب بندی خاطرات ، تصویرسازی حوادث و ... همه همراه با نوعی خلاقیتی است که از جنس خاطره نویسی و مستند نگاری است و کمترین لطمه را به استناد می زند. چون این خاطرات باید کتاب شود لازم است شان کتاب شدگی متن حفظ شود. اگر یک متن آرشیوی و صرفا جمع آوری بود نیاز کمتری به دخل و تصرف در متن بود. البته روش های چینش و تدوین خاطرات از جمله مسائلی است که نظرات مختلفی پیرامون آن بیان شده است اما یک نویسنده وفادار به استناد تاریخی به مرور و به تجربه شاخص های متن مستند را پیدا می کند.
وی گفت: اگر میخواهیم کتاب را معاصر کنیم باید موضوع نویسندگی جنگ را بپذیریم و از نویسندگان این حوزه حمایت کنیم. بسیاری از محققان و نویسندگان آزاد این حوزه که وابستگی مستقیم به ارگان ها یا نهادها را ندارند برای تامین ابتدایی ترین نیازهای انجام یک کار پزوهشی و ادبی مثل وجود یک مکان مناسب برای انجام مصاحبه مشکل دارند. یک دفتر که با آسودگی خیال در آن به مصاحبه با راوی بپردازند در اختیارشان نیست. ما مجبور هستیم جلسات مصاحبه را در منزل راوی یا نویسنده یا مکان های عمومی انجام دهیم.
رامهرمزی ادامه داد: باید رویه مدیران فرهنگی تغییر کند. البته تغییر هم نکند ما راه خودمان را می رویم. اگر به دنبال رونق بیشتر ادبیات دفاع مقدس هستیم و روایت از جنگ را حق همه اقشار مردیم می دانیم و نه فقط مرکز نشینان؛ باید تدابیری برای حمایت از محققان و نویسندگان صورت بگیرد. ما محققان برای به ثمر نشستن کارهایمان از جیب و جان مایه می گذاریم چون حفظ فرهنگ و تاریخ کشور مان اولویت ماست. برای موفقیت در این عرصه نیاز به همراهی و همدلی است و همین طور رسیدن به یک نگاه میانه و معتدل در جمع آوری و ثبت خاطرات جنگ. تربیت محققان و نویسندگان حرفه ای که در این فضا بمانند و کتاب خاطره را صرفا یک متن شبه تاریخی و شبه سند نبینند که ماحصل آن خشک و رسمی باشد و فقط به درد پژوهشگران و آیندگان بخورد و نه آن را صرفا متنی ادبی بدانند که با شیرین سازی بیش از حد آن باور پذیری متن را به مخاطره بیندازند و موجب سلب اعتماد خواننده از درستی و راستی متن شوند. نگاه میانه ای که خاطره بما هو خاطره نتیجه و ماحصل آن باشد.
این نویسنده افزود: نیاز به یک نگاه معتدل و میانه داریم. این عرضه نیاز به نویسنده و حرفهایگری نیاز دارد.
در بخش دیگری خانی گفت: لازم است کتابهای خاطره بخش عکس را جدی بگیرند. نیازمند یک جشنواره مستقل در حوزه خاطره هستیم. لازم است از ثبت صرف خاطره عبور کنیم و مفهومپردازی در این بخش لازم است. از قبل کارگزار باید با هدف خاص سراغ راوی برود.
این منتقد با بیان اینکه نویسنده در کتاب «امدادگر کجایی؟» به سمت این حرفهای گری [موضوع امداد] رفته است ادامه داد: با پایان مطالعه کتاب به غیر از روایت عچرش به موضوع امداد هم فکر میکنیم.
قاضی در سخن پایانی این نشست گفت: نشر مرز و بوم به این فکر میکند که با افراد مختلف با فکرهای مختلف و طیفهای گوناگون کار کند و روایتها را استخراج کند.
نظر شما