کارشناسان در نشست «بررسی راهپیمایی اربعین در ادبیات داستانی»:
نویسنده رمان عاشورایی باید در فضای «آن» دایمی باشد/ ضرورت پرهیز نویسندگان از توهم دانش
هادی خورشاهیان در نشست «بررسی راهپیمایی اربعین در ادبیات داستانی با نگاهی به رمان احضاریه» تاکید کرد که نگارش رمان در حوزه عاشورا و اربعین ملزم به آشناییزدایی از مخاطب و برخورداری نویسنده از لحظههای ناب و «آن» احساسی به طور مداوم است.
هادی خورشاهیان در این برنامه که در راستای برپایی سلسله نشستهای عاشورایی «تکیه کتاب» توسط خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد، با اذعان بر اینکه نویسندگان امروز کمتر به موضوع عاشورا پرداختهاند، گفت: عاشورا حوزهای است که بسیاری از مردم با آن انس دارند و چون اطلاعات زیادی درباره آن پای منبر و کتابهای روضه و نیز برنامههای صداوسیما دریافت میکنند پرسشهای زیادی نیز برایشان مطرح است که نویسنده باید بتواند به آنها پاسخ دهد.
این منتقد ادبی با بیان اینکه ابزار نویسنده تخیل است نه پژوهش و در این میان با دشواریهای زیادی مواجه میشود، افزود: نویسنده رمان عاشورایی باید تا اندازهای مطالعه دینی و تاریخی داشته و نیز در سراسر نگارش اثر از حس و حال (آن شاعرانه) برخوردار باشد.
وی همچنین با بیان اینکه باید از روایتهای مختلف در رمان عاشورا استفاده شود، گفت: برخی از روایتها میتوانند زاویه دید جدیدی را پیش روی مخاطب قرار دهند. اغلب روایتها از زبان دوستان و نزدیکان امام حسین (ع) است و باعث شده دید احساسی صرف داشته باشیم. از سوی دیگر باید نویسنده در بیان وقایع عاشورا از توهم دانایی فاصله بگیرد و خود به مطالعه و پژوهش اقدام کند.
خورشاهیان با اشاره به اینکه در روایت تاریخی احضاریه به مطالب جدیدی که در آثار دیگر مغفول مانده پرداخته شده، عنوان کرد: به عنوان نمونه در این اثر درباره همسر حضرت زینب(س) نیز بحث شده که در زمان واقعه عاشورا کجا بوده است. این کتاب به یک روایت امروزی میپردازد که در آن پسری به نام مسعود قصد دارد به پایبوسی اربعین برود و خواهری به نام عارفه دارد. مسعود در میان سفر متوجه میشود که آنکه باید به این سفر میآمد عارفه است نه خودش و سپس جای آن دو عوض میشود که زاویه دید جدیدی است و اشاره میکند که در کربلا چه کسی باید حضور داشته باشد. این اثر 220 صفحه دارد و به خوبی توانسته از زاویه دیدهای مختلف به عاشورا نگاه تازه داشته باشد.
وی تصریح کرد: در نگارش رمان عاشورایی باید به جذابیت آن برای نوجوانان توجه شود و چه بسا لازم باشد برای جذب این گروه سنی رمان علمی تخیلی بنویسیم.
این منتقد ادبی در عین حال به باورناپذیرنبودن برخی کشف و شهودها در این کتاب اشاره کرد و گفت: به عنوان نمونه خواب عارفه درباره حضرت زینب (س) و ریخته شدن آبی که تحفهای از حضرت زینب(س) است بر لیوان باورپذیر نیست. همچنین حکایت پیرمردی که در اتوبوس به مسعود میگوید آنچه رخ داده از آن خواب سرچشمه میگیرد نیز منطق داستانی ندارد. در عین حال بخش تاریخی رمان بسیار تاثیرگذار و مفید است.
وی پیشنهاد داد که گروهی از پژوهشگران به تحقیق و نگارش اثر تاریخی درباره عاشورا با محوریت وقایع پیش و پس از آن روز بپردازند تا نویسندگان بتوانند از آنها در نگارش آثار این حوزه بهره ببرند.
روایت کربلا مردانه است
همچنین در این نشست، مهدی کفاش، منتقد و نویسنده در سخنانی تاکید کرد: در باب عاشورا با توهم دانستگی روبهرو هستیم و تصور میکنیم با نشستن پای منبر و خواندن کتاب روضه و تماشای برنامههای تلویزیونی به درک واقعی از قیام امام حسین (ع) رسیدهایم. این امر موجب میشود نویسنده به سراغ تجربههای جدید نرود و از آنات و لحظههای ناب غافل شود.
کفاش با بیان اینکه مورخ حفرههای تاریخی میان حوادث از جمله عاشورا را با سند و نویسنده با خیال پرمیکند، توضیح داد: نویسنده باید به گونهای رمان بنویسد که ضمن داشتن منطق تاریخی دارای عمق و احساس باشد. به عنوان نمونه کمتر کسی به شخصیت ضحاک بن عبدالله مشرقی که در کربلا با امام حسین (ع) شرط کرد تا وقتی نفعی برای امام داشته باشد میماند، پرداخته است. این فرد از میدان نبرد خارج ولی خود راوی عاشورا شد. درباره این شخصیت این چالش را میتوان دید که آیا از یاران امام بوده یا نه؟
وی همچنین با اذعان بر اینکه روایت کربلا مردانه است، تصریح کرد: باید در روایتها نگاه زنانه نیز لحاظ شود.
کفاش همچنین به مقایسه نامیرا به قلم صادق کرمیار و احضاریه نوشته علی موذنی پرداخت و گفت: کتاب نامیرا به عاشورا نمیپردازد و محوریت داستان با حوادث کوفه پیش از عاشوراست ولی احضاریه به روز عاشورا اختصاص دارد. ما ده روز اول محرم را جزو عاشورا میدانیم درحالیکه عاشورا در چند ساعت خلاصه شد.
این منتقد ادبی با اشاره به اینکه راهپیمایی اربعین و طی کردن فاصله 80 کیلومتری فرصتی برای تامل درباب عاشوراست، تصریح کرد: نامیرا در مرز داستان و فیلمنامه است و با ماجرایی که چند شخصیت محدود در آن حضور دارند مواجهیم. نامیرا در سطح ادراک حسی است و وارد احساس نمیشود بنابراین فرصت مییابیم که خود به برداشتی از حادثه دست یابیم. از سوی دیگر کرمیار در نامیرا خواننده را با خود وارد فضای پرهرج و مرج کوفه میکند تا از آن برای امروز درس بگیرد. میتوان ادعا کرد اگر نویسندگان رمانی درباره کوفه مینوشتند مشروطه رخ نمیداد.
کفاش همچنین تاکید کرد: نویسندهای که میخواهد درباره عاشورا بنویسد باید به سراغ ناشنیدهها برود و از منظر انسانی به ماجرا بنگرد.
نظر شما