چلهنشینان عاشورا/ شماره 14؛ نظری بردیوان حماسی حسینی میرزا الهامی کرمانشاهی:
روایت تراژدی کربلا با زبان حماسی فردوسی/ شروع شاعری با یک رویا
میرزا احمد الهامی کرمانشاهی توانست با استفاده از زبان و گفتار حماسی در دیوان خود به سبکی جدید در روایت کربلا و عاشورا دست یابد و پیوندی زیبا میان تراژدی و حماسه خلق کند.
در اوج تنگدستی و تهیدستی بود که ناگهان کسی را به مدد خواست که همه عالم محتاج ذرهای از نگاه و لطفش هستند. به حضرت امام حسین(ع) پناه برد و تا نیمههای شب با سوز و گداز آن قدر گریست که از فرط گریه به خواب رفت.
در عالم خواب خود را در بیابانی دید که سرگردان و حیران راه میرود، ناگهان جلو چشمانش باغی پدیدار شد که رودی از کنار آن جاری است، در دو طرف باغ مردانی نشسته و بر بالای مجلس، سرور آزادگان جهان، حضرت سیدالشهداء (ع) بر تختی نشسته بود. میرزا با احترام در پایین مجلس مینشیند و امام حسین (ع) از او حاجت اول را میپرسد. میرزا آزار طلبکاران و درماندگیاش را بر زبان میآورد و به امام حسین میگوید دوست دارم در مصیبت ائمه اطهار (ع) شعر بگویم و آن را ذخیره آخرت خود کنم. بیدار که میشود، ۲ رکعت نماز میگذارد و زیارت امام حسین (ع) را زمزمه میکند. آرامش بر جان و روح بیمارش چیره میشود و دیگر احساس درد و رنج ندارد. چند روز بعد به آرزوی خود میرسد.
از این رویا بود که الهامی کرمانشاهی بیبهره از فن شعر و شاعری و قوانین فصاحت و قواعد بلاغت، به برکت تأیید و توجه امام حسین علیه السلام در عالم رویا، شعر بر زبانش جاری شد و « به نام خداوند بينش طراز/ جهان داور آفرينش طراز» را سرود. پس از آن شعر را به صورت جدی شروع کرد. استاد «حسین قلیخان سلطانی کلهر» وی او را متخلص به «الهامی» کرد و بهتدریج این شاعر اهلبیت (ع) در فنون شاعری به حد کمال رسید و در شعرهایش وزن شعر حماسی را انتخاب کرد. پس از مدتی تصمیم گرفت تمام حماسه کربلا را به نظم درآورد و آن شکوه و عظمت و شجاعت مردان بینظیرکربلا را با زبان شعر به تصویر کشد.
الهامی سرودن مثنوی« باغ فردوس » را در ۳۶ سالگی شروع و بعد از هفت سال تمام کرد. او در این منظومه با بهره گیری از ویژگی های نوع حماسه عظمت و وسعت قیام امام حسین(ع) و جریان کربلا را به زیبایی عرضه کرده است.
از ویژگیهای شاخص این مجموعه و تمایز بارز این اثر در قیاس با دیگر حماسه های دینی، ارتباط تنگاتنگ و عمیق آن با شاهنامه فردوسی است. باغ فردوس مشتمل بر چهار فصل است که در توحید حضرت باری تعالی و نیایش با معبود در ابتدای هر فصل بیتهایی سروده است. این اثر بیش از 16هزار بیت است که در آن حماسه کربلا به شیوه شاهنامه فردوسی به نظم کشیده و از چهار خیابان (بخش) تشکیل شده است. خیابان اول متضمن اشعاری در توحید باری، نیایش پروردگارو ستایش بزرگان دین است. خیابان دوم نیز با ستایش خدا، پیامبر (ص) و امام علی (ع) و امام زمان (عج) آغاز میشود، سپس وقایع روز عاشورا در آن به توصیف درمیآید. در خیابان سوم، پس از نعت رسول خدا و معصومان(ع)، وقایع پس از شهادت امام حسین (ع) تشریح میشود و خیابان چهارم نیز در ستایش پروردگار و نعت پیامبر و منقبت علی (ع) و اولاد اوست که افزون بر آن یک ساقینامه و شرح حال مختار جمع شده است.
احمد الهامي ماجرای كربلا را از بیيار ماندن مسلم بن عقيل در كوفه شروع کرده و تنهايی او را در اين شهر به تصوير کشیده است «برآهيخت برّنده تيغ از نيام/ چو تندر خروشيد و بگرفت نام/ كه مسلم منم مرگ هر بدگهر/ علی ولی را برادر پسر/ نبی دوده و هاشمي گوهرم/ خدا را يكی تيغ پرجوهرم/ منم ناوك شست پروردگار/ رها گشته از دست پروردگار/ چو من مرد نبود درين روزگار/ مرا شير حق بوده آموزگار/ بگفت اين و زد بر سپاه گران/ به جنگ اندر آويخت با كافران...»
بخش بعد، مبارزه قاسم بن الحسن (ع) و شهادت ایشان است «به مرگ برادر دلم گشت خون/ روانم بفرسود و تن شد زبون/ بفرما بدان سو كه او بار بست/ بتازم من ای شاه بالا و پست» و پس از آن، به داستان شهادت حضرت ابوالفضل (ع) ميرسيم «كنون از ني دل برآرم نوا/ سخن داغ از ساقي نينوا»
دیوان الهامی سال 1379 به کوشش امید اسلامپناه در 467 صفحه از سوی انتشارات میراث مکتوب چاپ شده است.
نظر شما