«کلید خوشید را بزن خوابم میآید» دومین کتابش، سال ۱۴۰۰ چاپ و در همدان رونمایی شد. «پدران دشنه پسران پهلو» (نشردیباچه/ با مقدمه ای از فریبرز ابراهیم پور) سومین کتاب اوست که منتشر شده است. از دیگر آثار امیری که آماده چاپ است میتوان به مجموعه اشعار و ادبیات افشاگر ادبیات ماندگار (نقد) اشاره کرد.
نوشتههای دیگر او که شامل نظم و نثرهای ادبی میشود، در بسیاری از نشریات (سراسری و استانی) همچون: نافه، دنیای سخن، گردون، فردوسی و در نشریات استانی هگمتانه (شهرداری همدان)، پیک همدان (دبیر صفحهی ادب و هنر این هفته نامه بود) آوای الوند، نشر اندیشه، بیستون (کرمانشاه) و نویسار و هفته نامه صفیرغرب (کرمانشاه) به چاپ رسیده است.
او نیز مانند هر شاعر و اهل فکری، زندگی پرفراز و نشیب و تلخی را پشت سر گذاشت، اما این تلخی و تجربه زیسته را به واژههایی تبدیل کرد که چه امروز و چه در آینده، مخاطب را راضی میکند. او عاشق ادبیات بود و این عشق را صادقانه در شعرش نشان داد.
غلامحسین ساعدی، صادق چوبک و صادق هدایت اسطورههای او بودند، اما این شاعر خود را وامدار «هدایت» میدانست، اگرچه بسیاری، شعر او را با شعر شاملو هم خانواده میدانند. در مجموعه «عمر، ماهور، ارغوان» دو شعر زیبای «چراغبان» و «مهمان برجای پای توایم» به شاملو و شعری با عنوان «تاول» را به هدایت و بوف کور تقدیم کرده است. او درباره تأثیرپذیری از گذشتگان بر این باور بود که: «هیچ شاعری نیست که بگوید گذشتگان بر من تأثیر ندارد. چون تأثیر نشانه علاقه است.»
نثر قاسم امیری نثری امروزی اما پیچیده بود، در واقع نثرش نیز شعر بود. به نظر میرسد او بیش و پیش از آنکه تحت تأثیر دیگران باشد به خواندن وامدار بود. او بسیار پرخوان بود و همین خواندههایش، از او شاعری ساخته بود که اثرش منحصر به خود اوست و ردپا و امضایش در تمامی آثارش دیده میشود.
این شاعر و منتقد کرمانشاهی 22 شهریور در همدان بر اثر بیماری چشم از جهان فرو بست.
نظر شما