تلاش کتاب بر این است که تمامی زوایای حاشیهای و متنی هشت سال جنگ را در اختیار خواننده قرار دهد و تا حد ممکن سختیهای گوناگون این حرکت سرنوشتساز را به زبانی ساده و روان در بین نسل بعد از جنگ منعکس کند.
این مجموعه خاطرات که به قلم زینب عرفانیان در چهارده پرده و در 541 صفحه نگاشته شده، تا کنون در بیست و نه نوبت توسط نشر شهید کاظمی روانه بازار شده است.
خبرنگار ایبنا در خصوص این کتاب گفتوگویی با نویسنده اثر انجام داده که در ادامه از نظر میگذرانید:
«مربعهای قرمز»روایتی کاملا مردانه با شخصیتهای عمدتا مردانه است.چه طور شد که بهعنوان یک نویسنده زن سراغ چنین اثری رفتید؟
به سراغم آمدند؛ البته بعد از مواجهه با فضای مردانه کار هم، همان عزمی که روز اول برای انجام کار داشتم را در خودم دیدم، عزمی زنانه برای روایت یک کار مردانه. جدای از اینکه بنده خودم این کار را انتخاب نکردم ولی در کارهای مشابه که قلم زنانه بهسراغ کار مردانه میرود با احترام برای قلم پر صلابت مردانه، قائل به این هستم که قلم پر ظرافت زنانه جزئیات و پشت صحنه بیشتری را به نمایش میگذارد و دست مخاطب را گرفته و بین وقایع کتاب میگرداند و میخنداند و میگریاند. وقایعی که با قلم زنانه پرده از جزئیات آن برداشته شده است.
پس نه تنها منعی نمیبینم برای روایت کار مردانه توسط قلم زنانه، بلکه معتقدم که گاهی تأثیر قلم زنانه برای یک روایت مردانه تاثیرگذارتر است.
این اثر اولین کتاب شما درباره شهدای دفاع مقدس است است چطور تصمیم گرفتید در این حوزه با ابعاد گوناگون قلم بزنید؟
پس از پایان کار نگارش «رسول مولتان» یک سفر شلمچه قسمتم شد. نیت نوشتن در حوزه دفاع مقدس در یکی از شبهای آن سفر ایجاد شد. داستان آشنا شدنم با حاج حسین یکتا، راوی کتاب «مربعهای قرمز» هم در آن سفر اتفاق افتاد و سه الی چهار ماه بعد از سفر نیز مصاحبهها با ایشان شروع شد و به این صورت بود که پایم به حوزه دفاع مقدس باز شد و توفیق نوشتن در این حوزه نصیب بنده شد.
به نظر شما مهمترین نکتهای که کتاب «مربعهای قرمز» با مخاطب در میان میگذارد چیست؟
نکته مهمی که «مربعهای قرمز» با مخاطب در میان میگذارد، سبک بندگی شهدا و رزمندگان است. سبک بندگیای که باعث میشد زرق و برقهای شهر و دنیای بیرون از جبهه برایشان رنگ ببازد. سبک بندگیای که سبک زندگیشان را ساخت. سبک زندگیای که این روزها جای خالیش بینمان خیلی پیداست.
بهعنوان یک نویسنده که برای اولین بار در حوزه دفاع مقدس قلم میزند، تعریف شما از جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس چیست؟
یک جنگ بینالمللی تمام عیار علیه ایران که کنار خسارات مادی و معنویای که داشت، منافع غیرقابل انکاری هم داشت. اولین آن رشد فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه است. جامعهای که فرهنگ در آن جاری باشد به عقب برنمیگردد فرهنگی درست برعکس فرهنگ فردگرایی که همه چیز برای من و به نفع من را فریاد میزند.
فرهنگی که در نقطه مقابل فردگرایی فریاد میزند همه چیز من فدای دیگران. مالم، آسایشم و از همه مهمتر جانم فدای دیگران.
تلخترین روایتی که در این اثر با آن مواجه شدید؟
در این اثر بیش از صد روایت شهید نقش بازی کردهاند. شهدایی که هر کدام یک کتاب هستند. هر کدام عزیزکرده یک مادر هستند. هر کدام یک رفیق بامعرفت هستند. و از دست دادن هر کدام تلخترین اتفاق و نوشتن سختترین و تلخترین روایت است. مثل روایت آقا مهدی زینالدین، روایت شهادت جعفر احمدی میانجی و روایت شهادت محمد زلفی. و این همه، یک روایت تلخ مشترک در دلشان دارند، روایت حس تلخ جا ماندن راوی در دنیایی که بعد از شهادت رفقایش برایت تنگ شده و در آن غریبه است.
در حین تهیه مصاحبه و جمعآوری با چه چالشهایی مواجهه بودید؟
شغل راوی که روایتگری بود و خاطراتی که بر اثر تکرار شاخ و برگ و رنگ و لعاب گرفته بودند و به عبارتی دست و پا درآورده بودند. خاطراتی که باید به واقعیت خود نزدیک میشدند با راستیآزماییهای مکرر. البته به جز این، سختی کار با فردی پر مشغله و پر سفر بود که البته حاج حسین یکتا انصافا تلاش و همکاری ستودنیای با بنده برای انجام کار داشتند. از چالشهای دیگر این کار و هر کار دیگری که قرار است در زمره تاریخ شفاهی قرار بگیرد، مستندسازی روایتها بود
در «مربعهای قرمز» شاهد روایتهای زیادی از زندگی شهدا هستیم. شما بیشتر با کدام روایت یا با زندگینامه کدام شهید ارتباط برقرار کردید؟
شهید مهدی زینالدین بهعنوان فرمانده تمام شهدای حاضر در کتاب. روایت محبوبیت فرمانده جوانی که کمتر از سی سال سن داشت. روایت فرماندهای که در خطر همیشه یک قدم جلوتر از نیروهایش حرکت میکرد. روایت دلسوزیهای او برای نیروهایش. روایت چشمهای همیشه سرخ و بیخواب او. روایت لحظه شهادتش و خبر شهادتش که نیروهایش را یتیم کرد.
زندگینامه شهدا چگونه به دست شما میرسید؟
سؤال سؤال سؤال و تماس و باز سؤال سؤال سؤال.
این اثر با توجه به تعداد بالای شهدایی که در خود دارد، ناگریز به روایت برخی از آنها بود نه اینکه زندگینامه هر کدام را آورده باشد. حالا شهیدی با روایت مختصرتر و شهیدی با روایت جامعتر. برای رسیدن به روایت متقن از هر کدام سلاح مصاحبهکننده سؤال بود و همچنین تماس با دیگر شاهد این وقایع. در چند مورد هم با خانواده شهدا تماس گرفتم و از زبان خواهر و برادر شهدا روایاتی دریافت کردم.
انتظار شما از دستگاههای فرهنگی در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
هر وقت خودم وظیفهام را در این زمینه انجام دادم از دیگران انتظار و توقع خواهم داشت.
تازهترین اثری که در دست نگارش دارید؟
در حوزه دفاع مقدس و خاطرهنگاری، مشغول انتخاب بین دو الی سه کار هستم تا ببینم در نهایت انشاالله خیر و قسمت چه باشد.
نظر شما