سه‌شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۰
نویسنده خوب، همیشه مشاهده‌گر خوبی است

احسان رضایی، نویسنده و منتقد ادبی در نشست نقدوبررسی کتاب «اتاق شیشه‌ای» گفت: نویسنده خوب، همیشه مشاهده‌گر خوبی است. از هر اتفاقی یک برداشت در ذهنش نگه می‌دارد تا خرج داستانش کند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ نشست نقدوبررسی کتاب «اتاق شیشه‌ای» منتشرشده در نشرسرای خودنویس با حضور احسان رضایی، منتقد و کارشناس ادبی و سیدمرتضی امیری، نویسنده نوقلم این کتاب برگزار شد.

احسان رضایی در این نشست گفت: دورانی که «اتاق شیشه‌­ای» به رشته تحریر درآمد، مرتضی امیری نویسنده آن، دانش‌­آموز بود و این مسئله هر بار من را شگفت‌­زده می­‌کرد. نوشتن رمان، چیزی است که نیاز به تجربه زیسته دارد. بدین معنی که اگر بخواهیم حالت یا حسی را توصیف کنیم باید اول خودمان آن را تجربه کرده باشم. هر مرتبه که بخشی از داستان «اتاق شیشه‌­ای» را می­‌خواندم تصورم این بود که یک آدم سی‌ساله دارد این داستان را می‌­نویسد.

وی افزود: جوان‌­ها معمولا در کارگاه­‌های داستان‌­کوتاه بهتر می‌­توانند خودشان را نشان دهند؛ زیرا داستان‌­کوتاه تجربه زیسته زیادی نیاز ندارد و بیشتر برشی است از زندگی که همه­‌مان در هر سن‌وسالی آن را تجربه کردیم.

رضایی درباره داستان «اتاق شیشه‌ای» بیان کرد: زمانی که این اثر را می­‌خواندم دائم شگفت‌­زده می­‌شدم. جایی هاتف، شخصیت اصلی، به مزار مادرش می­‌رود و می‌­گوید «غم از دست دادن مادر شبیه زخم عمیقی است که با چاقو روی تنه درخت حک شده» این­که این جمله در ذهن نویسنده است و به­‌جا خرجش می­‌کند به ما نوید می­‌دهد که ما با فرد مشاهده‌­گری مواجه هستیم.

این منتقد ادبی گفت: این‌روزها کلاس­‌ها و کارگاه‌­های زیادی برای نویسندگی برگزار می‌­شود؛ اما بهترین‌­شان کلاسی است که هنرجویان را وادار به نوشتن می­‌کند. نقل‌قول معروفی است که داستان در بازنویسی شکل می‌­گیرد. این­که در خودنویس آثار نویسندگان نوقلم، بازنویسی و منتشر می­‌شوند، اتفاق بزرگی است. برای نویسندگان جوان، صاحب‌­تألیف بودن انگیزه خوبی برای نوشتن می‌­شود.

وی در پایان اضافه کرد: روزی که داشتیم از بین ۹۰۰ طرح، بهترین­‌ها را انتخاب می­‌کردیم، هادی خورشاهیان قبل از من طرح «اتاق شیشه‌­ای» را خواند و گفت این همان خبر حادثه کنارک است. از همان­جا ما این را فهمیدیم که این همان نویسنده‌ای است که به‌­خوبی مشاهده می‌کند؛ زیرا نویسنده خوب، همیشه مشاهده‌گر خوبی است. از هر اتفاقی یک برداشت در ذهنش نگه می‌دارد تا خرج داستانش کند.

سیدمرتضی امیری، نویسنده نوقلم این داستان درباره ماجرای ورودش به عرصه نویسندگی گفت: سال­‌ها قبل، از رمان خواندن بیزار بودم و در دوران نوجوانی هرگز کتاب غیردرسی نمی‌­خواندم. دورانی که مدرسه به ما می­‌گفت باید فلان کتاب را بخوانیم و آزمون دهیم، روز قبل از امتحان می‌رفتم و از دوستانم خلاصه داستان را می­‌پرسیدم.

وی افزود: در ۱۴ سالگی به پیشنهاد عزیزی، برای اولین‌­بار شروع به خواندن کتاب کردم. روزهای اول فقط پنج صفحه به اجبار می­‌خواندم. یک کتاب ۳۰۰ صفحه‌­ای را دو ماه طول کشید تا تمامش کنم. در همان دوره که داشتم اولین رمان­‌های زندگی­‌ام را می­‌خواندم مسابقه­ داستان‌­نویسی برگزار شد به اسم «خودنویس» و من کم‌­کم وارد عرصه نویسندگی شدم.

امیری درباره ایده اولیه «اتاق شیشه‌­ای» گفت: در اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ زمانی که باید برای خودنویس طرح­ داستان می‌­نوشتیم اتاقی افتاد؛ حادثه دریایی کنارک! در این حادثه ۱۹ نفر کشته و ۱۵ نفر مصدوم شدند. احساس کردم که به اندازه کافی به این حادثه پرداخته نمی‌­شود. به همین‌ خاطر از آن الهام گرفتم و ایده اولیه داستانم را نوشتم.

این نویسنده نوقلم در پاسخ به این سوال که «اتاق شیشه­‌ای» چه نیازی از مخاطب رفع می‌­کند و چرا باید آن را خواند؟ اظهار کرد: یک دالِ مرکزی در تمام داستان‌­های من وجود دارد و آن رفاقت است. من هرگز آنقدر به خانواده و انواع روابط دنیای امروزی نپرداختم؛ اما همیشه رفاقت برایم اولویت داشته است و در «فراتر از جنون» و «اتاق شیشه‌­ای» به این مسئله توجه داشتم. رفاقتی که این‌روزها بین بعضی از آدم‌­ها وجود دارد، هرچند که در ظاهر، رفاقت خوب و سالمی باشد؛ اما در باطن سست و بی­‌ارزش است. این داستان را نوشتم که بگویم باید بیشتر از آن­چه فکر می‌­کنیم به رفاقت­‌هایمان توجه کنیم و اهمیت دهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها