شنبه ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۸
نوشتن نمایشنامه‌های تک‌‎پرسوناژی، چالش‌برانگیز اما لذت‌بخش است

حسین زارعی، داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس بوشهری، خلق نمایشنامه‌های تک‌پرسوناژی را کاری چالش‌برانگیز در عین حال، لذت‌بخش می‌داند و می‌گوید: در این گونه نمایشنامه‌ها، دست و پنجه نرم کردن با فضای خالی و جبران شخصیت و عناصری که دیالوگ و درام را شکل می‌دهد، بزرگ‌ترین چالش یک نویسنده برای خلق یک مونولوگ قوی و دراماتیک است.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا) در بوشهر؛ نمایشنامه‌های تک‎پرسوناژ یا مونولوگ یکی از دشوارترین گونه‌های نمایشی شناخته می‌شوند که با کوچک‌ترین بی‌سلیقگی نویسنده یا لغزش او در روایت داستان، جذابیت خود را از دست می‎‌دهند و با افتادن در غرقابه‌ شعارزدگی، حدیث نفس، بازگویی خاطره و درد دل و... همه لطف خود را می‎‌بازند.

از همین‌رو، این گونه نمایشی کمتر مورد توجه نمایشنامه‌نویسان قرار می‌گیرد؛ چراکه نمایش‌های تک‌پرسوناژ همواره با این خطر روبه‌رو هستند که اسیر تکرار شوند یا به‌دلیل نبود کشمکش بیرونی میان دو یا چند شخصیت، خط داستانی اثر، جذابیتش را از دست بدهد یا در حین اجرا در قالب یک خطابه رخ عیان و تماشاگر را بی‌میل به دیدن ادامه داستان کنند.

این شیوه نمایشی بنا به گفته کارشناسان تئاتر، از اواخر قرن ۱۹ در نمایشنامه‌نویسی و داستا‌ن‌نویسی متداول شده است. در این شیوه ذهن‌گرایی و درون‌گرایی مد نظر است که البته با دو رویکرد بیرونی و درونی ارائه می‌شود. به عبارت دیگر، واگویه‌های درونی و بیرونی در این شیوه، پرده از تنهایی، وحشت، اضمحلال، روان‌پریشی، عصبانیت و خودخوری برمی‌دارد. به‌طور طبیعی نمایش این حالت‌ها در نمایشنامه‌های تک‌پرسوناژ تنها با ایجاد خلاقیت و استفاده از فرم‌های نوین روایی و بیانی قوی ممکن است.

حسین زارعی، نویسنده و نمایشنامه‌نویس جنوبی در پنجمین اثر خود به نمایش‌های تک‌پرسوناژ رو آورده و این سیر و سلوک نمایشی وی از عهد باستان آغاز تا به دوره معاصر رسیده است. او در «دالان‌های نمک» خود از تاریخ باستان و ملیت ایرانی، تاریخ دینی، قومیت‌ها و سرنوشت مبهم دختران ایرانی اسیر در جریان جنگ ایران و عراق و افزایش فشارهای زندگی و رسیدن انسان امروز به مرز خودکشی روایت کرده است.

این کتاب که 6نمایشنامه‌ تک‌نفره با عنوان‌های «سرهنگ مسلسل جاده»، «شربانی به سمت یا»، «دالان‌های نمک»، «پیک آرامش»، «به رو» و «بعد از ظهر پشت بام» را در بر دارد، با نثر و پردازشی قوی و جذاب به رشته نگارش درآمده است. برخی از این نمایشنامه‌ها چنان از نظر محتوایی و ساختار زبانی قوی هستند که از سوی گروه‌های نمایشی دیگر استان‌های کشور بارها و بارها اجرا شده‌اند که این نکته بیانگر این است که زارعی در نگارش نمایشنامه‌های تک‌پرسوناژ دستی توانا و ذهنی روشن و خلاق دارد. او با اشراف بر حوصله مخاطب تئاتری که عموما از تماشای نمایش‌های چند پرسوناژی حظ می‌برد، بن‌مایه و قصه قوی و جذابی را برای مونولوگ‌گویی خود پی‌ریزی کرده که در حین روایت، مخاطب را با خود همراه و مشتاق به پایان رسیدن این مسیر می‌کند.

حسین زارعی داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و منتقد ادبی متولد سال 1356 در بندر گناوه و دانش‌آموخته رشته‌های ادبیات نمایشی و حقوق در مقطع کارشناسی‌ارشد است. وی فعالیت هنری خود را از دوران دبیرستان و سپس با عضویت در انجمن هنرهای نمایشی گناوه در سال 71 به‌صورت حرفه‌ای آغاز کرد. زارعی همان سال به خاطر بازی در نمایش «حکایت سبز»، مقام اول بازیگری مرد جشنواره سوره استان بوشهر را کسب کرد.

از آثار این نویسنده می‌توان به مجموعه‌داستان «ادکلن و کپه‌های خارشتر»، نمایشنامه «تعزیه اشباح بر دریای پارس»، «هفت کوپه از یک قطار» و... اشاره کرد. افزون بر این، زارعی مقالات علمی‌پژوهشی متعددی را در حوزه ادبیات نمایشی به چاپ رسانده است. او در بسیاری از رویدادهای ادبی و تئاتری کشور مثل جایزه ادبی اصفهان و جشنواره ملی تئاتر فجر درخشیده است.

زارعی که در سال‌های اخیر به نگارش نمایشنامه‌های تک‌پرسوناژ بیشتر تمایل نشان داده، در گپ و گفتی که با وی درباره «دالان‌های نمک» داشتیم، در خصوص علاقه‌اش به این گونه نمایشی می‌گوید: «نمایشنامه تک‌پرسوناژ ویژگی‌های منحصر‌به‌فردی دارد که برای من جذاب است. این نوع کار چون دیالوگ نیست و کنش و واکنش دراماتیک را در نگاه اول در خود ندارد (به همین دلیل برخی آن را نمای‌نامه نمی‌دانند)؛ برای شکل‌گیری درام به قدرت و تکنیک نوشتن نیاز دارد. دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با کلمات برای شکل‌دهی درام کار سختی است و این مبارزه برای من جذاب است. ویژگی‌های دیگر از جمله مسائل اجرا، کم‌بازیگر بودن، تنه‌زدن به تکنیک داستان‌نویسی و تنهانمایی بشر در این دوران از ویژگی‌هایی است که من را گاهی به دنیای خود می‌کشاند و لذت آن موجب شده فضاها و لحن‌های مختلفی را در این نوع نمایشنامه تجربه کنم.»

مجموعه‌ نمایشنامه «دالان‌های نمک» چگونه عینیت پیدا کرد؟
نمایشنامه با هدف اجرا در تئاتر نوشته می‌شود؛ منتها برخی از آن‌ها شانس یا شرایط اجرا پیدا می‌کنند و برخی نه؛ ولی برای اشتراک‌گذاری چاپ اثر لازم است. این‌طور شد که این کتاب با 6نمایشنامه تک‌پرسوناژه به کتاب درآمد تا آن‌ها فرصتی برای خوانده شدن یا اجراشدن بیابند.

«دالان‌های نمک»، استعاره از وضعیت خاصی است یا صرفا به خاطر اینکه نام یکی از نمایشنامه‌های مجموعه بود، آن را برای مجموعه‌تان برگزیدید؟
در ادبیات امروز، «نام» حکم کلید ورود به اثر را دارد. انتخاب این نام برای این کارم هم استعاره از وضعیت خاصی و هم برگرفته از نام یکی از نمایشنامه‌های درون آن است. البته عوامل دیگری هم در انتخاب این نام نقش‌آفرینی کردند؛ ولی برای جلوگیری از اطاله کلام، از بیان آن‌ها می‌گذرم.

در بخشی از این مجموعه، یکی از موتیف‌های دفاع مقدسی را مدنظر قرار دادید که در کمتر اثری به آن توجه شده، آن هم اسارات دختران جوان و سرنوشت مبهمی که در آن سوی مرزها برایشان رقم خورده است. چطور شد این ایده را به یک نمایشنامه، آن هم نمایشنامه مونودرام بدل کردید؟!
ایده اولیه‌ این نمایشنامه را حاج‌علی قربانی، پیر تئاتر بوشهر در یک نشست دوستانه پیشنهاد داد. بعد جدی‌تر درباره  موقعیت و شکل دادن طرح کار کردم. در حوزه نمایش، «دختران اورژانس» را هم نوشته‌ام که به زمان گمشده ـ از بهمن 57 تا شهریور 59 ـ بعد از انقلاب و قبل از جنگ درباره این دختران می‌پردازد. در مجموع، رفتن سراغ زمان‌های خاص یا موقعیت‌های خاص و دست و پنجه نرم کردن با آن در کنار تجربه زبانی یا قالب مونولوگ و تلاش در دراماتیزه کردن آن که البته کار مشکلی است، برایم لذت‌بخش است.

آیا این اثر که «سرهنگ مسلسل جاده» نام دارد، برای اجرا هم با استقبال گروه‌های نمایشی مواجه شد؟
بله؛ این نمایش سرگذشت جادویی پیدا کرده و در بیش از 10 استان، افراد مختلفی کار را به شکل‌های مختلف روی صحنه برده‌‌اند، حتی یک‌بار در تهران به سرقت رفت و کار بالا کشید که بهزاد فراهانی و مریم کاظمی پادرمیانی کردند... فضای کار و نوع مونولوگ و البته شرایط خوب برای اجرا، این اثر را به اثری خوش‌شانس تبدیل کرده است.

 

نمایشنامه‌نویسی درمجموع کار دشواری است؛ اما نوشتن نمایشنامه مونودرام یا تک‌پرسوناژ دشوارتر. شما در این اثر صرفا کارهای تک‌پرسوناژ را منتشر کردید، چطور با محدودیت‌ها، تلاش کردید که قصه‌های جذابی را برای روایت بیافرینید؟
به‌طور طبیعی، شکل دادن تک‌گویی که دراماتیک باشد، کار سختی است اما من در ادبیات، خواهان خلق آثاری بدیع و چالش‌برانگیز هستم؛ چراکه در رویارویی با شرایط سخت است که آثار جذاب و مخاطب‌پسند پدید می‌آیند.

از دید شما بارزترین دشواری‌های نوشتن نمایشنامه‌های تک پرسوناژ چیست؟
دست و پنجه نرم کردن با فضای خالی و جبران شخصیت و عناصری که دیالوگ و درام را شکل می‌دهد، بزرگ‌ترین چالش یک نویسنده برای خلق یک مونولوگ قوی و دراماتیک است.

این نوع نمایشنامه در ایران چقدر توانسته نگاه مخاطب را به خود جذب کند؟
هر نمایشنامه‌ای عناصری برای شکل‌گیری در خود دارد، اگر این عناصر هوشمندانه انتخاب شود و با تکنیک نمایشنامه‌نویسی ترکیب خوبی بسازد، قطعا مورد توجه قرار می‌گیرد. نمایش تک پرسوناژ هر چند تعداد کمتری از اجراها را به خود اختصاص داده؛ اما کارهای با‌کیفیتی از این نوع در تئاتر ایران مطرح شده و اجراهای قابل قبول و سطح بالایی را تحویل مخاطب داده است.

آیا اگر این نمایشنامه‌ها سالانه روی صحنه بروند، می‌توانند جای خود را میان مخاطبان بیابند؟
یکی از معضلات تئاتر ایران، اختلال در ارتباط و ارائه نمایشنامه از سوی نویسنده به گروه اجرایی است؛ چون سازوکار مناسبی پیش‌بینی نشده، اما چاپ کتاب می‌تواند این نبود ارتباط را کمتر کند. هرچند شمارگان پایین و گرانی کاغذ این حرکت را اغلب عقیم می‌سازد. طبیعی است اجرای مداوم سازوکار لازم را می‌خواهد که فعلا فقط اندکی از آن در پایتخت مهیا است و برای ۹۰ درصد اهالی تئاتر دور از دسترس است و در خارج از پایتخت این امکان وجود ندارد. بی‌تردید نمایشنامه‌های تک‌پرسوناژ با اجرای مداوم می‌توانند به‌راحتی جای خود را در جامعه باز کنند اما فعلا در این زمینه اراده محکمی نیست.

محدودیت‌هایی مثل نبود کشمکش بیرونی میان دو یا چند شخصیت و... در این شیوه نمایشی از جذابیت کار می‌کاهد؛ اما این جذابیت با خلاقیت و زبان بدن بازیگر ایجاد می‌شود، شما در کارهایتان چقدر فضا را برای خلاقیت و استفاده از فرم‌های جدید اجرا برای بازیگران باز کردید؟
محدودیت در این نوع اثر موجب می‌شود، بازیگر فضایی برای اثبات توانایی و مبارزه با فضای خالی بیابد؛ البته بروز خلاقیت و توانایی با تکیه بر ابزار بازیگری تنها یک مورد است که می‌تواند جذابیت تازه بیافریند، حالا اگر عوامل اجرایی قوی با توانایی بالا در کنار بازیگری خوب قرار بگیرد، جذابیت کار تماشاگر را میخکوب می‌کند، خوشبختانه برخی اجراها از کارهای این مجموعه، به این ویژگی دست‌ یافته‌اند و تماشاگر و منتقدان را به وجد آورده‌اند. از دید من، نمایشنامه تک‌پرسوناژ در عین محدودیت‌ها، ویژگی‌هایی را دارد که می‌تواند امتیاز تلقی شود؛ مخصوصا در شرایط تئاتر ایران که به‌نوعی به شکل مینی‌مالیسم دارد خودنمایی می‌کند؛ بازیگر کمتر، گروه کمتر، بودجه کمتر و... البته این گاهی برای گروه‌ها بهتر است.

اما نمایشنامه‌های تک‌‌پرسوناژ برخلاف نمایشنامه‌های دیگر به خاطر محدودیت‌ها، ممکن است خط داستانی آن جاذبه کافی را برای مخاطبان نداشته باشد!
بله، درست می‌گویید، برخی از استادان تئاتر به این دلیل حتی معتقدند در تک‌پرسوناژ درام شکل نمی‌گیرد؛ اما تکنیک‌های بازی در بازی در اجرا و تکنیک‌های زبانی در نمایشنامه اگر آگاهانه به کار گرفته شود، می‌تواند کلا این نقیصه را جبران کند؛ برای مثال، یکی از استادان تحصیل‌کرده در فرانسه همین اعتقاد را داشت؛ اما وقتی یکی از کارهای مجموعه «دالان‌های نمک» را خواند، گفت: «من سر اعتقادم هستم، اما این کار شما هم درام خلق کرده و هم من را به وجد آورد!» خوشبختانه داستان و زبان اثر را بسیار دوست داشت؛ بنابراین خلاقیت و توانایی نویسنده با تسلط بر زبان اگر در بستری قوی و آگاهانه در ریختاری مناسب قرار بگیرد، همه نواقص این گونه نمایشی را جبران می‎‌کند.

در این مجموعه، گریزی به دوران باستان دارید، این نشان از دغدغه‌های تاریخی و هویت‌مندی نوشته‌های شما دارد؛ برای ملموس‌تر شدن کار، زبان را هم به آن عصر نزدیک کرده‌اید، اما این انتخاب ممکن است  خوشایند هر مخاطبی قرار نگیرد، نظر خودتان در این باره چیست؟
در دو اثر از این مجموعه زمان داستانی اثر در تاریخ باستان اتفاق می‌افتد؛ اما این داستان‌ها به‌شدت معاصر است. در نوشتن، تجربه کردن زمان آینده و حرفی زدن که بعدا اتفاق می‌افتد، برای دوستان نویسنده در شرایطی اتفاق می‌افتد. نمی‌خواهم بحث پیش‌گویی یا اتصال ماورایی را مطرح کنم، اما این تجربه را داشته‌ام؛ چه در زمان، چه در مکان! مثلا اثری نوشته‌ام بعدا اتفاقا جایی مربوط به اثر را دیده‌ام که قبلا این‌جا را بدون دیدن حتی تصویری نوشته‌ام یا گاهی طرحی را با داشتن عناصری شکل داده‌ام، بعد آن اتفاق شکل گرفته، گاهی شرایط ذهنی در فضایی مناسب، توانایی شکل‌دهی عناصری را دارد که در آینده شکل واقعیت به خود می‌گیرد. شاید این از تکرار تاریخ سرچشمه می‌گیرد. بنابراین این دو کار این مجموعه، ممکن است زمان داستانی یا شخصیت یا زبان آرکاییکی داشته باشد؛ ولی به شدت معاصر است و گاهی در زمانی بعد از نوشتن در واقعیت اتفاق افتاده است.

به‌طور طبیعی هر اثری باید تلاش در برقراری ارتباط بیشتر با مخاطب و طیف گسترده‌تری از مخاطب داشته باشد، منتها اثر باید به تربیت مخاطب خود نیز بپردازد و مخاطب خود را در سطح خود و زبان خود بالا بکشد.

دلیل دیده شدن برخی از آثار تک‌پرسوناژ شما کدام است؟
اگر برخی از آثار تک‌پرسوناژ من دیده شده، دلیلش وقت گذاشتن و جدی گرفتن نوشتن است و اینکه به نوشتن کار دم‌دستی هیچ‌وقت رضایت نداده‌ام؛ بنابراین، درکارهایم نه جغرافیای محدود و نه آدم‌های محدود را در نظر گرفته‌ام! چون توقعم از خودم همیشه خیلی بالا است. هر چند چوب جغرافیا و آدم‌های محدود را هم زیاد خورده‌ام اما عقب‌نشینی نمی‌کنم.

مکتوب شدن اینگونه نمایشنامه‌های‌تان در قالب کتاب چقدر در معرفی آن‌ها نقش‌آفرین خواهد بود؟
این کار، حدود هشت سال منتظر چاپ بوده که حداقل دو دفعه برای گران شدن کاغذ کنار گذاشته شد! باید اشاره کنم زمانی که این کتاب آماده چاپ بود، مجموعه تک‌پرسوناژی منتشر نشده بود یا لاقل مجموعه‌ای از این نوع وجود نداشت تا همین حالا هم مجموعه‌های کمی از نمایش تک‌پرسوناژ چاپ شده است. متاسفانه وضعیت چاپ و نشر کتاب در ایران هم مثل همه حوزه‌های دیگر است؛ دچار حواشی و مشکلات خاص خودش است که البته بحث مفصلی را می‌طلبد. به‌هرحال کتاب در کنار راه‌های ارتباطی دیگر، به دست افراد جدیدی می‌رسد و بیشتر خوانده می‌شود.

آیا اثر جدیدی هم در دست تالیف دارید و آن هم در همین قالب (تک پرسوناژ) نوشته می‌شود؟ 
بله؛ کارهایی در نوبت نهایی شدن و تحویل دارم که نمایشنامه تک‌پرسوناژ هم هست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها