محمودی مدرس دانشگاه و پژوهشگر معتقد است: «خانواده، مدرسه، دانشگاه، فرهنگسراها، کتابخانهها و وسایل ارتباط جمعی به ویژه صدا و سیما نقش تعیین کنندهای در افزایش میزان مطالعه و نهادینه کردن آن در سطح جامعه دارند.»
بحث درباره میزان و سرانه مطالعه، یکی از مباحث حوزه فرهنگ، است. یکی از اجزای فرهنگ بخش غیرمادی فرهنگ است که درگذشته سینه به سینه و بهطور شفاهی از نسلی به نسلی دیگر منتقل میشد، آداب و رسوم و سنتها، اعتقادات، اخلاق و... است و از مهمترین عناصری به شما میرود که در گذشته به این صورت به نسلهای بعدی انتقال میشد.
پیشرفتهای مادی بشر، (بخش مادی فرهنگ بشری) این فرآیند را در کشورهای مختلف با درجههای متفاوت متاثر ساخت؛ به این ترتیب یا پیدایش صنعت چاپ، انتقال آموزههای بشری به سایر نسلها و نیز توسعه آن در بین جوامع در حد قابل توجهی تسهیل شد. افزون بر این، امکان انتقال معتبر و صحیحتر این آموزهها فراهم شد.
تغییرات سریعی که در نتیجه صنعتی شدن در کشورهای پیشرفته صنعتی کنونی اتفاق افتاد موجب شد تا سنت مکتوب با سرعت زیاد جانشین سنت شفاهی شود و به این ترتیب مردم این کشورها نیز لزوم اقبال به سنت مکتوب را بسیار بیشتر و عمیقتر از سایر کشورها درک کردند. این وضعیت، درحالی است که در سایر کشورها(از جمله ایران) تمایل به استفاده از سنت شفاهی مانند قبل ادامه داشت و هنوز تا حدی پابرجا است.
امروز با وجود پیشرفتهای متعدد درحوزههای مختلف، دیگر نمیتوان آن را در سنتها گنجاند، بلکه نیاز به ثبت و ضبط آن است. امروزه تولید علم در فرمت کتاب و دیگر فرمتها و شکلهای مختلف صورت میپذیرد. تولید بیشتر کتاب به معنای تولید علم و در نهایت داشتن جامعهای در سطح بالاتر علمی و فرهنگی است. موضوع تولید کتاب و سرانه مطالعه، میتواند در دو روش مستقیم و غیرمستقیم مطرح شود:
الف- روش مستقیم: اندازهگیری به روش مستقیم نیز مزایا و معایب خاصی دارد. پرسش از میزان مطالعه فرد، پاسخ دقیق و کاملا عینی به همراه ندارد، زیرا فرد مجبور است متوسط مطالعه خود را در یک دوره زمانی مشخص (مثلا 10 ساعت یا یک هفته) اعلام کند، درحالی که این رقم، رقم تخمینی است. افزون بر این، تمامی خطاهای نمونهای و غیرنمونهای که امکان بروز در یک تحقیق به روش پیمایشی را بهطور بالقوه دارد، تحقیق حاضر را به چالش میطلبد.
همچنین پیمایش در این زمینه (میزان مطالعه) سودمند است، زیرا اطلاعات مفصل و تفکیک شدهای را در زمینههای مختلف ازجمله: میزان مطالعه کتاب، روزنامه، مجله، ادعیه، مطالعه دیجیتالی(منابع اینترنتی و الکترونیکی) و دلایل مطالعه و نیز عدم مطالعه در اختیار کارشناسان خبره قرار میدهد که به روش اندازهگیری مستقیم (مقایسه شمارگان کتاب) قابل حصول نیست(رضوی طوسی و باقری، 1388).
ب- روش غیرمستقیم: با توجه به اینکه در بیشتر جوامع، تولید کتاب بر عهده بخش خصوصی است که قاعدتا به دنبال سود بیشتر است و نشر کتاب بدون پشتوانه کتاب، موضوعیت ندارد. همین موضوع موجب شده است برخی برای دستیابی به شاخصهای مطالعه ازجمله میزان سرانه مطالعه و مقایسه آن بین کشورها؛ به شاخصهای ملموستری مانند میزان تولید و نشر کتاب روی آورند. اگر چه شاخصهای اخیر عینیتر و دقیقتر است، اما فقط بهطور غیرمستقیم منعکسکننده وضعیت کتابخوانی در جامعه مورد سنجش بوده و به آمارهای دقیقی در زمینه میزان مطالعه منجر نمیشود.
هرچند باید بین مطالعه و خواندن تفاوت خیلی جدی قائل شویم و برخی تقاوتهای آن شامل موارد زیر است.
- وقتی شما مطالبی را با تمرکز و هدفمند دنبال کنید، شما مطالعه میکنید، این درصورتی است که خواندن با مشاهده همراه باشد.
- مطالعه به کارگیری هدفمند ذهن برای کسب دانش یا درک یک موضوع (یا به صورت عملی یا به صورت تئوری) است.
- خواندن، مرور متن به قصد لذت بدون به خاطر سپردن است، این درصورتی است که در مطالعه قصد به خاطر آوردن داشته باشید.
- مطالعه درگیرشدن بیشتر با متن است، ولی خواندن به دستآوردن اطلاعات از طریق مشاهده است. پس مطالعه، هدفمند، عمیق و دروننگر است، اما خواندن، سطحی، زودگذر، تفننی و بروننگر تلقی میشود.
فضاهای رسمی(مدرسه، دانشگاه و ..) و غیررسمی (کتابخانهها و فرهنگسراها، کانونهای مطالعاتی و..) میتوانند تاثیر بسزای در سرانه مطالعه داشته باشند اما برای سنجش سرانه مطالعه با توجه به موارد فوقالذکر باید به موارد زیر اقت داشت:
_تعداد ناشران، چاپخانهداران و حمایتهای دولت از آنان،
_کتابفروشیها، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و همچنین
_دانشجویان، کتابخانههای عمومی و خصوصی، نویسندگان و مولفان، موسسات فرهنگی و هنری، تبلیغات رسانهای، سایتهای مجازی که در موضوع کتاب فعالیت دارند،
_نشریات و مجلات، منابع اینترنتی و پایگاههای اطلاعاتی، فرهنگ عمومی جامعه که پذیرای خوانش کتاب باشند و.... میتوان پایش آن را انجام داد.
درنتیجه براساس جمعبندی، یکی از مهمترین پیشنیازهای مطالعه، وجود ثبات در جامعه است تا افراد بتوانند با وجود آن و به دور از دغدغهها و نگرانیهای ذهنی، وقت بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند.
مشکلات اقتصادی یکی از مهمترین این مشکلات و برهم زدن ثبات و آرماش در جامعه است.
پژوهشهای مختلف نشان داده شده است که بیشترین عامل مطالعه نکردن به این مواردی مانند نداشتن وقت، مشغله کار و زندگی، نداشتن علاقه، قیمت بالای کتابهای مورد نظر و.. اشاره کرد.
همانطور که اشاره بر نقش موثر خانوادهها، مدرسه، دانشگاه، فرهنگسرها، کتابخانهها و وسایل ارتباط جمعی به ویژه صدا و سیما در زمینه افزایش میزان مطالعه و نهادینه کردن آن در سطح جامعه به معنای فراهمکردن ساز و کار مناسب برای افزایش مطالعه تاکید میشود. همزمان ارتباط میان عرصههای مختلف زندگی اجتماعی(فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی) اهمیت دارد، زیرا فرآیند مطالعه، ناشی از مجموعهای از علل، عوامل و ساختارها است. بهبود شاخصهای مختلف رفاه اجتماعی در حوزههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود به خود به افزایش میزان مطالعه میانجامد.»
منابع:
- رضوی طوسی، سید مجتبی ؛ باقری، لیلا(1390)بررسی میزان مطالعه شهروندان تهرانی در سالهای 1387 و1388. تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات.
- محمودی، علی رضا(1388). مبانی و شیوههای مطالعه. قم: نشر آیینه دانش
توسعه خواندن و مطالعه به تعامل عوامل محیطی (انگیزش از خانه، مدرسه و جامعه) و عوامل بیولوژیکی وابسته است.(محمودی، 1388)
نظر شما