فرانسوا تروفو در مقالهاش فیلمسازانی که به محتوای کارگردانی خود احاطه داشتند و فرآیند فیلمسازیشان مشابه با فرآیند کتابنویسی نویسندگان بود؛ را کارگردان مولف میگوید.
از نظر تروفو و رفقایش فرقی بین فیلمهای تجاری و فیلمهای جدی و هنری نبود. مهم داشتن ژانر و سبک و سیاق مشخص، خلاقیت و فنشناسی کارگردان بود اما از نظر نهادهای فرهنگی انگلیسی- آمریکایی این ایده مضحک بود. در آمریکا اندرو ساریس ترجمه خود از این جنبش فرانسوی را تحت عنوان «نظریه مولف» معرفی کرد.
سبکوسیاق یا استایل بحثبرانگیزترین جنبهی نظریه مولف است. اشخاصی چون باب چیپمن و ویلیام گلدمن باور دارند ویژگی اصلی سینمای مولف سبک بصری خاص و بینش زیباشناسانهای است که مشخصاً به یک هنرمند واحد تعلق دارد.
از نظر تروفو کارگردانهای مستقلی چون برسون از این لحاظ که به محتوای کارگردانی، احاطه داشتند و فرآیند فیلمسازیشان مشابه با فرآیند کتابنویسی نویسندگان بود مولف هستند. با این تعریف به سراغ آوینی اگر برویم او فیلمساز مستقلی است که به خوبی به محتوایی که میخواست کارگردانی کند احاطه داشت. مگر نه این است که سید مرتضی آوینی از نخستین روزهای جنگ در جبهه حضور داشته و حتی در محاصره خرمشهر و سقوط آن حضوری پیگیر دارد و تا پایان عمر هم در جبهه حضور دارد. از این روست که میتوان در بین کارگردانان ایرانی شخصی مانند شهید سید مرتضی آوینی را کارگردانی مولف نامید.
طی آنچه از زندگی آوینی در دسترس همگان است میخوانیم: «با شروع جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹، گروه فیلمسازی جهاد از نخستین گروههایی بود که برای ثبت وقایع جنگ به جبهه رفت. در همان روز اول جنگ، دو تن از اعضای آن گروه در قصر شیرین اسیر شدند و یک تن دیگر هم زخمی شد. با این حال گروه بار دیگر سر و شکل گرفت و همزمان با محاصره خرمشهر، برای ضبط فیلم وارد این شهر شد. نتیجه این کار، پخش اولین فیلم مستند درباره جنگ از تلویزیون بود که فتح خون نام گرفت.»
آوینی تمام زمان ساخت مستندهایش را در جبهه و کنار رزمندگان گذراند و چه کسی بهتر از یک رزمنده میتواند زندگی و جنگ رزمندگان دیگر را به تصویر بکشد از این رو آوینی که احاطه کاملی بر زندگی رزمندگان در جبهه و مناطق جنگی دارد یکی از مولفترین کارگردانان جنگ ایران و عراق است. آوینی مستند سازی است که با داشتن ژانر و سبک و سیاق مشخص در آثاری چون روایت فتح خودش را به عنوان یک کارگردان مولف به همه معرفی می کند.
آوینی درباره گروه فیلمسازی جهاد میگوید: «انگیزش درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند آنها را به جبهههای دفاع مقدس میکشاند نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمیتوانست در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروههای فیلمبرداری ما با همان انگیزههایی که رزمآوران را به جبهه کشانده بود کار میکردند. اینجا عرصهای نبود که فقط پای تکنیک یا هنر در میان باشد. »
در تعریف تروفو سبک و سیاق مشخص و خلاقیت و فن شناسی کارگردان است که مولف بودن او را تعریف میکند. هرچند به گفته آوینی و با نقل قول بالا پای تکنیک و هنر در میان نبوده اما چیزی که در مجموعههای تلویزیونی تولید گروه فیلمسازی جهاد مخصوصا مجموعه روایتفتح که تا پایان جنگ تحمیلی و حتی تا پایان زندگی آوینی در جریان بوده نسبت به دیگر مستندات تلویزیونی وجود دارد سبک و سیاق مشخص و خلاقیت کارگردان است. سبکی از مستند جنگی که شاید بتوان آنرا به نام سبک روایت فتح هم نامگذاری کرد.
نریشنی که آوینی با دل قلم میزده و گفتاری که گویی از ملکوت به او الهام شده است. تصاویری زنده و پویا که مستند و دیدنی است و تدوینی روان و صدای دلنشین سید اهل قلم سبک و سیاقی است که آوینی برای مجموعه مستند روایت فتح درنظر میگیرد و با رفتن او این سبک و سیاق از دست میرود و دیگر به موفقیت قبل تکرار نمیشود.
آنچه بیش از همه از دل مستندهای گروه روایت فتح بیرون میآید و بر دل مخاطب تلویزیون مینشیند طنین دلنشین و آرام بخش صدای سید مرتضی آوینی به عنوان نریتور گروه روایت فتح است که به یاد میماند. چیزی که حتی بعد از شهادت سید مرتضی آوینی هم مانند یک نوشته تأثیر خود را میگذارد و هر کجا شنیده میشود ما را به یاد مجموعه تلویزیونی روایت فتح میاندازد و اگر این تأثیر یک اثر مولف نیست پس چه چیزی میتواند این اثر را بر بیینده و شنونده بگذارد و اگر این فن شناسی و خلاقیت کارگردان مولف نیست پس چه چیزی میتواند باشد؟
اینجاست که آوینی چه به لحاظ تسلط بر موضوع، چه به لحاظ فن شناسی و خلاقیت کارگردان یک مولف تمام عیار است. مولفی که میداند چه بگوید و چه چیزی را به تصویر بکشد و چگونه بر دل مخاطبش تأثیر بگذارد. مولفی که خود از نوجوانی دستی بر قلم داشته و همواره درحال نوشتن بوده است.
نظر شما