«به نام یونس» داستان یک روحانی است که برای تبلیغ ماه رمضان به روستایی دور افتاده میرود. روایتی متفاوت از زندگی همراه با تمام مشکلات و رنجهای آن است. یونس، روحانی جوانی است که دخترش در یک تصادف آسیب جدّی میبیند؛ او نذر میکند تا برای تبلیغ به یکی از روستاهای محروم برود، به این امید که حال دختر کوچکش دوباره خوب شود. اما حضور او در روستا و زندگیاش کنار مردم آن منطقه، صفحهای جدید از سرنوشت را برایش رقم میزند. مشکلات، پیدرپی وارد میشوند و یونس باید به حکم قرعه، با آنان روبهرو شود و بجنگد. این کتاب را علی آرمین نوشته است و انتشارات شهرستان ادبی ان را چاپ کرده است.
«برکت» نام رمانی که در قالب یادداشت روزانه روایت میشود. طلبه جوانی به نام «یونس» در ایام ماه مبارک رمضان، برای تبلیغ به روستایی به نام میانرودان میرود. از رفتار نامناسب مردم روستا و واکنشهای یونس نسبت به آنها، موقعیت و خردهموقعیتهای متعدد داستانیای خلق میشود که برای مخاطب جذاب و خواندنی است. جدا از قصه و ماجرای جالب توجه، این اثر به لحاظ فرم و ساختار نیز ویژگیهای منحصر به فردی دارد. این رمان را ابراهیم اکبری دیزگاه نوشته و انتشارات کتابستان آن را راهی بازار کتاب کرده است.
«پیامبر بیمعجزه» داستان روحانی مبلغی است که به همراه همسرش عازم تبلیغ است و در بین راه گرفتار اشرار میشوند. این گرفتاری شروع ماجرایی پر افتوخیز است. درونمایه اثر به مسئله ایمان و ترس میپردازد. هر کس باید ایمان خودش را داشته باشد. ایمان هم وقتی در آدم اتفاق میافتد تازه مورد امتحان قرار میگیرد و موفقیت در هر مرحلهای، امتحانی سختتر به دنبال دارد، از این جهت «پیامبر بیمعجزه» کلنجاری با مقوله ترس و ایمان است. این رمان اثر محمدعلی رکنی است و از سوی انتشارات صاد منتشر شده است.
«ملداش» داستان روحانی جوانی به نام هدایت است که برای سفری تبلیغی در ماه رمضان از قم به روستایی در مازندران سفر میکند و در طول داستان با چالشهای متعددی روبرو میشود. او به خاطر اینکه جواب یک مسأله شرعی را اشتباه میدهد گرفتار میشود و میخواهد جبران کند. از طرفی همسرش را به خاطر بیماری روحیاش به همراه آورده تا حال و هوا عوض کند اما این اتفاقات باعث تشدید مریضی همسرش میشود. مهدی کردفیروزجایی رمان را نوشته و انتشارات معارف نیز عهدهدار انتشار آن شده است.
«کتاب یحیا» روایتی داستانی است از روزنوشتهای «یحیا» پسر سیدضیاءالدین، طلبهای که برای تبلیغ به یکی از روستاهای شمالی ایران مسافرت کرده است. این کتاب حدیث نفس فرد از خود، اطرافیاش است. راوی به سفر میرود و تمام رویدادها از زاویه دید او تشریح میشود.
نویسنده شخصیت داستانی را بهگونهای به ما معرفی میکند که باید با او همراه شویم تا از ماه رمضان، رفتن به بازار، یاد دادن آداب عبادت، معاشرت با اهالی روستا و رسیدن به عید فطر ما را درگیر قصه کند. «کتاب یحیی» را امیرحسین معتمد نوشته و انتشارات احیاء به چاپ رسانده است.
«سیاگالش» روایتِ داستانِ طلبه است به نام یوسفِ رستمی که برای تبلیغ به یکی از روستاهایِ جنگلی تالش، سفر کرده و در آنجا درگیر ماجراهایِ غریبی چون گم شدن آخوند قبلیِ روستا، شیطنتِ دخترک عاشق، توطئه روحانی نمایی به نام اسکندر کاینات، ماجرای فرقهای عجیب در روستا، ملاقات با سیاگالش، توطئه برادرانِ خودش که سالها پیش او را در وسط جنگل رها کردهاند و... میشود و در پایانِ داستان از دستِ مردم فرار میکند و به غاری در وسط جنگل پناه میبرد. این کتاب ابراهیم اکبری دیزگاه نوشته و انتشارات صاد آن را به مخاطب عرضه کرده است.
نظر شما