«صادق زیباکلام» استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به موضوع داستان «غریب آذری» كه درباره يكي از دانشجويانش است و به تازگي منتشر شده، گفت: روزي كه بازنشسته شوم حتما داستان مينويسم.
اين نويسنده با اشاره به دلايل اين وضعيت تصريح كرد: شايد يكي از دلايل اين باشد كه دانشجو با خود میگويد كه من با ليسانس علوم سياسي چه ميتوانم بكنم و چنین مدرکی چه فايدهاي دارد. شايد دانشجويان قبلا علاقهمند میشدند كه ادامه تحصيل بدهند؛ در حالي كه الان يك پرسش برايشان مطرح است و آن سوال اين است كه دوره دكترا با دوره ليسانس چقدر متفاوت است.
نويسنده كتاب تحليلي «ما چگونه ما شديم»، با اشاره به پايين بودن سطح علمي در دانشگاهها و همتراز بودن مقاطع تحصيلي مختلف در دانشگاهها به لحاظ سطح علمي تصريح كرد: متاسفانه به دليل پايين بودن سطح علمي در دانشگاهها، بسياري از دانشجويان دوره دكترا نيز احساس ميكنند كه سطح علمي اين دوره با دوره ليسانس چندان فرقي ندارد.
خالق داستان «غريب آذري» در پاسخ به اين سوال كه آیا فكر ميكنيد باز هم دانشجويي مانند "افضل" خواهيد داشت، گفت: آنچه مسلم است، من به او خيلي علاقهمند بودم و اين علاقهمندي ابتدا به ساكن به وجود نيامد؛ بلکه با شناختن شخصيت منحصر به فرد او به تدریج ایجاد شد.
وي تصريح كرد: البته خيلي اميدوارم كه دانشجوي ديگري مانند افضل پيدا كنم و حتي براي تحقق اين موضوع دعا ميكنم؛ ولي در عين حال خيلي هم خوشبين نيستم. چون تفكر نسل دانشجويي كه هر سال وارد دانشگاه ميشوند، برخلاف دانشجویی مانند افضل است و اين يك وضعيت عمومي است؛ البته ميدانم استثنا هم هميشه وجود دارد.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: امیدوارم مثلا در مهر ماه ۸۸ دانشجويي با ويژگيهاي افضل پيدا كنم.
زيباكلام در توضیح اين جملهها از متن كتاب «غریب آذری» که: «اين جا محل به زير خاك رفتن اميد و آرزوهاي يك استاد است كه چند صباحي فكر ميكرد گمشدهاش و شاگردش را پيدا كرده است»، گفت: بعد از آشنايي با افضل، احساس استادی در من ایجاد شد که میتواند يك دانشجوی خوب داشته باشد؛ درست مثل خانمي كه بعد از مدتي احساس مادري را کشف میکند.
اين پژوهشگر در ادامه گفت: در نتيجه آشنایي با افضل احساس میکردم يك نفر بعد از من هست كه كارهاي ناتمامم را انجام دهد؛ كارهايي كه من نتوانستهام يا فرصت انجام دادنش را نداشتهام و طبیعی است كه با مردن او اين احساس از بين ميرود؛ و رفت.
زيباكلام در پایان، پرسش درباره چگونگی استمرار روند داستاننويسياش را اينگونه پاسخ داد: مسايل تاريخ ايران آنقدر ذهنم را مشغول داشته كه فكر نميكنم فرصتي براي نوشتن داستان پيدا كنم؛ هر چند كه خيلي به اين مقوله علاقه مندم. اگر روزي بازنشسته شدم حتما داستان مينويسم.
داستان کوتاه «غريب آذری» نوشته صادق زيباكلام كه به تازگی از سوی نشر «بيدگل» روانه بازار كتاب شده است، درباره شرح حال و زندگی يكی از دانشجويان با استعداد صادق زيباكلام به نام «افضل يزدانپناه» است كه به دليل نقصی جسمانی در يك تصادف، به طرز دردناكی از دنيا میرود.
این داستان کوتاه که در قالب کتابی مستقل منتشر شده، در واقع مقدمهای است که زیباکلام بر یکی دیگر از کتابهای خود نوشته بوده و ناشر، با تاکید بر این که این مقدمه، داستانی مستقل است، اجازه انتشار آن را در قالب کتاب «غریب آذری» و به عنوان یک داستان کوتاه، از زیباکلام میگیرد.
«صادق زيباكلام» سال ۱۳۲۷ در محله بازارچه آب منگول تهران متولد شد.
از او كه استاد دانشگاه حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران است، تا كنون کتابهایی چون «مقدمهای بر انقلاب اسلامی»، «ما چگونه ما شديم»، «سنت و مدرنيته» و «تاريخ تحولات سياسی و اجتماعی ايران» منتشر شده است.
نظر شما