چهارشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۳
بانوی فرهنگ به بانوان کمک می‌کند تا به آرمان‌هایشان برسند

نیلوفر مالک نویسنده کتاب «رویای بعدازظهر» معتقد است که بانوی فرهنگ یک تشکل خودجوش است که استعدادهای جوان بویژه بانوان را جذب می‌کند، پرورش می‌دهد و به طور کلی برای رسیدن به اهداف‌شان که مهمترین آن نویسنده شدن است، به آنها کمک می‌کند. به‌عبارتی، بانوی فرهنگ این امکان را برای بانوان به وجود آورده تا بتوانند به آرمان‌شان نزدیک شوند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، باشگاه ادبی بانوی فرهنگ، به منظور هم‌افزایی بانوان نویسنده و علاقه‌مندان به نویسندگی از سوی چند تن از بانوان نویسنده کشور تشکیل شده است. این باشگاه با مدیریت سارا عرفانی، شش سال پیش افتتاح شد و در حال حاضر جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. هدف کانون بانوی فرهنگ، تربیت نویسنده و تولید آثار فاخر در فضای ادبیات داستانی است. در واقع کانون بانوی فرهنگ محفلی برای تربیت نویسندگان جوان است که تبعیضی مثبت به نفع زنان خواهد داشت. در اینجا گفت‌وگویی داشتیم با نیلوفر مالک، نویسنده‌ای که در سال 1401 از سوی این کانون به‌عنوان نویسنده برگزیده معرفی شد؛ گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید: 
 
در ابتدا به سراغ این باشگاه برویم و کارهایی که انجام می‌‌دهد؛ برای مخاطبان ایبنا توضیح دهید که کار باشگاه بانوی فرهنگ چیست؟
بانوی فرهنگ یک تشکل خودجوش است که استعدادهای جوان بویژه بانوان را جذب می‌کند، پرورش می‌دهد و به طور کلی برای رسیدن به اهداف‌شان که مهمترین آن نویسنده شدن است، به آنها کمک می‌کند. بانوانی که دوست دارند نویسنده باشند، بیشترشان صاحب همسر و چند فرزند هستند و امکان شرکت در کلاس‌های حضوری برای‌شان وجود ندارد؛ بعضی هم از پایتخت فاصله دارند و در شهرستان زندگی می‌کنند که امکانات کمتری در این زمینه دارد. در چنین شرایطی، بانوی فرهنگ این امکان را برای خانم‌ها به وجود آورده تا بتوانند به آرمان‌هایشان نزدیک شوند.
در این راه دوره‌های متعددی گذاشته می‌شود از جمله، کلاس‌های مقدماتی و پیشرفته، هم به شکل حضوری و هم به شکل مجازی؛ برای آن دسته از اعضا که طرح خوب داشته باشند، راهبر تعیین می‌کند تا کار را به اتمام برسانند؛ در آخر کار، برای هر کسی که رمان یا مجموعه داستانش را کامل کند و تحویل بدهد، ناشر پیدا می‌کند و برای بستن قرارداد منصفانه تلاش می‌کند. هر ماه جلسه نقد و بررسی یک کتاب برگزار می‌شود، در سال گذشته سیر مطالعاتی کتاب‌های نویسندگان پس از مشروطه برگزار شد و هر ماه کتاب‌های یک نویسنده از آن دوره بررسی شد. مثل جمالزاده، سیمین دانشور، جلال آل احمد و ...
 
چقدر به سمت هدف‌های بانوی فرهنگ رفتید؟
شش سال است که این تشکل به وجود آمده است؛ در این مدت سارا عرفانی و دوستان شورای سیاست‌گذاری  تلاش زیادی کرده‌اند و ما از سال گذشته شاهد به ثمر نشستن بذرهای کاشته شده هستیم. کتاب‌هایی تولید و منتشر شدند که به چاپ‌های متعدد هم رسیده‌اند. افرادی تربیت شده‌اند که به سمت روایت‌نویسی هدایت شده‌اند و مسیرشان را پیدا کرده‌اند و عده‌ای استعدادشان را در زمینه داستانک نشان داده‌اند و به این سمت هدایت شده‌اند؛ در این میان بعضی هم به رمان (چه بزرگسال و چه نوجوان) علاقه نشان داده‌اند که افراد مستعد در حال حاضر کنار راهبر قرار گرفته‌اند و فعلا در حال نوشتن رمان‌هایشان هستند.
 
وضعیت نویسندگان چطور است؟ آیا به سمت اهداف بانوی فرهنگ حرکت می‌کنند؟
من مسئول بخش رمان نوجوان هستم. ما تا امروز سه گروه تشکیل دادیم؛ گروه غدیر خم با پنج عضو که از این گروه دو رمان نوشته شد و به چاپ رسید. رمان «در اسارت نفرت» از عطیه‌سادات صالحیان و «آسنا و راز کنیسه» از سمانه خاکبازان.
گروه دوم گروه امام رضا(ع) بود که از آن گروه پنج نفری هم دو رمان به اتمام رسید و اکنون در دست ناشر است. در انتها، گروه سوم یعنی گروه امام صادق(ع) به سرپرستی من و سمانه خاکبازان که در حال حاضر پنج طرح از پنج نویسنده بررسی و تصویب شده و نویسندگان در حال نوشتن رمان‌های خود هستند.
در بخش بزرگسال کلاس داستان‌نویسی پیشرفته با تدریس سمیه عالمی برگزار شد و از این گروه، تعدادی طرح پذیرفته شد و در حال حاضر نویسندگان در کنار راهبرهایشان در حال نوشتن رمان‌ها هستند.
 
با توجه به اینکه در فروردین‌ماه هستیم و در روزهای گذشته، روز جمهوری اسلامی را پشت سر گذاشتیم، درباره کتاب «رویای بعدازظهر» هم کمی توضیح دهید؛ کتابی که به موضوع انقلاب می‌پردازد.
«رویای بعدازظهر» یک کتاب فانتزی با موضوع انقلاب است. پسری به نام پارسا که با یک اتفاق به دوران قبل از انقلاب سفر می‌کند و آنجا با خانواده مادری خود و با مادر خودش که پنج ساله است روبه‌رو می‌شود. پارسا می‌داند دایی‌اش در جریان انقلاب از سوی ساواک شهید شده و او دوست دارد که جلوی این کار را بگیرد و نگذارد دایی کشته شود. در این مسیر او با انقلاب مردم آشنا می‌شود، در کپی کردن اعلامیه‌ها به دایی کمک می‌کند، حتی به تظاهرات هم می‌رود.
در سال 94 با جست‌وجو در اینترنت متوجه اتفاقی شدم که در سال 57 در مشهد و در حرم امام رضا(ع) افتاده بود. ساواک برای دستگیری افراد انقلابی به حرم حمله کرده و عده‌ای را شهید کرده بود. ایده اولیه داستانم را که سفر در زمان شخصیت اصلی داستان یعنی پارسا بود با حمله ساواک به حرم امام تلفیق کردم و نتیجه آن کتاب «رویای بعدازظهر» بود.
این کتاب در هشتمین جایزه داستان انقلاب بخش رمان نوجوان رتبه سوم را کسب کرد. در اولین جشنواره اندرزگو در بخش نوجوان همراه چهار اثر دیگر به بخش نهایی جشنواره راه پیدا کرد و در جشنواره تاریخ انقلاب اسلامی در اسفند 1399 تقدیر شد.
همچنین در هشتمین جایزه داستان انقلاب «جایی آن طرف پرچین» را ارائه دادم که رتبه دوم را کسب کرد و در دومین جایزه شهید اندرزگو تقدیر شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها