لوری کلکووِن، در بخش ابتدایی به خواننده کتاب میگوید: «هشتسالم بود که دکتر مارتین لوترکینگ جونیور از دنیا رفت؛ سنم به این قد نمیداد که درست بفهمم چه شده، اما آنقدری بزرگ شده بودم که بدانم کشورم مرد بزرگی را از دست داده است. وقتی برای نوشتن این زندگینامه، بیشتر دربارهی زندگی مارتین خواندم، بالاخره به عظمت شخصیت او پی بردم. مارتین باور داشت که آدم میتواند با عشق و بدون خشونت، تغییری مثبت ایجاد کند و این باور خیلی چیزها را عوض کرد. وقتی آدمهای دوروبرش با خشم و خشونت در برابر نژادپرستی واکنش نشان میدادند (که البته زیاد هم دور از ذهن نیست)، مارتین با عزمی راسخ پای اعتقادش ماند؛ او معتقد بود فقط تلاشهای صلحآمیز دنیا را تغییر میدهند. امیدوارم همانقدر که زندگی مارتین برای من الهامبخش بوده است، الهامبخش زندگی شما هم باشد تا همیشه «با عشق به استقبال نفرت بروید» و به رؤیاهایتان باور داشته باشید تا دنیای بهتری بسازید.»
در بخشی از متن کتاب میخوانیم:
«باباکینگ با ماشین شخصیاش در شهر رفتوآمد میکرد تا مجبور نباشد ته اتوبوس بنشیند. یکروز، افسر پلیسی به باباکینگ دستور داد ماشین را کنار بکشد و بعد بهش گفت: «پسر، گواهینامهت رو بده.» بابا به پسرش اشاره کرد و گفت: «اون پسره. من مردَم.»»
انتشارات پرتقال، کتاب «مارتین لوترکینگ؛ مبارز صلح» به قلم لوری کلکووِن با تصویرگری شارلوت اِیجر را با ترجمه آرزو قلیزاده در 128 صفحه مصور رنگی و به بهای 85 هزار تومان برای کودکان بالاتر از 10 سال منتشر کرده است.
نظر شما