شرکت در نمایشگاه بینالمللی کتاب، هم فرصتی برای ناشران است تا تولیداتشان را به جمع بزرگی از مخاطبان عرضه کنند و هم آزمونی است که سطح این تولیدات را با محک و معیار قضاوت مخاطبان بسنجند.
قبل از هر بحثی، اشاره به این نکته لازم به نظر میرسد که نفس برگزاری نمایشگاهی با موضوع کتاب، آنهم به این شکل گسترده، اتفاق مثبت و ارزشمندی است که جامعه ما بسیار به آن نیاز دارد. فراتر از شعارها و حرفهای کلیشهای و تکراری، نمیشود انکار کرد که هر اتفاقی که مردم ما را به کتاب و کتابخوانی نزدیک کند و در گسترش فرهنگ مطالعه موثر باشد، اتفاق باارزشی است و باعث رشد هرچه بیشتر و بهتر جامعه میشود. چه بسیار کسانی که نخستین کتاب زندگیشان را از نمایشگاه سالانه کتاب تهران خریدند و بعد از آن به جمع کتابخوانهای کشور ما اضافه شدند.
نمایشگاه کتاب تهران، هم فرصت و هم آزمون
اشاره شد که نمایشگاه کتاب، فرصتی برای ناشران حوزه ادبیات پایداری است تا تولیدات خودشان را بدون واسطه به مخاطبان اینگونه آثار عرضه کنند. این فرصت، بهویژه برای ناشران کوچک پایتخت و ناشران شهرستانی که عناوینی در حوزه فرهنگ مقاومت تولید کردهاند فرصت مغتنمی است تا این عناوین را دور معرض دید گروه بزرگتری از مخاطبین بگذارند. البته میدانیم که بسیاری از ناشران شهرستانی، سایت فروش کتاب هم دارند و تولیدات خودشان را به صورت آنلاین نیز عرضه میکنند، اما مزایای داشتن سایت برای یک ناشر هرچقدر زیاد و اصل وجود آن نیز هرچقدر لازم و ضروری، باز امکان عرضه مستقیم کتاب به بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب، فرصت کمنظیری است که نمیشود ارزش و اهمیت آن را نادیده گرفت یا ناچیز شمرد.
بهویژه اگر این نکته را، که نکته بسیار مهمی است در نظر بگیریم، ناشران در نمایشگاه کتاب با مراجعهکنندگانی مواجه هستند که متأثر از فضای فرهنگی حاکم بر نمایشگاه، انگیزه بیشتری برای خرید کتاب دارند و اکثریتشان – حتی شده برای ثبت خاطره و بهعنوان یادگاری – کتاب یا کتابهایی را از نمایشگاه میخرند. به عبارت دیگر، اغلب بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب، خریداران بالقوه کتاب هستند و ناشران در روزهای برپایی نمایشگاه فرصت مییابند تا آنچه را که تولید کردهاند به این خریداران بالقوه ارائه کنند.
میدانیم که بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب، محصولات غرفههای مختلف و ناشرانی را که این غرفهها به نام آنها است با یکدیگر مقایسه و دربارهشان داوری میکنند. برخی میگویند این داوری نه «تخصصی» است و نه «کارشناسی». اما حتی اگر این گفته را درست فرض کنیم، باز نمیشود گفت این داوری به صرف غیرتخصصی بودن اهمیت ندارد و نباید برای آن ارزش چندانی قائل شد. اتفاقاً بسیار مهم است، زیرا درنهایت تصمیمگیر اصلی همین مخاطبان هستند که با توجه نشان دادن به کتابی و نادیده گرفتن کتابی دیگر، پرفروش بودن یا نبودن عناوین مختلف عرضهشده در نمایشگاه کتاب را تعیین میکنند.
تا آنجا که به نمایشگاه کتاب تهران و کتابهای حوزه ادبیات پایداری مربوط میشود، برخی ناشران در رقابت برای جذب مخاطب از ناشران دیگر عقب میمانند و حضور ضعیفشان در ذهن بسیاری از مراجعه کنندگان، به عنوان خاطرهای از خاطرات نمایشگاه ثبت میشود. چه آنکه اگر ناشری، به هر دلیلی، کار درخور و ارزشمندی برای ارائه نداشته باشد، این عملکرد ضعیفش با حضور در نمایشگاه و در آزمون مواجهه مستقیم با مخاطبان، بهوضوح نمایان میشود. از اینرو ناشران میکوشند با بهترین تولیدات خودشان در نمایشگاه شرکت کنند، کتابهایی که هم محتوای قابل دفاعی دارند و هم از جذابیتهای ظاهری مثل عنوان جالب و طراحی جلد زیبا برخوردار است.
همچنین نباید ناگفته گذاشت که آزمون شرکت در نمایشگاه کتاب تهران، به ناشران کوچک و بزرگی که در حوزه فرهنگ مقاومت کار میکنند – یا فقط عناوینی در این بخش تولید کردهاند – نشان میدهد در قیاس با ناشران دیگر این حوزه در چه جایگاهی هستند و چه نقاط ضعف و قوتی دارند. این تجربه، اگر درست تجزیه و تحلیل شود، به آنها کمک میکند تا در آینده و در ادامه مسیر، سطح کار خودشان را بالاتر ببرند و نسبت به قبل، کتابهای بهتر و قویتری تولید کنند.
نظر شما