شبستان را که گز کنید، رو به روی محراب پیدایَش میکنید، محیطی بیرونی دارد برای نفس کشیدن در هوای کتاب و محیطی درونی تا با اهل کتاب آمد و شد داشته باشید؛ اینجا کوشک کتاب است، سیوچهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران.
اینها، نه متنهای کپسولی شبکههای مجازی در ایام خاص کتاب است، نه خوشمزه بازی گریزان از کتاب در شبکههای اجتماعی، نه حتی متن برنامه رادیویی که مجری آن را با هیجان میخواند، اینها قسمتی از برنامه طنزخوانی اعضای تحریریه مجله «سه نقطه» در «کوشک کتاب» نمایشگاه کتاب تهران است.
میپرسید، کوشک دیگر چیست؟ جانم برایتان بگوید، قدیمترها مهمترین عنصر معمارانه در باغهای ایرانی و نشاندهنده نهایت ذوق و هنر ایرانی در ترکیب باغ و بنا را «کوشک» میگفتند. معمولا این بناها را در فضای میانی باغ و در محل تلاقی دو محور طولی و عرضی به گونهای می ساختند که از چهار طرف دیده شده و تاثیر ترکیب هندسی چهارباغ ایرانی را دوچندان کند، حال در اردیبهشت ۱۴۰۲ در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران هم کوشکی برپا شده، آن هم از نوع کتابش. اول از همه هم، کلنگ شروع نمایشگاه را همین جا به زمین زدند و بساط شادی و سرور اهل کتاب را رقم.
اگر برایتان سوال شده، چطور راهتان به آنجا بیافتد، راهش نهدور است و نه دیر. شبستان را که گز کنید، رو به روی محراب، کوشک پیش روی شما است. محیطی بیرونی دارد موکت و مبله که برای هر اهل دلخستهای که دمی بنشیند و با کتابها و در هوای کتاب، نفس تازه کند. دور تا دورش را که بگردید از عبدالرضا زرینکوب، امیرهوشنگ ابتهاج، ابوالفضل خطیبی، محمدعلی اسلامی ندوشن، سیدعبدالله انور گرفته تا سیداحمدوکیلیان و حجتالاسلام سیدعبدالله فاطمینیا، استاد اخلاق، خطیب و مورخ اسلامی مهربانانه در پرترههایی چشمنواز و کوبیده به دیوار نگاهت میکنند، شاید هم دارند آینده کتاب و کتابخوانی را بعد از رفتنشان نظاره میکنند برایش ذوق دارند با این همه کتاب و این همه کتابخوان، حالا با همه قصهها و غصههایش.
محیط درونی کوشک، اما داستانش فرق میکند، سبز رنگ است با طرحهایی از سروهای طلایی سربرافراشته و آرامشبخش.
در روزهایی متنخوانی دارد و از نویسندگان سرشناس تا نویسندگانی جوانتر میآیند و کتابشان را میخوانند. تا به حال آمد و شدهای جذابی داشته، جناب سرشار «آنک آن یتیم نظرکرده» را اهل دلهای اهل کتاب خوانده، احسان رضایی از «جنگ بود» روایت کرده و هر بار هرکه نتوانسته یا نخواسته کتاب بخواند، نشسته و تا آخرش این کتابخوانیها را گوش داده. به هرحال همیشه پیش نمیآید نویسنده حی و حاضر باشد و همه چیز مهیا، تا او بخواند و جماعتی با فراغ بال روی ردیف صندلیهای راحت بنشینند و گوش دهند.
هر بار و هر ساعتی برنامهای، کوشک کتاب را پرهیاهو کرده، اما به نظر میرسد اخبار برگزاریشان چریکی است و نامنظم. احسان رضایی، مسئول دعوت از مهمانان به کوشک کتاب (سرای اصلی اهل قلم)، در اینباره به خبرنگار ایبنا میگوید: در روزهای مختلف نمایشگاه برای سالن کوشک کتاب برنامه متنوعی ترتیب دادیم، متنخوانی، طنزخوانی، استندآپ کمدی و برنامههای مختلف اجتماعی، فرهنگی. میهمانانمان طیف وسیع و متفاوتی را شامل میشوند و در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی برنامهها و ساعاتش اطلاعرسانی میشود.
کوشک هم مثل بسیاری از نهادها و سازمانهای فرهنگی و کتابی حاضر در نمایشگاه کتاب، برنامههایش برای عموم آزاد است و کافی است وقت و علاقه داشته باشید و گذرتان به نزدیک محراب مصلا بخورد، دیگر خوش خوشانتان میشود از حضور و بودن در کوشک. چه خانمی اهل مکزیک آمده باشد و از قصه مسلمان شدنش بگوید چه اهل مجلس بیایند و درباره اصل ۱۵ قانون اساسی حرف بزند و بعدش حضار کاشف به عمل بیاورند که این اصل، همان اصل فارسی را پاس بداریم خودمان است.
حال که با کم و کیف کوشک آشنا شدید در روزهای باقیمانده از کتاب، میتوانید به آنجا هم سر بزنید و خدا را چه دیدید شاید درآمد و شدهای این گوشه از مصلا، علاقهتان به کتاب و کتابخوانی رنگی دیگر یافت و جور دیگر دل در گرویش دادید.
نظر شما