در جلسه نقد و بررسی کتاب «چگونه اژدها بیدار شد» مطرح شد؛
چگونه چین عقب مانده به ابرقدرت اقتصادی جهان تبدیل شد/ توسعه لزوما از نبود فساد رخ نمیدهد
سرزعیم گفت: توسعه لزوما از نبود فساد رخ نمیدهد و معمولا کشورها بعد از توسعهیافتگی میتوانند فساد را مهار کنند. بنابراین اگر تمرکز فقط بر مهار فساد باشد مدیران اجرایی تصمیم گیریهای مهم نمیکنند.
کریمی در ابتدای جلسه بیان کرد: این کتاب را برای تکمیل تحقیقات خود در زمینه کشف راز موفقیت کشورهای آسیایی و بر گرفتن خوشهای از تجارب کشورهای موفق برای توسعه ایران تألیف کرده است.
او ادامه داد: کتاب حاضر رهآورد ارزشمند این سفرها به چین و تایوان و کار و کوشش مداومم در ایران است. فصل اول کتاب به تحلیل وضعیت اقتصادی اجتماعی و سیاسی چین اختصاص یافته است و در این فصل به درستی به اثرات زیانبار و ویرانگر سیاستهای صدر مائو تحت عنوان گام بزرگ به جلو (۱۹۵۸-۱۹۶۲) و انقلاب فرهنگی (۱۹۷۶-۱۹۶۶) اشاره کردهام و در فصل دوم کتاب، ناگزیر بودن تغییر سیاستهای حزب کمونیست چین را در پلنوم سال ۱۹۷۸ تحت هدایت دنگ شیائوپینگ، مطرح کردهام.
او افزود: نکته در خور توجه این است که درست در زمانی که دولتمردان چینی تصمیم گرفته بودند گریبان کشور را از سیاست های زیانبار دوران مائو در زمینه مبارزه ضد امپریالیستی و بر پا کردن اقتصاد دولتی به تقلید از الگوی روسیه دوران ،استالین دست بردارند در کشور ما انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و دولتمردان انقلابی ایران بدون تزلزل و با عزمی راسخ راه رفته و بی حاصل صدر مائو در دوره ۱۹۷۸-۱۹۵۹ را در پیش گرفتند و در قانون اساسی ایران مبارزه با امپریالیسم خود اتکایی اقتصادی و بر پایی اقتصاد دولتی رادر صدر برنامههای خود قرار دادند.
کریمی گفت: من در چهار فصل بعدی کتاب سیاستهای مالی، پولی، تجاری، صنعتی و اجتماعی دولت چین را به تفصیل تبیین کردهام و نشان دادهام که برخلاف نظر طرفداران ارتدکس اقتصاد، بازار صنعتی شدن با تأخیر بدون نقش هدایتگر دولت توسعهگرا به منظور ایجاد نهادهای بازار برقراری حاکمیت قانون و انجام اصلاحات اقتصادی، امکانپذیرنیست.
او بیان کرد: همچنین بدون تجدید نظر اساسی در راهبردهای سیاست خارجی و پذیرش همزیستی مسالمت آمیز با کشورهای دیگر نمیتوان تعامل سازنده با کشورهای پیشرفته صنعتی داشت و از مزایای دسترسی به بازارهای بزرگ جهانی سرمایه گذاری مستقیم خارجی و فناوریهای پیشرفته به منظور تسریع رشد اقتصادی بهره مند شد.
کریمی ادامه داد: چین در چهار دهه گذشته یکی از بالاترین نرخهای رشد اقتصادی جهان را تجربه کرده است، طی این دوره درآمد سرانه و سطح زندگی مردم به شدت بالا رفته و فقر به نحو چشمگیری کاهش پیدا کرده است. دولت توسعه گرای چین از اواخر دهه ۱۹۷۰ رشد سریع اقتصادی را در اولویت اصلی تمامی سیاستها و برنامههای خود قرار داد و از طریق سرمایهگذاریهای هنگفت تولید داخلی را به سرعت افزایش داده از شکاف علمی و فناوری خود با کشورهای پیشرفته صنعتی با موفقیت کاست و سهم این کشور از کل تولید و صادرات صنعتی جهان را به نحو چشمگیری افزایش داد.
او درباره هدف اصلی خود از تألیف این کتاب عنوان کرد: هدفم این بوده است که نظر محافل دانشگاهی و سیاستگذاران اقتصادی کشورمان را به درسهایی معطوف کنم که چگونه میتوان از معجزه اقتصادی چین فرا گرفت. اینکه چگونه کشوری فقیر و عقب مانده در زمانی کوتاه به رقیبی قدرتمند در عرصه اقتصاد جهانی مبدل شده است برای سیاستگذاران و کارشناسان در تمامی کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران حائز اهمیت است.
او در انتها گفت: با اینکه این کتاب در طول دو سال اخیر به رشته تحریر درآمده ولی در واقع حاصل سالها کار و تفکر است. این کتاب از منظر اقتصاد توسعه به بررسی تحولات چین میپردازد و به دنبال یافتن شباهتهای درخورتوجهی است که آموختن از تجارب چین را برای سیاستمداران و پژوهشگران ایرانی ضروری میسازد و درس گرفتن از برنامهها و سیاستهای موثر در رونق پایدار اقتصادی چین برای مقابله با مشکلات کنونی اقتصاد ایران حائز اهمیت است.
سرزعیم سخنران دیگر این نشست بود که اظهار کرد: چین پدیده زمان ماست و ناخودآگاه باید در محاسباتمان آن را لحاظ کنیم. یکی از درسهایی که از این کتاب میتوان گرفت این است که یک اقتصاد چقدر توان داشته وسالها داشته تلف میشده و بالقوه باقی مانده و بالفعل نمیشده است.
او ادامه داد: باور همه ما درباره ایران هم همین است که قدرت اقتصادی آن بالقوه باقی مانده و نظام سیاسی ما توان بالفعل کردن آن را ندارد.
او افزود: درس دومی که از این کتاب میتوان گرفت این است که مسیر توسعه الزاما از دموکراسی نمیگذرد و اگر نخبگان حواسشان به دموکراسی نباشد واگرایی بزرگی رخ میدهد و همچنین توسعه لزوما با تصمیمات خیلی تند رخ نمیدهد و شوک درمانی جواب نمیدهد.
سرزعیم همچنین درباره یکی دیگر از درسهایی که این کتاب در زمینه اقتصاد و توسعه به ما میدهد بیان کرد: توسعه لزوما از نبود فساد رخ نمیدهد و معمولا کشورها بعد از توسعهیافتگی میتوانند فساد را مهار کنند. بنابراین اگر تمرکز فقط بر مهار فساد باشد مدیران اجرایی تصمیم گیریهای مهم نمیکنند.
او در انتها گفت: نکته جالبی که در کتاب وجود داشت این بود که وقتی چین درهای کشورش را روی سرمایهگذاران خارجی گشود، سرمایهگذاران خارجی از ابتدا نیامدند در چین سرمایهگذاری کنند چون اعتماد نداشتند بلکه مهاجران چینی که در خارج از چین زندگی میکردند به کشور خود برگشتند و سرمایهگذاری کردند و مسبب اعتماد سایر کشورها شدند. بنابراین لازم است قدر ایرانیهای خارج از کشور را بدانیم و به آنها به عنوان سرمایه نگاه کنیم.
نظر شما