شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۳
نگاه شهید عینعلی در «زمانی برای عاشقی» مشهود بود

همدان - نویسنده کتاب «زمانی برای عاشقی» خاطرات همسر سردار شهید محسن عینعلی، گفت: نگاه شهید عینعلی در کتاب مشهود بود.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): اوایل سال جاری کتاب «زمانی برای عاشقی» خاطرات همسر سردار شهید محسن عینعلی به چاپ رسید که با استقبال گسترده‌ای مواجه شد به طوری که در کمتر از سه ماه به چاپ چهارم رسید.

این کتاب دو ماه گذشته ۳ هزار جلد فروش داشته و با برگزاری مسابقاتی در ادارات و نهادهای مختلف مورد استقبال زیادی قرار گرفته و پیش‌بینی می‌شود تا پایان سال به نوبت چاپ‌های بعدی نیز برسد.

در این رهگذر، با لیلا گودرزیان فرد نویسنده کتاب «زمانی برای عاشقی» گفت‌وگویی داشتیم.

- در ابتدا بفرمایید کار نویسندگی را از چه زمانی و چگونه آغاز کردید؟

بنده از سال ۹۲ در حوزه ادبیات پایداری و مقاومت به صورت تخصصی کار می‌کنم و تاکنون ۲۴ عنوان کتاب در این حوزه تألیف کرده‌ام.

- چرا نگارش در حوزه ادبیات پایداری را انتخاب کردید؟

اولین کتابی که در حوزه دفاع مقدس خواندم، بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم کتاب «حرمان هور» دست نوشته‌های شهید نخبه احمدرضا احدی بود.

این شهید همشهری من و ملایری بود بنابراین از آن موقع به این حوزه علاقمند شدم که در حوزه دفاع مقدس مطالعه داشته باشم.

- نخستین کتابی که در این حوزه نوشتید، چه بود؟

تاکنون کتاب‌های زیادی مطالعه کرده‌ام و یکی از آرزوهای من این بود که یکی از نویسندگان بزرگ و برجسته همچون استاد حسام باشم.

بر این اساس خداوند نظر لطفی داشت و اولین کتابم با عنوان «عاشقانه تا حرم» کتابی با موضوع مدافعان حرم بود که نوشتم.

«شهید الکرخ» زندگینامه شهید احمد روستایی یکی دیگر از موفق‌ترین کتاب‌هایم در استان همدان است که برگزیده اولین نهضت بین‌المللی ترجمه است. این کتاب به پنج زبان ترجمه شده و به سه زبان از جمله فرانسه هم در حال ترجمه شدن است‌ که با استقبال زیادی از ۲۰ ملیت جهان روبرو شده است.

- دلیل اینکه از شهدا می‌نویسید و به زندگی‌نامه شهدا می‌پردازید، چیست؟

مادرم از زمان کودکی به ما از شهدا گفته بود و احترام به شهدا و خانواده‌های شهدا را تاکید کرده بود، جالب این است که وقتی شروع به نوشتن این کتاب کردم، مادرم را به تازگی از دست داده بودم و دچار تألمات روحی شدیدی بودم بنابراین به نوشتن این کتاب پناه بردم و آرام شدم.

این کتاب را به روح مادرم تقدیم کرده‌ام زیرا یکی از موفقیت‌های این کتاب را نگاه و دعای مادرم می‌دانم؛ مادرم همیشه می‌گفت شهدا برای ما رفتند، پس باید احترام بگذارید و این ارزش‌گذاری برای شهدا سعادت را به دنبال دارد.

- انتخاب شهید عینعلی برای تالیف چگونه بود؟ آیا کسی پیشنهاد داد؟

من هیچ شناختی از شهید نداشتم، سال‌هاست برای حفظ آثار کار می‌کنم. یک روز واحد ادبیات حفظ آثار این سوژه‌‌ را به من پیشنهاد دادند و من هم به خاطر سابقه‌ای که در نگارش خاطرات شهدا داشتم، پذیرفتم.

نگارش خاطرات همسر شهید شمسی‌پور از سوابق بنده است که به چاپ ششم رسیده و ان هم کتاب موفقی بوده به طوری که به سه زبان اسپانیا، عربی و انگلیسی نیز ترجمه شده است.

- به نظر شما چرا کتاب «زمانی برای عاشقی» مشهور شد و به چاپ چهارم رسید؟

این کتاب اواخر فروردین ماه وارد بازار شد و به دو ماه نرسیده، ۳ هزار نسخه از کتاب فقط در استان همدان فروش رفت.کتاب‌هایی که در سطح کشور توزیع می‌شوند، به خاطر تبلیغات گسترده فروش سه هزار جلدی برای آنها خیلی کار بزرگی نیست چون کل کشور را در بردارد ولی وقتی در سطح استان این اتفاق بیفتد، تحسین برانگیز است.

اینکه چنین اتفاقی افتاده را ابتدا لطف و عنایت خداوند می‌دانم، اما دوم با توجه به نظرات نویسندگان بزرگی که این کتاب را مطالعه کرده‌اند، صداقت راوی و زبان ساده و روان کتاب نیز بی‌دلیل نبوده است.

همزادپنداری نویسنده با راوی در این کتاب مشهود هست و به این خاطر ارتباط قوی برقرار شد که به دل مخاطبان هم نشست.

- تألیف کتاب چقدر زمان برد؟

مصاحبه این کتاب ۱۳ جلسه طول کشید که هر جلسه ۳ ساعت گفت‌وگو داشتیم، پس از آن حدود یکسال تألیف و ویراستاری آن زمان برد و در نتیجه امسال چاپ و رونمایی شد.

- از همکاری همسر شهید هم بفرمایید.

من از قبل شناختی از همسر شهید نداشتم و ایشان هم شناختی نسبت به من نداشتند، اما بلافاصله بعد از شروع کار و گفت‌وگو انگار سال‌هاست همدیگر را می‌شناسیم و از همان جلسه اول اعتمادها شکل گرفت.

بنده معتقدم اگر اعتماد بین راوی و نویسنده به خصوص همسران شهدا اتفاق بیفتد، مطالب به خوبی پیش می‌رود چون بعد از چندین سال(۳۵ سال) ناگفته‌هایی را بیان می‌کنند که شنیدنی است.

- خانواده شهید چطور با این کتاب ارتباط گرفتند؟

شهید عینعلی یک فرزند پسر دارند، قرار بود قبل از چاپ کتاب خانواده آن را ببینند، من کتاب را فرستادم تا مطالب را خوانده و تایید کنند. دو سه ساعت بعد از ارسال مطالب همسر شهید با من تماس گرفته و گفتند من در این سه ساعت نشستم و خواندم و هر چه بر من گذشته بود، جلوی چشمم آمد به طوری که انگار خود من آن را روایت کرده بودم.

او می‌گفت، پسرم هم گفت قبلا این خاطرات را به ما گفته بودی اما زیباتر در این کتاب روایت شده و انگار خود شما این کتاب را نوشتید.

- معمولا در حین نوشتن کتاب برای شهدا، نگاه شهید در کتاب هویدا می‌شود و عنایاتی از سوی آنها شکل می‌گیرد، برای شما هم چنین اتفاقی افتاد؟

بله من کاملا حضور شهید را احساس کردم، من با این کتاب زندگی می‌کردم و خودم را جای راوی می‌گذاشتم به طوری که در دو سه جای کتاب مستاصل شدم که چگونه بنویسم تا حق این خانواده ادا شود.

وقتی داشتم لحظه شهادت شهید عینعلی را می‌نوشتم، خیلی برایم سخت بود، این قسمت از کتاب به این می‌پرداخت که شهید یک پسر زیر یکسال داشتند که کمتر از دو سال سن داشت اما به بیماری سختی مبتلا شده بود و در بیمارستان بستری بود.

در بیمارستان پسر در طبقه بالای بیمارستان بستری بود و شهید هم در طبقه پایین در سردخانه بود.وقتی خبر شهادت را به همسر شهید دادند، باید انتخاب می‌کرد نزد پسر کوچک بیمارش باشد یا برای وداع در طبقه زیرین بیمارستان حضور یابد.

این قسمت از کتاب بسیار دردناک بود، بنابراین دو رکعت نماز خواندم و از خدا خواستم که به قلمم توان دهد تا این قسمت را روایت کنم.

با عنایتی که شهید داشتند، این بخش کتاب تبدیل به یکی از بی‌نظیرترین و با حس‌ترین قسمت شد، که همه از این قسمت به نیکی یاد می‌کنند.

-  برای آینده چه کارهایی در دست تالیف دارید؟

در حال حاضر نگارش خاطرات یکی از شهدای ارتش که توسط خود امیر فولادی پیشنهاد شده در دست نگارش دارم که امیدوارم به این کتاب هم طوری بپردازم که این شهید نیز به خوبی معرفی و از مهجوریت خارج و معرفی شود.

همچنین کتاب شهیدان حجازی و شهید تقی بهمنی برای کنگره ۸ هزار شهید استان است به سفارش بسیج فرهنگیان در دست تألیف است که برای آخر این ماه کار تألیف آن به پایان می‌رسد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها