کاوه کاغذچی مدیر انتشارات چلچله عنوان کرد؛
تاریخ چیزی جز آینده نیست/ هنرمندان خارجی از آثار فولکلور ایرانی اقتباس میکنند
کاوه کاغذچی مدیر نشر چلچله بیان کرد: چند سال اخیر شاهد آن بودهایم که کارگردانان و نمایشنامهنویسان خارجی بسیار از آثار فولکلور ایرانی اقتباس میکنند. چون تاریخ چیزی جز آینده نیست.
به نظر شما چرا کارگردانان بهسراغ اقتباس نمیروند؟
در طول سالها اقتباسهای بسیاری از آثار کلاسیک ایرانی شده است که عموماً با شکست مواجه شدهاند؛ گرچه این به این معنی نیست که آثار کلاسیک دچار ضعف داستانی هستند. بهطور مثال در آثار کلاسیک ایران هنرمندان از داستانهای حسین کرد شبستری تا حسن کچل و افسانههای فولکلور اقتباسهایی داشتهاند که این اقتباسها، آثار ضعیفی بودهاند. شاهد هستیم که وقتی نویسنده فیلم علایق خود را وارد کار میکند این پروژه با شکست روبهرو میشود. چند سال اخیر شاهد آن بودهایم که کارگردانان و نمایشنامهنویسان خارجی بسیار از آثار فولکلور ایرانی اقتباس میکنند. چون تاریخ چیزی جز آینده نیست. درباره مقوله اقتباس نکتهای که حائز اهمیت است، ادبیات اقتباس است.
ادبیات منبع اقتباس و نام بردن آن چه اهمیتی دارد؟
نویسنده فضای ذهنی خود را آماده میکند که در فضای اقتباس بنشیند اما بهمرور بسیاری از این موارد پیش میآید که اقتباس صورت میگیرد اما اسمی از اثر برده نمیشود. ما هزاران مدل اقتباس از «مکبث» شکسپیر، از «حسین کرد شبستری»، از «سمک عیار» خداداد کاتب اقتباس داشتیم. در اواخر نیز اقتباسی از یک دوره تاریخی قاجار صورت گرفت که «جیران» نام داشت و تبدیل به سریال بزرگی شد که بسیاری آن را رد کردند. درواقع آنگاه اقتباس ضعیف است که نویسندۀ اثر ضعیف عمل کند. امروز مخاطب بهقدری باهوش است و درک بالایی از ادبیات دارد که استقبال مردم از این حوزه بیشتر خواهد شد؛ چراکه ادبیات ما بسیار غنی است. ما در ادبیات «دایی جان ناپلئون» ایرج پزشکزاد داشتیم که بهتازگی در حال دیده شدن است. سریال «شبکه مخفی زنان» اقتباس از یکی از دورههای تاریخی ایران است که میبینیم چقدر مردم این سریال را دوست داشتند و از آن استقبال کردند. بسیاری از کارگردانان پیگیر این موضوع هستند که از آثار فارسی اقتباسهای باکیفیت تولید کنند و به انتشار بگذارند. دنیای ادبیات فولکلور ما هرگز از بین نخواهد رفت بلکه بهمرور کاملتر و کاملتر خواهد شد.
پس مشکل اصلی ما کجاست؟
اصل چیزی که ما را اذیت میکند، دست و پا بسته بودن و ضعف زبانی است. حاصل شدن یک زبان مشترک بین ادبیات کلاسیک و ادبیات مدرن هنر بزرگی است که اتفاق نمیافتد. بهروزرسانی ادبیات کلاسیک به زبان عامه جامعه کار سختی است. ما میبینیم که کیم کی دوک و آکیرو کوروساوا از ادبیات کهن و سخت ژاپن استفاده میکنند و آثاری مثل «مورسو»، «هفت سامورایی» و «ریش قرمز» میسازند. ادبیات کهن ژاپن بسیار غلیظتر و سختزبانتر از ادبیات کهن ایران است و این نشاندهنده هنر والای کوروساوا است. در ایران نیز از این دست کارگردانان کم نیستند؛ مثلا بهرام بیضایی رفرنسها و منابعی برای آثار خود به کار میبرد که او را تبدیل به یک کارگردان قدرتمند در زمینه اقتباس میکند.
لطفاً یک نمونه اقتباس موفق نام ببرید.
«شب دشنههای بلند» اثری از علی شمس بود که اقتباسی از کتابی با همین نام است. این فیلم حوادث مرگبار قتل ارنست روم رئیس اس. آ. و برخی دیگر از فعالین حزب نازی در روزهای پایانی ژوئن ۱۹۳۴ را روایت میکند.
سابقه اقتباس در ایران چگونه است؟
ما همیشه میگوییم زبان سعدی، زبان حال است. این دلیل بر این نیست که زبان ما پیشرفت نکرده و در سکون مانده، بلکه زبان ما پیشرفت داشته؛ اما در آن زمان که تمامی شاعران از عشق و عاشقی سخن میگفتند، سعدی از مسائل اجتماع سخن میگفت. نگاه سعدی به عشق یک نگاه ویژه است. وقتی به میرزا آقا تبریزی میرسیم شاهد آن هستیم که چگونه در نمایشنامههای خود، یک اجتماع واقعی را به تصویر میکشد. هنرمندی مثل بهرام بیضایی، نهتنها زبانش زبان حال است بلکه صد سال آینده نیز قابل خوانش است. امروزه همه بهدنبال نمایش طنز هستند. ثبت تاریخی ادبیات نمایشی ما در زمان میرزا آقا تبریزی برای ۲۰۰۰ سال قبل است و قدمت فراوان دارد، اما هیچگاه ثبت نشده است. در دهه سیچهل کارگاه نمایشی به همت عباس نعلبندیان افتتاح میشود. اولین تئاتر مدرن ما سنگلج بوده که در آن نمایشهای کلاسیک و دورهخوانی برگزار میشد؛ سپس تئاتر کوچه روی کار میآید که رضا رویگری، هوشنگ توزیع، رضا ژیان، اسماعیل خلج و چندی دیگر هنرمندانی بودند که در این تئاتر بازی میکردند. این اتفاقات و پیشرفتهای روزافزون تئاتر از دهه سی نشاندهنده این موضوع نیست که ما قبل از دهه سی این اتفاقات را نداشتهایم؛ ما ۲۰۰۰ سال سابقه تاریخی داریم. چه در دوره هخامنشی که در کتابهای تاریخ قابل خواندن است و چه نقالها و سیاهبازها در دورههای مختلف که جزو سابقه تاریخی تئاتر این کشور هستند. درواقع اگر به تاریخ رجوع کنیم اولین تئاتر ایران در دوره اشکانی برگزار شده است. در نگارش این تاریخچه، ناشران و نویسندگان کوتاهی کردهاند درحالیکه پژوهشهای آنها انجام شده است.
برای افزایش اقتباس چه پیشنهادی دارید؟
توصیه من در حال حاضر این است که وقتی میبینیم محمدحسین مهدویان سریال «زخم کاری» را با این قدرت از روی «۲۰ زخم کاری» محمود حسینزاد و «مکبث» ویلیام شکسپیر میسازد، پس حتماً کارهای قویتری نیز در آینده خواهد ساخت. پس چه بهتر که از اینگونه هنرمندان که درک هنری بالایی دارند حمایت به عمل بیاید. بهزودی در نظر دارم که یکی از رمانهای کلاسیک را تبدیل به یک اثر سریالی کنم که اخبار آن منتشر خواهد شد.
نظر شما