شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۴
مردانی که نه ترس را می‌شناختند و نه خستگی را

حضرت امام(ره) نخستین هدف از تشکیل جهاد سازندگی را رفع محرومیت از مناطق محروم کشور عنوان کرده بودند، اما بعد که جنگ تحمیلی شروع شد، نیروهای این نهاد انقلابی در میدان دیگری به آزمون فراخوانده شدند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، جهاد سازندگی، نهادی انقلابی بود که به دستور امام خمینی(ره) تأسیس شد. این را تقریباً همه می‌دانیم. فکر پشت تأسیس این نهاد این بود که تشکیلاتی منسجم، وظیفه محرومیت‌زدایی و جبران عقب‌ماندگی‌های گذشته را به عهده بگیرد و به تعبیری، آن تغییری را که انقلاب اسلامی مدعی و مبلغ آن بود در عمل رقم بزند. این را نیز می‌دانیم. اما آنچه معمولاً مورد غفلت قرار می‌گیرد، برخی نکات و مسائلی است که در پیام رادیویی حضرت امام(ره) در بیست‌وهفتمین روز خرداد ۱۳۵۸وجود داشت و تضمینی برای کارآمدی تشکیلات جهاد سازندگی و انجام درست وظایف این مجموعه بود.
 
پیام با جملاتی درباره ضرورت حضور و مشارکت مردم در تدبیر مشکلات شروع می‌شد: «ما در مشکلات باید متوسل بشویم، به ملت. ملتی که ـ بحمدالله ـ مهیا برای کمک و فداکاری بوده و هستند. با فداکاری ملت ـ بحمدالله ـ مراحلی را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم، موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمه‌ای هم باشد، با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانی بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابی‌های زیاد هست؛ و ما باید به همت ملت آن خرابی‌ها را ترمیم کنیم. ناچاریم که به ملت متوجه بشویم برای سازندگی؛ برای اینکه ترمیم کنیم این خرابی‌ها را که در طول مدت حکومت جائر پهلوی در مملکت ما حاصل شده است.»
 
امام(ره) می‌گفت آنچه از حکومت قبل برای ما باقی مانده، کشوری مخروبه است و «از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگی، موسوم کنیم این جهاد را به جهاد سازندگی که همه قشرهای ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهی و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهری و دهاتی، همه با هم باید تشریک مساعی کنند و این ایران را که خراب شده است، بسازند» و اولویت سازندگی در مناطقی باشد که سال‌هاست با محرومیت از حداقل‌های زندگی مواجه هستند. «از ملت می‌خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادری به هم بدهند و این سازندگی و جهاد سازندگی را شروع کنند و البته مأمورین دولت در هر جا ـ آن‌ها هم ـ مردم با آن‌ها تشریک مساعی کنند.»
 
حضرت امام(ره) در آن پیام از همدلی همه مردم برای تحقق اهداف جهاد سازندگی گفت و بعد ضرورت تصفیه مداوم این نهاد اشاره کرد: «یک سفارش دارم و آن اینکه توجه کنند، کسانی که برای ساختن و برای سازندگی و برای جهاد سازندگی در دهات می‌آیند، در روستاها می‌آیند، توجه کنند که مبادا خدای نخواسته در بین آن‌ها یک اشخاصی نباشد که برخلاف رویه ملت، برخلاف اسلام، مسائلی داشته باشند. اگر یک همچو اشخاص دیدند، فوراً آن‌ها را از ده کنار بگذارند و نگذارند در بین جوان‌های ما، در بین روستائیان ما، تبلیغات سوئی بکنند.»
 
همچنین ایشان بحث شناخت عرصه‌های ادای تکلیف و اولویت‌بندی در این عرصه‌ها را پیش کشید و فرمود: «من می‌خواهم از اشخاص که برای زیارت‌ها، برای مکه معظمه، برای مدینه منوره می‌خواهند بروند، لکن به طور استحباب می‌خواهند بروند، من می‌خواهم از آن‌ها هم تقاضا کنم که شما برای ثواب می‌خواهید بروید مکه مشرف بشوید، می‌خواهید بروید مدینه منوره، عتبات عالیات مشرف بشوید؛ امروز ثوابی بالاتر از اینکه به برادرهای خودتان کمک بکنند، خداوند به همه شما اجر عنایت می‌کند و همان ثوابی را که شما از زیارت‌ها می‌خواهید، خداوند به شما در این جهاد خواهد داد.»
 
 
معرفی چند عنوان کتاب درباره جهاد سازندگی
درباره جهاد سازندگی و نقشی که این نهاد انقلابی در دوران فعالیت خود در محرومیت‌زدایی و نیز در جنگ تحمیلی ایفا کرد و همچنین درباره شهدا و چهره‌های شاخص این تشکیلات و مجاهدت‌هایی که آنان در مسیر تحقق اهداف این مجموعه داشتند، کتاب‌های زیادی وجود دارد. این کتاب‌ها را می‌توان در چند دسته جای داد که البته سهم سه دسته خاطرات و کارهای پژوهشی و روایت‌های داستانی، بیشتر از سایر دسته‌هاست.
 
از جمله کارهای پژوهشی درباره جهاد سازندگی، کتابی است نوشته اریک سندرلاب با عنوان «تاریخچه سازمانی جهاد سازندگی ایران» که به قلم محسن جعفری و هادی جعفری به فارسی ترجمه شده و انتشارات دانشگاه امام حسین(ع) کار چاپ آن را انجام داده است. نویسنده این کتاب، جهاد سازندگی را یکی از ابزارهای انقلاب اسلامی برای نوسازی ایران و ایجاد زمینه توسعه و پیشرفت در کشور  می‌داند و این باور را که کشورها، به شرط خودباوری و مسئولیت‌پذیری و آمادگی برای تحمل سختی‌ها می‌توانند از مشکلات گذشته عبور کنند، باور درستی می‌بیند. اثر پژوهشی دیگر، «زنده‌باد جهاد» نام دارد و عنوان فرعی «ده روایت ناب از مدیران و پیشکسوتان جهاد سازندگی» روی جلد آن دیده می‌شود. فکر محوری تألیف این کتاب، جستجوی پاسخ این پرسش است که هنوز برخی آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی محقق نشده‌اند و چه نقایصی در نهادها و مجموعه‌های موجود وجود دارد که مانع تحقق این آرمان‌ها می‌شوند؟ پیشکسوتان جهاد سازندگی به این پرسش پاسخ می‌گویند و با مثال و مصداق، ظرفیت کار درست جهادی در تدبیر مشکلات و عبور از عقب‌ماندگی‌ها را نشان می‌دهند.
 
کتاب «جهاد سازندگی و جنگ تحمیلی» نیز از جمله کارهای قابل‌اعتنا در دسته پژوهش‌های مرتبط با جهاد سازندگی است و چنان که عنوانش نشان می‌دهد، به زحمات و کوشش‌های این تشکیلات در سال‌های جنگ تحمیلی اختصاص دارد. این کتاب در چهار فصل تنظیم شده است، که در فصل اول به تشکیل نهاد انقلابی جهاد سازندگی، در فصل دوم به جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، در فصل سوم به نقش جهاد سازندگی در جبهه‌های جنگ و در فصل چهارم نیز به نقش جهاد سازندگی در جنگ از دیدگاه شخصیت‌های سیاسی و نظامی می‌پردازد.
 
از میان روایت‌های داستانی، می‌توان از کتاب «سنگرساز بی‌سنگر» کاری از نصرت‌الله محمودزاده را نام برد که زندگی‌نامه داستانی شهید سید محمدتقی رضوی است و بر کوشش‌ها و احوالات مردی که در مقطعی از جنگ تحمیلی، فرمانده مهندسی رزمی جهاد سازندگی بود درنگ می‌کند. در جایی از این کتاب می‌خوانیم: «سایت موشکی نزدیک بیمارستان فاطمه الزهرا، رضوی را به یاد شهدایی می‌انداخت که بدنشان قطعه‌قطعه شده بود. رسید به انسان‌هایی که در تاریکی در حال احداث عظیم‌ترین پل بودند؛ بی آنکه کسی متوجه کار عاشقانه آن‌ها شود. رضوی در خلوت به این جهادگران گمنام خیره شد. هنگامی که می‌دید پل بیش از هفتصد متر در قلب اروند پیش رفته، به کار این افراد عشق می‌ورزید. برای رفتن به فاو سوار قایقی شد. اکنون که از وسط اروند، اتمام پل بعثت را می‌دید، بیشتر به عظمت این معجزه مهندسی پی می‌برد. احساس می‌کرد چقدر خسته است. به‌سمت دژ کنار جاده بصره رفت تا آخرین خاکریز مقاومت در والفجر۸ را از نزدیک بازدید کند. آن شب قرارگاهی‌ها فکر می‌کردند او پس از دو ماه تلاش، برای استراحت به اهواز رفته، اما نرفت و تا سحر در خط ماند. آرامش خط، آرامش درونی او را بیشتر تأمین می‌کرد.»
 
ناگفته نماند که در کتاب «تسبیح و بولدوزر» نوشته ابراهیم زاهدی مطلق نیز روایتی از زندگی این شهید، که از شهدای شاخص جهاد سازندگی است ارائه می‌شود. اما محمودزاده در کتاب «جاده بهشتیان» نیز از جهاد سازندگی می‌نویسد و به زحمات نیروهای این نهاد در جبهه غرب، در چهار عملیات کربلای ده، نصر چهار، نصر هشت و بیت‌المقدس دو می‌پردازد. این کتاب، قصه آدم‌هایی است که در جهاد پیشرو بودند و در انجام وظایف‌شان خستگی و ترس و سرمای سوزان زمستان را نادیده می‌گرفتند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها