اواخر خرداد ۱۳۶۶ دو عملیات کوچک، یکی در منطقه نهر عنبر و دیگری در شمال استان اربیل عراق را به اجرا گذاشتیم و به دو پیروزی قابل اعتنا رسیدیم، آنهم در شرایطی که آمریکاییها حضورشان را در خلیج فارس پررنگتر کرده و به دشمن امید و دلگرمی داده بودند.
هرچند حضورشان در خلیج فارس برای ما مشکلات زیادی به دنبال داشت و عملاً ما را در جبهه تازهای درگیر کرد، اما واقعیت این است که مرعوب تهدیدهای آنان نشدیم و نقشههای تازه و کارآمدی برای نبرد در این جبهه جدید به کار گرفتیم. نقشههایی که با توجه به نقاط ضعف دشمن طراحی شده بودند. به نوشته آنتونی کردزمن در کتاب «درسهای جنگ مُدرن» ضربات ما به آمریکاییها بسیار هوشمندانه بود. «ضعفهای آمریکا، بهویژه در زمینه جنگ مینها، کاملاً برای ایران آشکار شد. از آنجا که ایران میتوانست مسیر و زمان حرکت کشتیهای اسکورت را پیشبینی کند، شناورهای کوچک میتوانستند یک کشتی را هدف حمله قرار دهند یا در شب تنها چند مین تماسی را در دریا رها کنند.»
موضوع دیگری که همزمان با کشمکشها در خلیج فارس، به سوژه جذابی برای رسانهها و محافل خبری تبدیل شده بود، بحث آماده شدن پیشنویس قطعنامهای (قطعنامه ۵۹۸) در شورای امنیت سازمان ملل به هدف ختم هرچه زودتر جنگ ایران و عراق بود. اینجا هم آمریکاییها پشت این قطعنامه بودند و از مفاد و جهتگیری آن حمایت میکردند. از اینرو طبیعی و منطقی بود که مقامات کشور ما به این قطعنامه بدبین و بدگمان باشند و آن را به عنوان راهحلی برای ختم شرافتمندانه و منصفانه جنگ نبینند. چه آنکه رژیم بعث عراق از شروع جنگ، روابط گستردهای با آمریکاییها برقرار کرده بود و آمریکاییها نیز آشکارا به پشتیبانی از صدام رفته و بقای او و حکومتش را تضمین کرده بودند. بهویژه در این مقطع از جنگ تحمیلی (بهار ۱۳۶۶)، که آمریکاییها عملاً در درگیریهای خلیج فارس حضور داشتند و به بهانه حمایت از متحدان عربیشان، مدام ما را تهدید میکردند.
دو عملیات در یک روز، نصر ۳ و فتح ۶
در چنین شرایطی بود که روز بیستوهفتم خرداد، نیروهای ما دو عملیات مجزا در دو منطقه متفاوت را به اجرا گذاشتند. نخستین عملیات، نصر ۳ بود که در منطقه موسوم به نهر عنبر در شمال فکه به اجرا درآمد و در ان شماری از نیروهای لشکر ۲۱ ارتش در همراهی با نیروهای ژاندارمری حضور داشتند. در کتاب «تصویب قطعنامه ۵۹۸»، در مرور حوادث روز بیستوهفتم خرداد ۱۳۶۶به این نبرد نیز اشاره میشود. میخوانیم: «هدف از این عملیات برهم زدن سازمان رزم و انهدام نیروهای دشمن و تصرف تعدادی از ارتفاعات منطقه بود. در این عملیات باوجود آمادگی قبلی دشمن، نیروهای خودی موفق شدند اهداف از پیش تعیینشده را تأمین کنند.» عراقیها نزدیک به هزار کشته و زخمی دادند و ۶۱ نفر از آنان نیز به اسارت نیروهای ما درآمدند. «همچنین ۳۰ دستگاه تانک، نفربر و خودروهای نظامی دشمن به آتش کشیده شد و تعدادی ادوات و تسلیحات نظامی نیز به غنیمت نیروهای خودی درآمد.»
عملیات دوم، عملیات فتح ۶ بود و در خاک عراق، جایی در غرب استان اربیل به اجرا درآمد. به جز دو تیپ از نیروهای قرارگاه رمضان، شماری از نیروی حزب دموکرات کردستان عراق و حزبالله کردستان عراق و حزب الدعوه عراق نیز در آن مشارکت کردند. هدف از این عملیات، تقویت مخالفان عراقی رژیم بعث و درگیر کردن دشمن در خاک خودش بود. عملیات با تسلط بر چهار بلندی کورت و سلیمخان و شیخان و قلندر ادامه یافت و پل خرند نیز از دست بعثیها بیرون کشیده شد. نیروهای خودی برای قطع ارتباط قوای دشمن، این پل را آتش زدند و بعد به شهر مرگهسور سرازیر شدند و چند ساعتی داخل شهر با نیروهای بعثی – که از ساختمانهای دولتی دفاع میکردند – جنگیدند. مهاجمان از دشمن حداقل بیست کشته و زخمی و نزدیک به صد اسیر گرفتند و توپهای دوربردی را که در بخشی از حاشیه شهر مستقر شده بود منهدم کردند و از کار انداختند.
این دو عملیات، عملیاتهای کوچکی بودند و بهظاهر تغییر چندانی در خطوط تثبیتشده دو طرف ایجاد نکردند. اما اجرای این دو عملیات، که یکی از آنها در خاک عراق بود، به دشمن نشان داد که هنوز در همه جبههها آسیبپذیر است، و نیز حضور آمریکا در خلیج فارس ما را فلج یا حتی مردد نمیکند. آن روز، یعنی بیستوهفتم خرداد ۱۳۶۶به دشمن نشان دادیم که ایران میتواند در جبهههای مختلف درگیر بماند، با قدرت بجنگد و به پیروزی هم برسد.
نظر شما