کتاب «وقتی خورشید میتابد» نوشته اسماء محسنپورشریف در ۱۰۰ صفحه و با شمارگان ۲۰۰ نسخه توسط نشر سرو منتشر و راهی بازار نشر شد.
این کتاب؛ ضمن مرور خاطرات خانوادگی یکی از دلاورمردان هوانیروز، دلنوشتهای از زبان دختر این سردار است که ایام حضور پدر در جبههها را در لابهلای خاطرات خود و با زبانی احساسی بیان کرده است. در مرور این خاطرات نویسنده اشاراتی به همرزمان پدر دارد که بعضا شهید شدهاند و همچنین عموی خودش که گویا شیمیایی هم شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
« پدر اغلب در جبهه بود. او را خوب نمیشناختم وقتی هم که به خانه میآمد او را متعلق به خودم نمیدیدم. حتی زمانی که زبان باز کردم و دنبال بزرگترها راه افتادم، فکر میکردم عموی بزرگم پدر من است. دنبال بچههای عمو راه میافتادم و عمو را بابایی صدا میکردم. حسی زیباتر از بابایی بودن او در سینهام نبود و لبخندهای دوست داشتنی که بر لبهای او مینشست جایی برای تردید در پدر بودنش باقی نمیگذاشت. من در آغوش او بودن را با هیچ چیزی در دنیا عوض نمیکردم. واژههایی که بر زبانش بود زیباترین آهنگهای زندگیام بودند و ذکرهایی که هنگام نماز میخواند از لالایی مامان و بیبیگل برای شنیدنیتر بود. صدای مناجات آرام او در صبحگاهان بهترین ترانه صبحهای من بود که با شنیدن آن از خواب برمیخواستم و ...»
این کتاب با شمارگان ۲۰۰ نسخه و بهای ۵۰ هزارتومان منتشر شده است.
علاقهمندان میتوانند براي ثبت سفارش و خريد كتاب با انتشارات سرو موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به شماره 88657026 داخلي (656 و657) تماس بگیرند.
نظر شما