یکشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۶
تفاوت‌های فرهنگی و مذهبی ترجمه را دشوار می‌کند/ آثار ادبی غنی با اقبال جهانی روبه‌رو می‌شوند

میثاق خلج مترجم پرکار کشورمان گفت: از نخستین چالش‌هایی که نه فقط ترجمه آثار داخلی دارد، بلکه به طور کلی مترجم‌ها با آن مواجه هستند، تفاوت‌های فرهنگی و مذهبی است؛ برخی از اصطلاحات فرهنگی فقط در زبان ما وجود دارد و برای برگرداندنش به زبانی دیگر باید از یک عبارت یا حتی یک جمله استفاده کرد که حتی در آن صورت هم به دلیل ناآشنایی خواننده با آن فرهنگ و دور از ذهن بودنش، چندان ملموس نیست.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): در بحث ترجمه معکوس بی‌شک سطح تخصص و مهارت مترجمان به زبان مقصد، آشنایی با فرهنگ و ادبیات هر دو زبان، داشتن دانش کافی در این حوزه و توانایی و تسلط بر زبان فارسی نقش تعیین‌کننده‌ای در میزان استقبال و موفقیت آثار دارد.

میثاق خلج که ترجمه آثاری همچون «فریدا کالو: نامه‌هایی به مادرم»، «همیشه با منی»، «کیم جی یونگ متولد 1982» و «ماهیگیران» را برعهده داشته، تأکید دارد: «ما مترجم را کسی می‌دانیم که دانش کافی در هر دو زبان را داشته باشد، تحصیلات به هر دو زبان داشته باشد، صرف اینکه کسی زبان دیگری را فرا گرفته باشد دلیل این نمی‌شود که مترجم خوبی باشد. شما باید به عنوان یک مترجم هر دو زبان را زندگی کرده باشید، به هر دو زبان فکر کرده باشید، نوشته خوانده باشید، متنی نوشته باشید، آهنگی گوش کرده باشید، فیلمی دیده باشید، بسیاری از اصطلاحات و حتی ضرب‌المثل‌ها هم در زبان فارسی هم در زبان‌های دیگر هست که فقط با تسلط زیاد به این زبان‌ها قابل درک هستند. برخی مترجم‌های فارسی‌زبان ما حتی در زبان فارسی هم تسلط ندارند و نوشته‌هایشان نیاز به ویرایش فراوان دارد؛ بنابراین فقط دانستن یک زبان دلیل بر این نیست که شخص توانایی مترجم شدن داشته باشد.»

در شماره سوم از پرونده «بایدها و نبایدهای جهانی شدن ادبیات ایران» با میثاق خلج به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:
 
چرا اغلب نویسندگان ما سهم آنچنانی از بازارهای جهانی کتاب و مخاطبانش ندارند؟
برای شکافتن این موضوع بهتر است خلاصه‌ای از تاریخ ترجمه را بررسی کنیم. از دیرباز مردم کشور‌های مختلف به مطالعه ادبیات سایر کشور‌ها علاقه‌مند بودند و چون دسترسی به این آثار تنها به واسطه ترجمه امکان‌پذیر بود، از این‌رو بسیاری از نویسندگان به مطالعه زبان‌های خارجی روی آوردند. ترجمه برای نخستین‌بار در اروپا و فرانسه و دوره رنسانس ظاهر شد. گوته، شاعر آلمانی، اصطلاح ادبیات جهانی را اولین‌بار مطرح کرد. از نظر او تمام ادبیات‌ها به مرور زمان به خارج از مرز‌های کشورشان راه پیدا می‌کنند. خاستگاه خاورشناسی آلمان است و بسیاری از خاورشناسانی که آثارشان به زبان فرانسه انتشار یافته، از آلمان برخاسته‌اند. به عنوان نمونه ژول مول که شاهنامه را به زبان فرانسوی ترجمه کرده است. از دیرباز مناسبت‌ها و قرابت‌های فرهنگی که بین ایران و کشور‌های آسیای میانه وجود داشت باعث آفرینش آثار مشابه، ترجمه یا حتی سرقت ادبی از آثار ایرانی می‌شد. در قرن نوزدهم بسیاری از خاورشناسان توانستند تا حد زیادی ایران و آثار ایرانی را به جهانیان بشناسانند و این علاقه تا حدی بود که حتی برخی از آنها دچار شرق‌زدگی شده بودند. از جمله می‌توان به هامر اشاره کرد که ترجمه‌هایش بسیار مورد توجه آندره ژید و دوگوبینو قرار می‌گرفت. هامر خودش دیوان حافظ، تاریخ ادبیات فارسی و  نیز منظومه‌ای به نام شیرین، معشوق خسرو پرویز، پادشاه ساسانی را منتشر کرد و یا گوته تحت تأثیر آثار هامر دیوان شرقی را با دیباچه‌ای از گلستان سعدی منتشر کرد. ویکتور هوگو نیز با مطالعه آثار گوته سر ذوق آمد و کتاب شرقیات را منتشر کرد.

دلیل برجسته‌بودن آثار ادبی کلاسیک ما و علاقه مترجمان خارجی به آنها چه بوده است؟
ما در ادبیات ایران داستان‌های غنی داریم که بسیاری از آثار جهانی با اقتباس از آنها نوشته شده‌اند. از جمله ترجمه شاهنامه به زبان انگلیسی، رباعیات خیام و مثنوی مولانا به زبان انگلیسی، گلستان سعدی، انوار سهیلی، لیلی و مجنون جامی به زبان فرانسه، هزار‌و ‌یک‌شب به زبان انگلیسی که برای مثال داستان هزار و یک شب دارای ویژگی‌هایی از جمله استفاده از قهرمان‌ها و پهلوان‌ها، تعلق نداشتن به زمان و مکان خاص، استفاده از شخصیت‌های مختلف و توجه به سرشت و فطرت آدمی است. نمونه‌های ذکر شده از آثار فاخر و برجسته ایرانی هستند و به نظر من علت برجسته شدن این آثار چه در زبان فارسی چه در سایر زبان‌ها غنای آنهاست که باعث می‌شود حتی تا قرن‌ها بعد با اقتباس و الهام از آن داستان‌ها کتاب بنویسند. به قطع اگر داستان‌های ماندگاری خلق شود که هدف‌شان صرفاً کسب درآمد نویسنده یا ناشر نباشد با اقبال جهانی مواجه می‌شود. از دیگر عوامل مؤثر می‌توان به ارتباطات کشور‌های مختلف در ادوار گوناگون اشاره کرد. در برخی دوره‌ها از جمله دوران صفویه که میان ایران و برخی کشور‌های اروپایی روابط خوبی به وجود آمد، ارتباطات فرهنگی و ادبی شروع و بسیاری از آثار ایرانی به سایر زبان‌ها ترجمه شد.

مهمترین دلیل بی‌رغبتی کنونی مترجمان کشورهای دیگر به ادبیات معاصر ایران چیست؟
 تبلیغات سوء و تحریم‌هایی که علیه برخی کشور‌ها از جمله ایران انجام می‌شود باعث تحقیر فرهنگ غنی ایرانی می‌شود که در نتیجه‌ آن حتی وقتی کتاب‌ها به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شوند چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرند چون مردم آن کشور‌ها ذهنیت درستی از فرهنگ و مذهب ما ندارند. در حالی‌که تأیید شده بیشتر افسانه‌ها و حکایت‌های اخلاقی که در اروپا رواج دارد در روزگاران کهن در آسیا وجود داشته است. البته تبلیغات درست هم کمک شایانی به شناخته شدن آثار می‌کند. از طرفی دیگر ما شاخه‌های ادبی بسیار مختلفی داریم و به عنوان نمونه در حوزه ادبیات کودک و نوجوان شاخه‌هایی مثل متل، چیستان و لطیفه وجود دارد. تمرکز مترجم‌ها روی حوزه‌های خاص باعث می‌شود که فقط یک جنبه از ادبیات ما عرضه شود. توجه به علایق خواننده‌های خارجی و شناخت بازار‌های کتاب جهانی هم کمک می‌کند تا مترجم‌ها انتخاب‌های موفق‌تری داشته باشند. موضوع دیگر هم این است که برخی زبان‌ها مترجم‌های زیادی در ایران ندارند. به عنوان نمونه زبان انگلیسی مترجم‌های زیادی دارد -هرچند کیفیت ترجمه و تخصص‌ برخی در این حوزه کم است- ولی زبان‌هایی مثل هندی، چینی، ژاپنی، یا حتی زبان‌های اروپایی مثل فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی، اسپانیایی مترجم‌های اندک کاربلدی در ایران دارند. همین امر باعث می‌شود کمتر آثار ایرانی به این زبان‌ها ترجمه شود یا حتی به دلیل ترجمه‌های نامناسب مورد استقبال قرار نگیرند.
 
سهم مواردی همچون سطح کیفی آثار تألیفی در مقایسه با آثار خارجی و کمبود ترجمه‌های مناسب به زبان‌های دیگر را تا چه میزان تعیین کننده می‌بینید؟
غنای آثار، کمک فراوانی به مورد توجه قرار گرفتن آنها در زبان‌های دیگر می‌کند. وقتی اثری تعلق به زمان و مکان خاصی نداشته باشد، وقتی از شخصیت‌های مختلف طوری بهره گرفته باشد که در تمام ادوار برای خواننده تازگی داشته باشد، سبب می‌شود اثری با ترجمه به زبانی دیگر حتی پس سال‌ها با اقبال جهانی مواجه شود. متأسفانه بازاری شدن صنعت نشر و ملاک قرار دادن سود بیشتر از این کار، سبب شده تا تعدادی از مؤلفان فقط آثاری را خلق کنند که با فروش بیشتر در ایران مواجه باشند و سطح جهانی را ملاک عمل قرار ندهند. همچنین ترجمه کاری زمان‌بر است که نیاز به ممارست و پژوهش همیشگی دارد و  بسیاری با تصور اینکه با زبان خارجی آشنایی دارند گمان می‌کنند می‌توانند هر اثری را ترجمه کنند.  علم ترجمه شالوده‌های فراوانی دارد که آشنایی به زبانی دیگر تنها یکی از آنهاست و ترجمه خوب هم اصل ماجراست.
 
از چالش‌هایی که مترجمان در ترجمه معکوس آثار تألیفی داخلی با آن مواجه می‌شوند، بگویید.
از نخستین چالش‌هایی که نه فقط ترجمه آثار داخلی دارد، بلکه به طور کلی مترجم‌ها با آن مواجه هستند، تفاوت‌های فرهنگی و مذهبی است؛ برخی از اصطلاحات فرهنگی فقط در زبان ما وجود دارد و برای برگرداندنش به زبانی دیگر باید از یک عبارت یا حتی یک جمله استفاده کرد که حتی در آن صورت هم به دلیل ناآشنایی خواننده با آن فرهنگ و دور از ذهن بودنش، چندان ملموس نیست. از طرفی مترجم باید طوری منظور نویسنده اصلی را بیان کند که همان شیوایی، رسایی و گیرایی را برای خواننده زبان مقصد داشته باشد. به عنوان نمونه ترجمه اشعار یا متون کهن بسیار دشوار است چون آهنگ و ریتم کلام بسیاری از مواقع منتقل نمی‌شود و بنابراین ممکن است از تأثیر‌گذاری نوشته بکاهد. از دیگر چالش‌ها  تسلط کافی نداشتن به زبان دیگر است. ممکن است یک واژه چند معادل در زبان مقصد داشته باشد و وقتی مترجم تسلط کافی به آن زبان نداشته باشد شاید دورترین کلمه به ذهن را به کار ببرد که این باعث سردرگم شدن خواننده زبان مقصد می‌شود. به طور کلی ترجمه هنری است که لازمه آن تحقیق و مطالعه مداوم برای آشنایی با اصطلاحات باب روز، یا تکیه کلام‌های متعلق به یک گروه خاص از جامعه است؛ چون با ترجمه یک اثر تصویر خاصی از آن فرهنگ و ادبیات و آداب و رسوم و به طور کلی شیوه زندگی در ذهن خواننده زبان مقصد به جای گذاشته می‌شود که در صورت قوی بودن ترجمه حتی می‌تواند باعث جذب او به آن کشور و فرهنگ هم شود.
 
چرا ترجمه معکوس اغلب از سوی مترجمان ما مورد استقبال قرار نمی‌گیرد؟
 نداشتن دانش کافی در این حوزه از دلایل عمده است. ما مترجم را کسی می‌دانیم که دانش کافی در هر دو زبان را داشته باشد، تحصیلات به هر دو زبان داشته باشد، صرف اینکه کسی زبان دیگری را فرا گرفته باشد دلیل نمی‌شود که مترجم خوبی باشد. شما باید به عنوان یک مترجم هر دو زبان را زندگی کرده باشید، به هر دو زبان فکر کرده باشید، نوشته خوانده باشید، متنی نوشته باشید، آهنگی گوش کرده باشید، فیلمی دیده باشید، بسیاری از اصطلاحات و حتی ضرب‌المثل‌ها هم در زبان فارسی هم در زبان‌های دیگر وجود دارد که فقط با تسلط زیاد به این زبان‌ها قابل درک هستند. برخی مترجم‌های فارسی‌زبان ما حتی در زبان فارسی هم تسلط ندارند و نوشته‌هایشان نیاز به ویرایش فراوان دارد؛ بنابراین فقط دانستن یک زبان دلیل بر این نیست که شخص توانایی مترجم شدن داشته باشد. دلیل دیگر  این است که درآمد قابل توجهی از کار ترجمه عاید مترجمان نمی‌شود و  شاید بسیاری ترجیح دهند به جای ریسک کردن بر سر اینکه کتابی خارج از ایران فروش خوبی دارد یا نه، کتاب‌هایی را از زبان‌های دیگر به فارسی ترجمه کنند که می‌دانند بازار خوبی در ایران خواهد داشت.
 
کدام‌یک از آثار تألیفی معاصر ما بیشتر قابلیت ترجمه معکوس را دارد؟
نویسندگان ایرانی آثار بسیار فاخری را به فرهنگ ما هدیه داده‌اند که شاید نام بردن آنها در این مقال نگنجد. مترجم‌هایی که علاقه به ترجمه آثار فارسی به دیگر زبان‌ها دارند با مطالعه و تفحص میان آثار ایرانی می‌توانند کار‌های بی‌شماری پیدا کنند؛ ولی هر چند که تلاش‌های بسیار زیادی در این زمینه انجام شده و مترجم‌های زیادی هم آثار تاریخی و فرهنگی ما را به زبان‌های دیگر برگردان کرده‌اند ولی در این شاخه باز هم جای فعالیت بیشتری وجود دارد.
 
 
 
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها