پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۰
فرهنگ همیشه پناهگاه اهل اندیشه است/ ذهن فیروزمند آفرینشگر و قلمش مانند فرهاد کوهکن بود

مسعود جعفری جزی، عضو فرهنگستان زبان فارسی گفت: شیوه کار فیروزمند برای ما می‌تواند بسیار آموزنده باشد؛ او راهی را انتخاب کرد که در اصطلاح جامعه‌شناسی به آن پاسخ فرهنگی می‌گویند. فرهنگ همیشه پناهگاه اهل اندیشه است. او انگیزه‌هایی فرهنگی و آرمانی قوی داشته و به دلیل نام یا نان به این کارها نپرداخته است. 

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا): مرتضی هاشمی‌پور، نویسنده و سردبیر فصلنامه فردان در مراسم یادبود کاظم فیروزمند که در خانه هنرمندان ایران برگزار شد، گفت: تنوع و پُرشماری آثار ترجمه‌شده به قلم کاظم فیروزمند، نوشتن درباره مجموعه کارهای او را دشوار می‌کند. با این حال صفا و صداقت نهفته در رفتار و مراوده او با اطرافیانش، اینک به من این مجال را می‌دهد که پس از خاموشی او اندکی از ویژگی‌های شخصیتی و درباره برخی از آثارش بگویم. کاظم فیروزمند در دی‌ماه ۱۳۲۵ در تبریز در خانواده‌ای اصیل به دنیا آمد. پدرش محضردار و از دوست‌داران دکتر محمد مصدق بود. او بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی از دست مأموران حکومتی گریزان شد. کاظم جوان در تبریز با علاقه به کتاب و خواندن، جمعی دوستانه را پدید آورد و در معاشرت و دوستی مناف فلکی بود. آثار معروف و محبوب آن روز را می‌خواند. این گروه با جلال آل‌احمد مکاتبه کردند. 

او ادامه داد: در اواخر دهه ۱۳۴۰ در رشته زبان و ادبیات فارسی پذیرفته و وارد دانشگاه فردوسی مشهد شد. آن روزها دانشگاه فردوسی مشهد استادان سرآمدی داشت. فیروزمند از کلاس درس دکتر جواد حدیدی و دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر جلال متینی و دکتر علی شریعتی و تعدادی دیگر بهره‌مند شد. تسلّط در آموزش و نحوه تدریس و آراستگی ظاهری دکتر جواد حدیدی را همواره می‌ستود. دکتر جلال متینی استاد راهنمای او بود اما روی خوشی به کاظم جوان نشان نمی‌داد؛ زیرا او همواره در صف اول اعتراض‌های دانشجویی و تحصن‌ها بود. به دکتر غلامحسین یوسفی نزدیک شد؛ زیرا دکتر یوسفی در همان آغاز نیم‌سال تحصیلی از دانشجویان خود خواست تا درباره کتاب غیردرسی‌ای که به تازگی خوانده‌اند، مطلبی بنویسند؛ یعنی هم کتاب را معرفی کنند و هم نظر خود را درباره آن بنویسند.

کاظم فیروزمند که حدوداً بیست‌ساله بود، درباره «مقدمه‌ای بر رستم و اسفندیار» نوشته شاهرخ مسکوب نوشت. همین باعث شد که دکتر یوسفی از او بخواهد که دستیارش شود می‌دانیم که از این اثر در آن زمان به نوعی تحول در شیوه نقد ادبی یاد می‌شد. فیروزمند در کلاس درس دکتر شریعتی نیز حضور داشت. او تعریف می‌کرد که شریعتی صرفا به کلاس درس خود پایبند نبود و مباحث دیگری نیز در کلاس طرح می‌کرد. در دانشگاه با رضا دانشور هم‌دانشگاهی بود واز تئاتر ابوذر بسیار تعریف می‌کرد.

وی به نامه مهمی از او اشاره کرد: در سال‌های نخستین انقلاب کاظم فیروزمند نامه‌ای به احمد شاملو سردبیر مجله «کتاب هفته» نوشت و شاملو در شماره سی کتاب هفته به او پاسخ داد. او در این یادداشت به خاطره دوستان ازدست‌رفته اشاره می‌کند و از فیروزمند می‌خواهد تا اشعار مناف فلکی را در اختیار مجله قرار دهد. در ادامه نیز به مسئله استفاده از زبان محاوره در داستان‌ها اشاره می‌کند و در پایان نظرش را درباره ترجمه فیروزمند از یک داستان می‌گوید. 



هاشمی‌پور ادامه داد: در میان طیف گسترده‌ای از آثار ترجمه‌شده به قلم او، چند اثر شاخص است و فکر می‌کنم علاقه‌مندان و پژوهشگران اسطوره و تاریخ و ادبیات این کتاب‌ها را در کتابخانه خود داشته باشند. «شاخه زرین» از جیمز فریزر که پوشیده نیست چه تأثیر قاطعی در دنیای تحقیقات ادبی و تاریخی داشته است. «شاخه زرین» سهم بسزایی در تولد شعر مدرن در شرق و غرب نیز داشته است. فیروزمند این اثر دوران‌ساز را با اقامت دوساله در یکی از روستاهای اطراف تهران به سرانجام رساند. او می‌گفت که مدتی خودم را در خانه‌ای روستایی حبس کردم و با حداقل امکانات گذراندم تا این اثر ممتاز را به فارسی درآوردم. از حاصل کار نیز رضایت داشت. جامعه کتاب‌خوان و پژوهشگران نیز قدر آن را دانستند. «ایران میان دو انقلاب» اثر یرواند آبراهامیان و نیز «بریتانیا و انقلاب مشروطه ایران» به قلم منصور بنکداریان، دو اثر مهم درباره تاریخ معاصر ایران‌اند که فیروزمند به خوبی از پسِ ترجمه آن‌ها برآمد.

وی افزود: کاظم فیروزمند به دنیای هنر نیز علاقه داشت. از جوانی تئاترهای مهم دهه ۱۳۴۰ را دیده بود. یادم هست که با چه علاقه و ریزبینی‌ای از تئاتر «آی باکلاه، آی بی‌کلاه» تعریف می‌کرد. بعد از پایان این نمایش، در پشت صحنه غلامحسین ساعدی را دیده بود و با او گفت‌وگو کرده بود. ساعدی و بهرام بیضایی و اکبر رادی سه نویسنده مورد علاقه او بودند و با دقت آثار هر سه را خوانده بود. شیفته سینما بود. ناصر تقوایی را دوست داشت و همه فیلم‌های او را دیده بود و نقدهای آن‌ها را هم پیگیری کرده بود. «مقاله‌های اساسی کایه دو سینما» را نیز به فارسی درآورد. و با اشتیاق و هیجان درباره این اثر مهم سخن می‌گفت.

هاشمی‌پور بیان کرد: با همه گستردگی ترجمه‌ها و انتشار آن‌ها با ناشران مختلف، سیمایی که از کاظم فیروزمند در نظرم مانده است سیمای شخصیتی باصداقت، خیرخواه و پرکار است. کاظم فیروزمند، هنگام کار پرطاقت و سمج، در همنشینی با دوستان صمیمی و سخنور، در یاری جوانان، مهربان و همراه بود. بعد از این ما از کاظم فیروزمند، با آثاری که به فارسی برگردانده است، یاد می‌کنیم. یادش خوش باد.



در ادامه تقی قیصری نویسنده، مترجم و مدرس دانشگاه به بیان سخنرانی خود پرداخت: کاظم فیروزمند درگذشت و برای چنین مناسبتی واژه کم می‌آورم. فیروزمند خود آنقدر ساده و صمیمی بود که مناسبتی با زبان خشک و رسمی نداشت اما قلمش چنان محکم و استوار بود که حتی ترجمه‌هایش نیز به تالیف پهلو می‌زنند. حال من با کدام زبان فقط دو کلمه درباره انسانی بگویم گه ذهنش همواره در حال آفرینش و قلمش مانند فرهاد کوهکن در کار بود. با کدام زبان بگویم که در این سال‌ها و روزهایی که او بی‌تکلف، بی‌انتظار و بی‌صدا زیست و بی‌وقفه نوشت حضور جسمانی‌اش پس پشت چهاردیواری‌های نامهربان گم شد. اما حضور فرهنگی‌اش در لابه‌لای کتاب‌هایش پیداست.

او ادامه داد: فکر می‌کنم در این جمع می‌توان کمتر از شخص فیروزمند سخن گفت و شاید بهتر است که به جنس و نوع او و فیروزمندها فکر کنیم؛ یعنی از بستر تاریخی و اجتماعی ظهور آن‌ها‌ و ضرورت شکل‌گیری پیوستار فیروزمندها سخن بگوییم. وقتی صحبت از فیروزمند می‌شود سه‌گانه ترجمه، موقعیت و موضوع را نیز با خود به همراه می‌آورد. تاریخ اندیشه به مدد ترجمه معنا می‌یابد. مترجمان کار سترگی بر عهده گرفته‌اند که در پیوند با درک موقعیت و ضرورت‌های موضوعی است. اگر انتخاب موقعیت به درستی انجام شود اما پای ترجمه بلنگد منجر به کژفهمی می‌شود. درک موقعیت از سوی مترجم است که او را به سوی انتخاب موضوع می‌کشاند و پس از آن قلم فیروزمند است که کار را تمام می‌کند. در کار او شرافت آگاهی با پیشه معامله نمی‌شود. پرخواننده‌بودن معیار کار نیست. ذات متن محترم شمرده می‌شود. امیدوارم این تجربه نسلی به نسل بعد منتقل شود. 

او به بیان خاطراتش از کاظم فیروزمند پرداخت و گفت: اولین برخورد من با فیروزمند زمانی بود که در سال 1364 مسئول فنی یک انتشارات در تبریز بودم. او روبه‌روی من ایستاد و گفت که می‌خواهد کتاب‌هایش را بفروشد. وقتی به خانه‌ی او رفتم دیدم که او کتابخانه‌ای بسیار غنی داشت و منابعی داشت که در آن زمان بسیار کمیاب بودند. فیروزمند می‌خواست خانه بخرد و با فروش کتاب‌ها می‌خواست بخشی از این هزینه را فراهم کند. فیروزمند اهل معاشرت نبود و به سختی او را همراه می‌کردم. روزی او را به دیدار حسن شمس‌آوری بردم و این دیدار آغازی شد بر آشنایی و همکاری این دو نفر که منجر به ترجمه آثار مهمی شد. 

سپس مسعود جعفری جزی، عضو فرهنگستان زبان فارسی و استاد ادبیات دانشگاه خوارزمی به بیان سخنرانی خود پرداخت: شیوه کار فیروزمند برای ما می‌تواند بسیار آموزنده باشد؛ او راهی را انتخاب کرد که در اصطلاح جامعه‌شناسی به آن پاسخ فرهنگی (cultural response) می‌گویند.  در زمان‌هایی که نابسامانی‌های اجتماعی وجود دارد، فرهنگ همیشه پناهگاه اهل اندیشه است. او انگیزه‌هایی فرهنگی و آرمانی قوی داشته و به دلیل نام یا نان به این کارها نپرداخته است؛ او از دل آشفتگی‌ها دستاوردهای مثبت خلق کرد.

او از آشنایی خود با فیروزمند گفت: سال 91 یا 92 بود که او به من زنگ زد و درباره ترجمه کتاب «پیامبران ایرانی» پاتریشیا کرون با من صحبت کرد زیرا می‌دانست که من با او کار می‌کردم. این اولین ارتباط ما بود. پس از آن در سال 93 دو مقاله برای نشریه بخارا درباره پاتریشیا کرون ترجمه کرد و برای من فرستاد. در سال‌های 94 و 95 قرار شد من ترجمه او را پیش از چاپ بخوانم اما به دلایلی نتواسنتم این کار را بکنم. اولین و آخرین دیدار من و آقای فیروزمند در دفتر نشر نامک بود و درباره این کتاب بحثی صمیمانه داشتیم. 

او به اهمیت آخرین کتابی که فیروزمند ترجمه کرده است اشاره کرد: این کتاب از آثار بسیار مهم و تخصصی درباره جنبش‌های ایرانی در قرن‌های اولیه ورود اسلام به ایران است. در زبان فارسی تنها کتابی که درباره این موضوع داریم کتاب «جنبش‌های ایرانی» اثر غلامحسین صدیقی است که در سال 1318 نوشته شده است؛ البته کتاب اصلی که به زبان فرانسوی نوشته شده است نکات علمی بیشتری نسبت به ترجمه فارسی دارد. پاتریشیا کرون در مقدمه کتاب خود به این اثر هم اشاره کرده است. 

این کتاب از ورود اسلام به ایران آغاز می‌کند و بعد به جنبش‌های قرن‌های اول مانند جنبش بابک، مقنع، سپیدجامگان و ابومسلم پرداخته است. نویسنده صرفا تاریخ‌نگاری نکرده است بلکه به ریشه‌های مانوی، مزدکی و زردشتی این جنبش‌ها و تداوم آن‌ها در دوره‌های بعدی مانند دوره صفویه نیز اشاره کرده است. او توضیح می‌دهد که این میراث همچنان زنده است.

از سوی دیگر کتاب با نکته بدیعی درباره علت سقوط ساسانیان آغاز می‌شود؛ کرون توضیح می‌دهد که یکی از علت‌های اساسی سقوط ساسانیان این بود که پایتخت امپراتوری در آن زمان در مرز قرار داشت و اولین جایی بود که سقوط کرد؛ همه منابع اقتصادی و نظامی امپراتوری در پایتخت قرار داشت و سقوط آن ضربه سنگینی بر آن‌ها وارد کرد. اگر پایتخت در جای دیگری قرار گرفته بود ساسانیان فرصت پیدا می‌کردند تا تجدید قوا کنند. این کتاب برای هر ایرانی فرهیخته که می‌خواهد با تاریخ کشورش آشنا شود مهم و خواندنی خواهد بود. کتاب اکنون در مرحله چاپ است و به زودی منتشر می‌شود.

سپس انوش دلاوری نویسنده و منتقد سینما به بیان سخنانش پرداخت: من دوستی نزدیکی با وی نداشتم ولی خاطرات درخشانی با ترجمه‌های او داشتم و دارم. بیش از همه کتاب «وهم و واقعیت» اثر کریستوفر کادول برای من بسیار اهمیت دارد و از کتاب‌های بالینی من بوده است. این کتاب در تاریخ نقد ادبی بسیار اساسی است و به لطف ترجمه کاظم فیروزمند آن را خواندیم.

وی افزود: کتاب گزیده مقالات کایه دو سینما نیز از دیگر آثار اساسی است که برای ما منتقدان جوان سینمای ایران که می‌خواستیم مانند منتقدان فرانسوی نقدهای مهمی بر نوشته‌های منتقدان پیشین وارد کنیم، بسیار راهگشا بود. این کتاب به ما آموخت که چه چیزی در سینما در نسبتش با جامعه و فرهنگ مهم است؛ چیزی که در جریان نقد فیلم در ایران غایب است. منتقدان جوان همواره به این کتاب رجوع می‌کنند و حسرت بزرگی برای ما است که دو جلد بعدی این مجموعه ترجمه نشده است. 



در پایان سعید اسدی، نمایشنامه‌نویس و استاد دانشگاه به ارائه سخنرانی خود پرداخت: فقدان برخی افراد به معنای از میان رفتن حضور است اما فقدان برخی مانند کاظم فیروزمند همچنان حضور را برجسته می‌کند. صحبت درباره یک شخص نیست بلکه درباره تمام کسانی است که درها و دروازده‌هایی را به روی جهان‌های جدیدی در اندیشه گشوده‌اند. امروزه تغییرات بنیادین در عرصه فرهنگ اتفاق می‌افتند. اگر به تاریخ معاصر برگردیم متوجه می‌شویم که توسعه فرهنگی باید بر توسعه اقتصادی و سیاسی مقدم باشد.

وی ادامه داد: پیش از رخدادهای سیاسی باید مقدماتی برای ظهور انسان جدید در عرصه فلسفه و فرهنگ فراهم شود و انجام فعالیت‌های فرهنگی زمینه را برای این امر فراهم می‌کند. هنرمندان و نویسندگان نقش مهمی در این عرصه دارند. نکته‌ای که اهمیت دارد این است که این فعالیت‌ها باید در گروه‌ها و جمع‌ها دیده شود اما در تاریخ ما این مسئله کمتر است و بیشتر حضور اشخاص دیده می‌شود. فیروزمند نیز یکی از همان اشخاص است؛ او شورمندانه و عاشقانه به کار و فعالیت پرداخت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها