نشر محراب دانش مجموعه ۱۰جلدی «کاپیتان زیرشلواری» اثر دیو پیلکی را با ترجمه فاطمه پورعلی و آزاده سادات مرتضوی بهتازگی منتشر کرد.
موضوع داستان از این قرار است که جورج و هارولد دو دوست بازیگوش و خرابکار در مدرسه هستند که در کلاس شیطنت میکنند؛ با وجود همه شیطنتها و دردسرها، آنها بسیار خلاق و باهوش هستند و بزرگترین لذت زندگی آنها این است که کتاب داستان مصور بنویسند. این علاقه باعث میشود آنها یک شخصیت ابرقهرمان به اسم «کاپیتان زیرشلواری» بسازند. این شخصیت یک هویت مخفی دارد و ماجراهای هیجانانگیزی میسازد. شخصیت واقعی کاپیتان یک راز بزرگ است. رازی که هرگز نباید برملا شود. آنها یک خانه درختی دارند که بعد از مدرسه به آنجا میروند و داستانهای خیالی خود را مینویسند. در واقع جورج و هارولد یک تیم دونفره شگفتانگیز هستند که یکی از آنها داستانها را مینویسد و دیگری نقاشیهای مرتبط با آن را میکشد.
جورج و هارولد با همکاری یکدیگر ابرقهرمانهای زیادی را خلق کردهاند؛ اما به نظر خودشان یکی از ابرقهرمانهایشان با بقیه تفاوت دارد؛ کاپیتان زیرشلواری! او از بقیه شجاعتر و جسورتر است و وقتی برای بچهها مشکلی به وجود میآید به سرعت خودش را برای کمک میرساند و آنها را از دست دشمن نجات میدهد.
دیو پیلکی از نویسندگان پرفروش نیویورکتایمز، در مجموعه «کاپیتان زیرشلواری» داستانهایی با چاشنی طنز را به تصویر میکشد که برای کودکان هم آموزنده است و هم حسابی آنها را میخنداند. ابرقهرمان این مجموعه یعنی «کاپیتان زیرشلواری» مردی شجاع، جسور و البته بسیار بامزه است که خیلی زود برای بچهها به یک شخصیت دوستداشتنی تبدیل میشود. داستانهای این مجموعه مفاهیمی مانند دوستی، اتحاد و... را به کودکان میآموزد. همچنین در سال ۲۰۱۷ انیمیشی با اقتباس از این اثر به کارگردانی دیوید سورن ساخته شد.
دیو پیلکی در سال ۱۹۶۶ به دنیا آمد و زمانی که هنوز کودک بود، پزشکان تشخیص دادند که به اختلال بیشفعالی مبتلا است. پیلکی به قدری در کلاس درس مزاحمت ایجاد میکرد که معلمانش او را مجبور میکردند در خارج از کلاس و راهرو بنشیند. دیو عاشق طراحی و داستان ساختن بود؛ او زمانهایی که در راهرو مدرسه بود کتابهای کمیک خود را طراحی میکرد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
جورج و هرولد آرام به داخل سالن کافهتریا خزیدند و یواشکی از درهای آشپزخانه عبور کردند. آنها پشت میز قایم شدند و به حرف خانمهای پیشخدمت بدجنس فضایی که داشتند درمورد گرفتن دنیا صحبت میکردند گوش دادند.
زورکس با خنده گفت: «اون آدمزمینیهای ضعیفو ببین! اونها همهشون میلکشیکهای مخصوص زامبیهای خرخونو خوردن و جلوی چشممون به زامبی تبدیل شدن!»
کلاکس گفت: «حالا دیگه خیلی طول نمیکشه، فردا به اونها آبمیوه فوق شیطانی رشد سریع میدیم! بعدش اونها رشد میکنن و مثل درخت سکویا غولپیکر میشن.»
جنیفر با تمسخر گفت: «دقیقا، بعد ما زامبیهای خرخون غولپیکرمون و دور زمین رها میکنیم و خیلی زود سیاره واسه ما میشه!»
سه موجود شیطانی فضایی سرشان را عقب بردند و بهطور وحشتناکی شروع به خندیدن کردند.
نشر محراب دانش مجموعه ۱۰جلدی «کاپیتان زیرشلواری» نوشته دیو پیلکی را با ترجمه فاطمه علیپور و آزادهسادات مرتضوی و با شمارگان هر جلد هزار نسخه منتشر کرده است.
نظر شما