چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۴:۴۵
پژوهشي در باب ارتباط عقل و وحي

چاپ اول كتاب «عقل و وحي در اسلام» نوشته مصطفي خليلي و تهيه شده توسط دانشگاه باقرالعلوم(ع) از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، هدف از پژوهش اين اثر، بيان ديدگاه اسلام در توافق يا تعارض عقل و وحي و تدريس و تنظيم اثري مستقل در اين زمينه است. 

عقل و وحي، دو مقوله‌اي است كه از ديرباز متفكران و فلاسفه اسلامي را به خود مشغول داشته و حاصل تعامل آنان، دو گروه را به وجود آورده است؛ گروهي به تعارض عقل و وحي معتقد شده‌اند و گروه ديگر به توافق آن‌ دو. غالب انديشوران ديني بر توافق و پيوند عقل و وحي تاكيد دارند و با استناد به متون ديني، هرچند كه تعارض ظاهري را احساس كردند، آن را در مباحث علمي، قابل تحليل و تفسير دانسته و به توافق، برگشت داده‌اند. 

البته در اين توافق و تعارض، نكته‌هاي ظريفي وجود دارد كه پژوهش حاضر با طرح ديدگاه‌ها و موشكافي آنها مي‌كوشد در فصل‌هاي متعددي آنها را پيش‌روي خواننده بگذارد. 

نويسنده كتاب، سوال‌هاي اصلي پژوهش حاضر را چنين برمي‌شمارد: «مساله اساسي در تحقيق مزبور اين است كه در اسلام ميان عقل و وحي چه رابطه منطقي وجود دارد؟ آيا اسلام فقط به آموزه‌ها و تعاليم خود توجه دارد و براي عقل هيچ ارزش و جايگاهي قايل نيست، يا علاوه بر آموزه‌هاي وحياني، به گزاره‌هاي عقلاني هم ارج مي‌نهد؟ نگاه انديشوران ديني و عالمان اسلامي خصوصا متكلمان و فلاسفه در اين‌باره چيست؟ آيا از ديدگاه ايشان، عقل مذموم است يا ممدوح؟ چرا در برخي آثار عرفا، عقل به شدت مذمت شده است؟» 

در اين تحقيق، فرضيه مورد توجه اين است كه ديدگاه اسلام با آن‌چه برخي از متفكران اسلامي بيان كرده‌اند، متفاوت است. عالمان ديني با توجه به بيان كلي دين، در هماهنگي عقل و وحي به دو دسته تقسيم شدند؛ طايفه‌اي به تعارض عقل و وحي معتقد شده و كوشيده‌اند تبايني ميان آن دو ايجاد كنند و گروهي به توافق عقل و نقل فتوا داده‌اند و هيچگونه تضاد يا تباين و تفكيكي را نمي‌پذيرند. هر دو طايفه با پيش فرض‌هايي به اين نتيجه رسيدند كه لازم است برآيند پيش‌فهم‌هاي آنان تحليل و ارزيابي شود. 

مصطفي خليلي در مقدمه كتاب آورده است: «شالوده دين بر سه مبنا استوار است: «عقايد، اخلاق و احكام. اتفاق علما بر اين است كه در عقايد ديني، تعبد و تقليد راه ندارد، بلكه تحقيق و جست‌و‌جو به فراخور فكر بشر لازم و واجب است. به همين علت، در موضوع مورد بحث از آن حيث كه جزء مسائل اعتقادي است، هيچگونه تعبدي در پذيرش يا طرح ديدگاه‌ها وجود ندارد، بلكه تمام تلاش بر اين امر مبتني است كه موضوع بر اساس عقل و منطق بررسي شود و با ملاك برهان محك بخورد.» 

مولف در بخش ديگري از كتاب، تاريخچه و ضرورت بحث درباره عقل و وحي را چنين توضيح مي‌دهد: «بحث عقل و وحي، يكي از مهمترين و كهن‌ترين مباحث كلامي به‌شمار مي‌آيد. برخي از متكلمان در تاريخ علم كلام به نقل از مورخان، قدمت و سابقه اين بحث را مربوط به قبل از اسلام دانسته و گفته‌اند كه علماي اهل كتاب در مباحث نظري در اين‌باره مناظراتي داشته‌اند. متكلمان و حكماي يهود و مسيح هر يك براي دفاع از شريعت خود، تمام تلاش خود را در عقلاني جلوه دادن آموزه‌هاي ديني خود به كار مي‌گرفتند، و هرگز ابراز نمي‌كردند كه شريعت‌شان تعبدي محض است. اين موضوع تا دوره ظهور اسلام ادامه داشت. پس از اسلام، در زمان نهضت علمي، موضوع عقل و وحي ميان انديشوران اسلامي مطرح گرديد و شايد يكي از عواملي كه موجب شد برخي از دانشمندان اسلامي به منطق و فلسفه يونان روي آورند، همين مساله بوده است. به شهادت تاريخ، همين عامل، انگيزه‌اي براي ترجمه آثار يونانيان گرديد و به اين ترتيب، دوره ترجمه در اسلام آغاز شد. در اين دوره، تلاش مستمري انجام گرفت تا آثار و نتايج فلسفي به خدمت اصول و مباني اعتقادي درآيند. نمونه بارز و روشن اين سخن، ترجمه آثار ابويوسف يعقوب‌بن اسحاق كندي ( 184 - 258هجري قمري) مشهور به "فيلسوف عرب" است. او مشرب نوافلاطوني را پذيرفته و معتقد بود كه ميان فلسفه و دين (عقل و وحي) هيچگونه تضاد يا تبايني نيست.» 

نويسنده معتقد است، پس از ابويوسف يعقوب‌بن اسحاق كندي،  محدثان اهل‌سنت به سبب مخالفت با علوم عقلي و نزديك شدن به قدرت حاكمه، فترتي را ايجاد كردند و موجب شدند حدود دو قرن به علوم عقلي اهميتي داده نشود، اما پس از اين تاخير، فارابي ( 257 - 339 هجري قمري) و ابن‌سينا (370 - 428 هجري قمري) دو داناي بزرگ مسلمان پا به عرصه فلسفه و حكمت گذاشتند و با تحقيقات ارزشمند و تاليف آثار، موضوع را دوباره احيا كردند. در اين ميان، نقش ابوبكر محمدبن زكرياي رازي (متوفاي 320 هجري قمري) را نبايد ناديده انگاشت. هرچند نگاه او به فلسفه، افراطي است و اين عقيده را به او نسبت داده‌اند كه براي دين فايده عملي زيادي قايل نبوده است، بلكه بهبودي و سعادت حيات بشر را مرهون تعاليم فلسفي و عقلي مي‌دانست. 

پس از مدتي نوبت به ابوحامد محمد غزالي (متوفاي 505 هجري قمري) مي‌رسد كه تحولات در حيات علمي او بسيار است. 

پس از غزالي، ابن‌رشد اندلسي (متوفاي 1198 ميلادي) با دو اثر ارزشمند خود به نام‌هاي «تهافت‌التهافت» و «فصل‌المقال فيما بين‌الحكمة والشريعة من‌الاتصال» تقريبا پايان‌بخش سخن كساني بود كه سخن از تعارض عقل و وحي به ميان مي‌آوردند و در مقام اثبات ادعاي خود بودند. 

در طول تاريخ، بحث راجع به اين موضوع ادامه داشت و فلاسفه بزرگي، چون محقق‌داماد، ملاصدرا و شاگردش فيض كاشاني و تلميذ فيض، قاضي سعيد قمي، ملاهادي سبزواري، علامه طباطبايي و امام ‌خميني(ره) در ايجاد هماهنگي ميان عقل و وحي بسيار كوشيده‌اند. 

ضرورت بحث هنگامي روشن مي‌شود كه با همه كوشش حكيمان بزرگ الهي براي وفاق و حل تعارض، برخي سعي دارند به‌گونه‌اي به تعارض عقل و وحي دامن بزنند و دين را از علم و آموزه‌هاي وحياني را از گزاره‌هاي عقلاني تفكيك كنند. 

اثر حاضر در 9 فصل، موضوع عقل و وحي در اسلام را تبيين مي‌كند. عناوين اين فصل‌ها عبارتند از: كليات، عقل در حكمت و شريعت، حقيقت وحي و ابعاد آن، حوزه معرفتي عقل و وحي، نسبت عقل و وحي، تعارض عقل و وحي، عقل و نقل دو ركن اساسي دين، حجيت عقل و جهات اعتبار آن، عقل و ايمان در اسلام، نقش تقوا در بالندگي.
 
از منابع مورد استناد نويسنده در اثر حاضر مي‌توان به كتاب‌هاي قرآن كريم، نهج‌البلاغه، شرح نهج‌البلاغه ابن ابي‌الحديد، قواعد كلي فلسفي در فلسفه اسلام، الاشارات والتنبيهات، شرح فصوص‌الحكم، رساله سه اصل، مفاتيح‌الغيب، حكمت الهي، علم و دين، تسنيم‌المقربين، شرح المقاصد، تحف‌العقول عن آل‌الرسول، اصول كافي، شرح اصول كافي، مجمع‌البحرين، قاموس قرآن، آشنايي با علوم اسلامي و ده‌ها كتاب ديگر (جمعا 151 عنوان كتاب) را نام برد. 

در انتهاي اين اثر، نمايه‌اي حاوي آيات، روايات، اعلام، نمايه موضوعي و اشعار درج شده است. 

چاپ اول كتاب«عقل و وحي در اسلام» در شمارگان 1500 نسخه، 332 صفحه و بهاي 63000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها