دوشنبه ۲ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۴:۰۴
مورخان اسلامي، پيشينه محكمي از تاريخ ايران دارند

يك پژوهشگر تاريخ ايران باستان گفت: در كتاب‌هايي كه مورخان ايراني پس از اسلام نوشته‌اند اشاره‌هاي فراواني مي‌توان يافت كه از وجود بايگاني‌هاي دولتي و شيوه تاريخ‌نويسي ايرانيان آگاهي‌هاي ارزشمندي به ما مي‌دهد. مورخاني مانند دينوري، ثعالبي، حمزه اصفهاني، مسعودي و گرديزي از كساني بوده‌اند كه به آن تواريخ اشاره كرده‌اند.\

علي بابايي پژوهشگر و محقق تاريخ ايران با بيان اين مطلب به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت: پس از اسلام مورخان ايراني اطلاعات ارزشمندي از بخش تاريخ بايگاني‌هاي دولتي و شيوه تاريخ‌نويسي ايرانيان ارايه داده‌اند كه مي‌تواند منبع و مرجع بسيار مهمي براي تاريخ‌پژوهان محسوب شود. 

وي به گريزي اشاره كرد و گفت: «عبدالحي‌بن ضحاک‌بن محمود گرديزي» از مورخان قرن پنجم هجري است. عمده شهرت وي به دليل تاليف کتاب زين الاخبار يا تاريخ گرديزي است. وقايع دوران محمود غزنوي، اشاره‌اي مختصر به پادشاهان اساطيري، تاريخي و خلفاي اسلامي و توضيحاتي درباره آداب و رسوم ملل مختلف از مباحث و مطالب اين کتاب است. علاوه بر اهميت تاريخي، اين اثر از نظر ادبي نيز داراي اهميت است. 

وي خاطرنشان كرد: همه اين‌ها دليل بر آن است كه ايرانيان باستان به نگارش تاريخ روزگار خود دلبستگي و علاقه داشته‌اند. مشخصه ديگري كه در شرق به موازات تاريخ‌نويسي سابقه داشته است، وجود بايگاني‌هاي دولتي است. در اين بايگاني‌ها، تواريخ دولتي نگهداري مي‌شدند. چون در يونان هرگز حكومتي متمركز وجود نداشت، طبيعي است كه به چنين بايگاني‌هايي هم برخورد نمي‌كنيم.

بابايي به كتاب مقدس اشاره كرد و گفت: علاوه بر آن منابع، در كتاب مقدس نيز به تواريخ ايراني اشاره شده است. در كتاب «استر»؛ يکی از بخش‌های عهد عتيق، (باب 2– آيه 22) از سالنامه‌هاي ايراني به نام تاريخ پادشاهان و تاريخ پادشاهان ماد و پارس ياد شده است. 

وي افزود: در «سفر عذرا» اشاره مي‌شود كه هنگامي كه يهوديان مي‌خواهند بدانند كه پيش از ويران شدن معابدشان بدست «نبونئيد» مكان دقيق آن معابد كجا بوده است، به اردشير اول مراجعه مي‌كنند و از او مي‌خواهند كه تاريخ نياكانش را بنگرد و پاسخ پرسش آنها را بدهد.
اين تاريخ‌پژوه و محقق ايران باستان به كتابخانه اكباتان اشاره كرد و گفت: يهوديان از اردشير مي‌خواهند كه اجازه بدهد از كتابخانه اكباتان ديدن كنند. اين اشاره‌ها در منابع مستقل شكي براي ما باقي نمي‌گذارد كه در ايران باستان بايگاني‌هاي سلطنتي بوده است، هر چند اين سنت تاريخ‌نويسي و سالنامه‌نگاري همانند آن چيزي نبوده است كه در دولت شهرهاي يوناني پديد مي‌آمد. 

وي افزود: از سويي ديگر بايد دانست كه سخن مورخان ايراني پس از اسلام بسيار معتبرتر و قابل پذيرش‌تر از نقل قول منابع يوناني، بيزانسي و ارمني است چرا كه آن مورخان به منابع پهلوي و ايراني دسترسي نداشته‌اند. 

بابايي به تاريخ مسعودي اشاره كرد و گفت: مسعودي در تاريخ خود از 12 نسك اوستا نام مي‌برد و از آن به نام «چيتردات» ياد مي‌كند و مي‌نويسد كه اين 12 نسك بخش تاريخي اوستا بوده است كه در حمله اسكندر مقدوني از بين مي‌رود. 

وي با اشاره به تاريخ‌نويسي ابوريحان بيروني يادآور شد: ابوريحان بيروني تاريخ باستاني ايران را به 3 بخش تقسيم مي‌كند و مي‌نويسد كه بخش اول آن از آغاز آفرينش تا روزگار اسكندر بوده است كه ايرانيان آن را به كتابت درآورده بودند و در آتشكده پارس نگهداري مي‌كردند. اما بر اثر حمله اسكندر از بين رفت. البته بيروني و مورخان ديگر نمي‌گويند كه همه اوستا از بين رفت، بلكه مي‌نويسند كه بخشي از آن از دست رفت. 

وي با تأكيد بر زين‌الخبار گريزي گفت: گرديزي در «زين الاخبار» اطلاعات و آگاهي‌هاي افزون‌تري به ما مي‌دهد. او مي‌نويسد كه اسكندر پادشاهي ايران را گرفت و كتاب‌هاي مغان را سوزاند و برخي از آنها را به يونان انتقال داد تا در آنجا ترجمه شوند. اين كتاب‌ها شامل نجوم، طب و حساب بوده‌اند. 

بابايي در ادامه صحبت‌هايش گفت:‌ باز گرديزي مي‌آورد كه ايرانيان برخي از اين كتاب‌ها را در «دژنبشت» نگهداري مي‌كردند. گرديزي دژنبشت را به دارالكتب ترجمه مي‌كند و مي‌نويسد كه در آنجا كتاب‌هاي بسياري نگهداري مي‌شد. 

وي افزود: چنين اشاره‌هايي ما را به اينجا مي‌رساند كه بپذيريم برخلاف سخن برخي از محققان كه ديدگاه‌هاي غربي دارند، ايرانيان باستان از سنت كتابت و تاريخ‌نويسي استفاده مي‌كردند و كتاب‌هاي خود را در بايگاني‌هايي همانند اكباتان و بابل نگه مي‌داشتند. 

اين محقق و تاريخ‌پژوه خاطرنشان كرد: جداي از اينها حتي مي‌توان كتيبه‌هاي ايران باستان را هم شيوه ديگري از تاريخ‌نويسي ايرانيان دانست زيرا اين‌طور نبوده كه ايرانيان رويدادهاي تاريخي را تنها در كتاب‌ها ثبت كرده باشند. 

وي به نوع ديگري از تاريخ‌نويسي ايرانيان اشاره كرد و گفت: نوع ديگر تاريخ‌نويسي ايرانيان نوشتن «خداي‌نامه‌ها» بوده است. شمار اين خداي‌نامه‌ها بسيار زياد بود به حدي كه مورخان قرن‌هاي نخستين اسلامي كه خداي‌نامه‌هاي پرشماري را در اختيار داشتند، به گلچين كردن مطالب آنها مي‌پرداختند. 

بابايي در پايان سخنانش خاطرنشان كرد: به هر روي شواهدي كه نقل شد و نمونه‌هاي فراوان ديگر به ما ثابت مي‌كند كه ايرانيان به تاريخ‌نگاري و كتابت اهميت مي‌دادند و شيوه سالنامه‌نويسي و نگهداري آن در بايگاني‌ها را بكار مي‌بردند تا براي آيندگان باقي بماند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط