نگاهي به كتاب «تصوير حضرت محمد(ص) و حضرت زهرا(س) در دايرةالمعارف اسلام »
نقدي بر تصويرگري ناتمام غربيها
چاپ اول كتاب «تصوير حضرت محمد(ص) و حضرت زهرا(س) در دايرةالمعارف اسلام (ترجمه و نقد)» زير نظر محمود تقيزادهداوري از سوي انتشارات شيعهشناسي منتشر و روانه بازار نشر شد.\
موسسه شيعهشناسي، چندين سال است كه به طور مستمر به ترجمه، نقد و بررسي واژگان شيعي در دايرةالمعارف اسلام چاپ «ليدن» هلند مشغول است. كتابهاي «تصوير امامان شیعه در دايرةالمعارف اسلام» و «تصویر خانواده پیامبر(ص) در دایرةالمعارف اسلام» كه جلد اول و دوم از اين مجموعه را تشكيل ميدهند، براي خوانندگان آثار اين موسسه و نيز دانشجويان رشته تاريخ اسلام، شناخته شدهاند.
معاون پژوهشی موسسه شیعهشناسی در بخش سخنی با خانواده درباره ضرورت نقد این مطالب مینویسد: «واقعيت اين است كه مدخلهاي مزبور نيازمند نقادي محققانه از زواياي گوناگونند و نقد حاضر از نظر ما تنها فتح بابي براي مباحثات عالمانه بعدي قلمداد ميشود.
نقادي حاضر عمدتا ناظر به كاستيهاي مرتبط به روشنگارش مدخلهاست. ناقد محترم در اين اثر بيشتر بر روشهاي علمي و انطباق روش نگارش اين مدخلها با روشهاي متعارف جوامع آكادميك متمركز شده و به خوبي نشان دادهاند كه نويسندگان مدخلها در ارائه تصويري صحيح از اين دو شخصيت بزرگ اسلامي از روش علمي و مورد پذيرش جوامع دانشگاهي بهره نبرده و بنابراين، نميتوان اين مدخلها را به معني واقعي كلمه، آثاري علمي تلقي نمود.»
البته تذكر اين نكته نيز ضروري است كه بسياري از نويسندگان مدخلهاي دايرةالمعارف اسلام از فضاي غير اسلامي_ ضد اسلامي موجود در غرب متاثر بودهاند و در نگارش اين مدخلها رويكردي غير همدلانه و گاه مغرضانه اتخاذ كردهاند كه نمونه آن را ميتوان در بخش پاياني مدخل مربوط به پيامبر اسلام(ص) مشاهده كرد.
اگرچه بخش مذكور به توصيف نوشتههاي غربي درباره پيامبر اسلام(ص) در قرون گذشته ميپردازد، ولي همين گزارشگري، براي ما مسلمانان و علاقمندان به پيامبر رحمت و هدايت، گزنده و آزار دهنده است و از اينرو، از چاپ و انتشار آن در اين اثر خودداري شده است.
ترجمه و نقد مدخلهاي شيعي در دائرةالمعارفهاي انگليسي به دو منظور صورت ميگيرد. نخست اين كه پژوهشگران بايد از فضاي حاكم بر مراكز علمي و دانشگاهي دنياي خود آگاه باشند، آثار سره از ناسره را تميز دهند و براي مخاطبان، مناطق و سطوح مختلف فكري دنياي معاصر خود، آثار علمي و پژوهشي پديد آورند. ديگر اين كه بخش قابل توجهي از نوشتههاي غربيان درباره اسلام و شخصيت پيامبران عزيز آن در آثار ادبي آنان منعكس شده و قابل حذف يا فراموش شدن نبوده است و هميشه در دسترس عامه مردم خواهد بود.
ضرورت دارد پژوهشگران مسلمان و مراكز پژوهشي اسلامي از اين آثار و نوع نگاه نويسندگان آنان با خبر باشند تا براي پاسخگويي و تطهير ذهن عموم افرادي كه اين آثار را مطالعه ميكنند، اقدام كنند يا آثاري علمي، آكادميك و برجسته به عنوان جايگزين پديد آورند.
بر اساس مطالب كتاب، انديشه تدوين مجموعه دايرةالمعارف اسلام درحالي شكل گرفت كه قرن نوزدهم ميلادي، واپسين ساليان خود را ميگذراند(1893ـ 1895). محصول تلاش فكري هيات 12 نفره تحقيق كه سرپرستي آن را «اگناز گولد زيهر» برعهده داشت، سال 1913 بهبار نشست و نخستين مجلد آن همزمان به سه زبان انگليسي، فرانسه و آلماني چاپ شد. اين مجموعه تا سال 1960 ميلادي رفته رفته تكميل شد.
در پي انتشار مجلدات مختلف دايرةالمعارف اسلام، بسياري از محققان به مطالعه انتقادي مقالات و ارزيابي علمي آن پرداختند و متوجه كاستيها و نارساييهای مدخلهاي آن شدند. به ويژه عدم توجه كافي به منابع شيعه و حيات امامان شيعي يا بياعتنايي به فرهنگ تشيع و نيز حوادث مرتبط با رخدادهاي مهم تاريخ اسلام موجب شد تا بازنگري اساسي مقالات آن دوباره در دستور كار قرار گيرد.
در اين ميان موضعگيري تند محققان مسلمان، به ويژه هجوم علمي و نقادانه كانون علمي الازهر، در سرعت بخشيدن به اصلاحات اين مجموعه بيتاثير نبود. گزينش خاورشناسان كم غرض، زبده، نام آشنا و معتبري چون يوزف شاخت، لوي پروفنسال، كراوز، گيب و برخي ديگر از اسلامشناسان معاصر گمنام كه موضعگيري آنان درباره مواضع تاريخ اسلام چندان مشخص نبود، در پي تحقق بخشيدن به همين سياست و البته اعتباربخشي به مقالات علمي چاپ دوم صورت گرفت.
تمهيد نخستين، تنها در گزينش محققان و نويسندگان مقالات خلاصه نشد، بلكه با تنوع و تكثر بخشيدن به مدخلهاي شيعي و توجه به ارتقاي كمي و كيفي، مقالات را با تاكيد بر منابع متنوع اسلامي، به ويژه آثار و منابع شيعي، مجموعه علمي درخور توجهي فراهم آمد. هرچند به دليل ماهيت مقالات و ساختار دايرةالمعارفي آنها و نيز سيطره ديدگاه خاورشناسي غربي و استشراق متكي بر تفكر يهود، كماكان مشكل جهتگيري و غرضورزي علمي مرتفع نشد، اما با روشهاي نوين تحقيق، شدت پيشين آن بسيار كاستي گرفت.
«محمد(ص) پيامبر اسلام» عنوان مقالهاي است كه «اف. بول» و «آنه ماري شيمل» آن را نگاشتهاند و در آن از دوران زندگي پيامبر(ص) در مكه و مدينه گرفته تا باورهاي ديني عموم مسلمانان درباره وي را نقد و بررسي كردهاند.
دكتر فاطمه جاناحمدي در نقد و بررسي مقاله حاضر مينويسد: «مقاله "محمد(ص) پيامبر اسلام" يكي از مقالات مهم و محوري مجموعه دایرةالمعارف اسلام است. اين مقاله به دليل برخورداري از ويژگيها و امتيازات موضوعي، ميتوانسته همه اعتبار و هويت تاريخي صدر اسلام را به خوبي بنماياند، اما به دليلهاي مختلف، كه در نقد دروني به تفصيل بدان پرداخته خواهد شد، نويسنده به درستي از عهده تبيين محورها برنيامده است. حجم درخور توجه و تنوع سرفصلها و زيرفصلها موجب شده است اين مقاله از مقالات مطول و پرحجم دایرةالمعارف اسلام به شمار آيد.
بنابر ضرورت موضوعي و نيز نگاه تخصصي به موضوعات مرتبط، مستشرقان و اسلامشناسان نامآوري چون "اف. بول"، "اي. تي. ولش"، "آنه ماري شيمل"، "اي. نوت" و "ترود الرت" در تدوين، تصويب و تقسيمبندي عناوين جزئي و ارائه سرفصلهاي متنوع آن مشاركت داشتهاند.
اگر مقرر باشد در مقام ارزشگذاري و رتبهبندي مقالات اين دایرةالمعارف برآييم، بيترديد اين مقاله به دليل همين نگاه تخصصي و البته بايستگيهاي تحقيق و ضرورتهاي شايسته موضوعي آن، در رتبه نخست قرار ميگيرد؛ زيرا ظرفيت موضوعي مقاله و عنوان پرمايه آن ميتواند افزون بر شمول موضوعي بر بيشتر مباحث كليدي صدر اسلام كه بر مدار شخصيت رسول اكرم(ص) ميگردد، پرسشهاي مطرح شده را به درستي پاسخ گويد. اما يك سونگري و پيشداوريهاي مستشرقان و كم آشنايي آنان با معارف اسلامي و گاه تعمدهاي جاهلانه و جانبداريهاي مغرضانه، سبب شده است تا پژوهشهاي موجود در حوزه تاريخ اسلام به خوبي استقصا نشوند.
بر اين اساس، شرح و بسط ويژگيهاي ساختاري مقاله "محمد(ص) پيامبر اسلام" ضرورت مييابد و آنچه پيش روست نگاهي جزءگرايانه و نقدي دروني به مقاله مزبور است.»
«فاطمه(س)» عنوان مقاله ديگر دايرةالمعارف اسلام است كه به قلم خانم پروفسور دكتر «لورا وچيا واليري» مستشرق اسلامشناس ايتاليايي و عضو موسسه دانشگاهي شرقشناسي ناپل نوشته شده است.
آشنايي وي به چند زبان زنده دنيا به آثار قلمي و ترجمههايش تنوع فراوان بخشيد. تسلط واليري به زبان عربي و اطلاع كافي او از منابع اسلامي به ويژه كتابهاي شيعه و همچنين روش علمي وي در تحقيقات تاريخي موجب شد نگارش قريب چهل مدخل از جلدهاي مختلف دايرةالمعارف اسلام را به او بسپارند. آنچه بر اهميت جايگاه اسلام شناسي او افزود، نگارش سه مقاله اصلي مربوط به سه امام نخست شيعه در دايرةالمعارف اسلام بود. او در اين مقالات تمام توان خود را به كار بست تا با حفظ موقعيت علمي خويش، تاريخ امامان شيعه را از خلال منابع بازيابي و تصوير كند.
مقاله دايرةالمعارفي فاطمه(س) از يك مقدمه، دو بخش كلي و 28 عنوان زير مجموعه جزئي و يك نتيجه نهايي تشكيل يافته است. هر يك از عناوين كلي، زير مجموعههايي دارند كه ظرف موضوعي مقاله را مشخص ميسازند. نويسنده ذيل عنوان «بعد تاريخي» به تشريح اين مباحث ميپردازد: تولد و كودكي؛ سفر از مكه به مدينه و نامزدي فاطمه(س)؛ ازدواج فاطمه(س)؛ فقر و تنگدستي اهل خانه؛ خانه فاطمه(س) پس از ازدواج؛ پسران علي و فاطمه(س)؛ مشاجرات علي(ع) و فاطمه(س) و ميانجيگري محمد(ص)؛ وقايع تاريخي زندگي پيامبر كه فاطمه(س) در آنها نقش داشت؛ فاطمه(س) يكي از پنج عضو اهل البيت؛ در مدت بيماري پيامبر(ص)؛ پس از وفات پيامبر(ص)؛ بيماري و وفات فاطمه(س)؛ ويژگيهاي جسماني و اخلاقي فاطمه(س).
عنوان بخش دوم مقاله «بعد افسانهاي فاطمه(س)» است. در اين بخش نويسنده كوشيده است از منظر شيعه به وقايع تاريخي، بلكه اغلب كلامي بنگرد.
دكتر فاطمه جاناحمدي، مقاله «فاطمه(س)» را مطالعه انتقادي و آن را مفصلا و عنوان به عنوان، نقد و بررسي كرده است.
چاپ اول كتاب «تصوير حضرت محمد(ص) و حضرت زهرا(س) در دايرةالمعارف اسلام» در شمارگان 2000 نسخه، 328 صفحه و بهاي 60000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما