محمود معتقدی، شاعر، در بررسی ویژگیهای شعر دهه 80 ، معتقد است شعر این دهه از نظر حركتهاي افراطي به نسبت دهه هفتاد تغییر نگرش داده و به سمت ساماندهی در زبان رفته است.او در عين حال تاكيد ميكند كه نقد شعر در اين دهه بيشتر در فضايي رفاقتي و دوستانه نوشته شده است.ژ
وی ادامه داد: اما باید گفت در دهه 80 اتفاقاتی در شعر رخ داد. معناگریزی در شعر کمتر شد و شاعران تلاش کردند در فضای شعری فرم و محتوا را تا حدی در کنار یکدیگر بپردازند. شاعران در دهه 80 با اعتدال بیشتری در زبان، فرم و محتوا حرکت کردهاند.
این شاعر شبنم آذر، الیاس علوی و رویا زرین را از جمله شاعرانی خواند که در این دهه در زمينه سرودن شعر و نوآوري موفق بودهاند و افزود: در این دهه صداهای تازهای در حوزه شعر به ویژه از سوی زنان شنیده شده است. به عنوان مثال «میخواهم بچههایم را قورت بدهم» سروده رویا زرین علیرغم افت و خیزهایی که دارد کار بسیار ارزشمندی است.
وی تجربههای زبانی شعر این دهه را از نوعی اعتدال برخوردار میداند و شاعران این دهه را شاعرانی میخواند که از معناستیزی فاصله گرفتهاند و معتقد است با وجود افت و خیزهایی که همواره شعر با آنها روبروست، اما مسير خود را طی میکند. البته اين طي طريق با تلاش براي ارتقا نيز همراه است.
معتقدی در ارزیابی بحث نقد شعر در دهه 80 اظهار داشت: در جامعه ما نقد بیشتر در عرصه مطبوعات عرضه میشود، اما مطبوعات نگرش سالم و همگانی را ندارند. شاید بتوان گفت در حوزه ادبیات داستانی وضعیت نقد بهتر بوده اما همیشه در زمینه شعر کم توجهیهایی صورت گرفته است.
وی با تاکید بر غیرحرفهای بودن نقد ادبی در حوزه شعر و داستان در ایران ادامه داد: علت غیرحرفهای بودن نقد ادبی در کشور ما نبود عرصههای نقد در فضاهای دانشگاهی و نبود منتقدان خوب در دانشگاههاست. البته خارج از فضای دانشگاهی تعدادی منتقد موفق مانند عنایت سمیعی، حافظ موسوی و شمس لنگرودی حضور دارند که توانستهاند موفق عمل کنند.
این شاعر با اشاره به نبود فضای لازم برای شعر و نقد شعر توضیح داد: در این عرصه بیشتر حرکتها به صورت تیمی صورت میگیرد و خیلی از نقدها در فضايی رفاقتگونه نوشته میشوند. این امر باعث شده نقد جانانه و تاثیرگذار در فضا و روند حرکت شعر وجود نداشته باشد.
وی در ادامه به بحث تئوریک در حوزه زبانشناسی و زیباییشناسی پرداخت و اظهار داشت: حرکتهای تئوریک مطرح شده در حوزه ادبیات بیشتر برای منتقدان قابل استفاده است؛ چراکه در حوزه تئوریک نوشتن شعر و داستان امری جوششی نیست. این تئوریها بیشتر برای افرادی قابلیت استفاده دارد که واسطه میان متن و مخاطب هستند، یعنی منتقدان. این افراد با شناخت از تئوریها میتوانند جایگاه شعر و داستان ما را نشان دهند. البته آشنایی شاعران با این نظریهها نیز امری ضروری است.
وی در پایان تصریح کرد: نظریهها و بحثهای تئوریک در دهه 80 نسبت به دهههای پیش کمتر شده است. کتابهای منتشر شده در این حوزه نیز بیشتر کلی و عمومی هستند و تنها برای منتقدان کاربرد دارند.
نظر شما