کتاب «ع.ع؛ مجموعه مقالات در نقد تاریخ و اندیشه‌های عبدالبهاء» رونمایی شد؛
عبدالبها؛ یکی از حلقه‌های نقشه تشکیل دولت اسرائیل / بهائیت سست و بی پایه است
عبدالحسین فخاری گفت: عبدالبها یکی از حلقه‌های نقشه تشکیل دولت اسرائیل بوده است. او و پدرش به سرزمین‌های عثمانی تبعید شده بودند و اگر اعلام می‌کردند ما دین جدید داریم کشته می‌شدند. بنابراین از ابتدا به حیله‌گری مشغول شدند و گفتند که ما یکی از فرقه‌های صوفیه هستیم.
به گزارش روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، کتاب «ع.ع؛ مجموعه مقالات در نقد تاریخ و اندیشه‌های عبدالبهاء» با همکاری انجمن بهائی پژوهی و نشر گوی، چهارشنبه (بیست‌وششم مهرماه ۱۴۰۲) در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسن طارمی، مریم آگاه، عبدالحسین فخاری و مهدی هادیان در این نشست سخنرانی کردند.
نقطه عزیمت ما؛ هدایت فریب خوردگان
مهدی هادیان در ابتدای این نشست با اشاره به حیات عبدالبها، آثار و نتایجی که او در جامعه بهایی داشته است، گفت: درباره زندگی، مکتوبات و تاثیر عبدالبها بر جامعه بهایی مقالات مختلفی در شماره‌های متعدد نشریه بهایی‌شناسی منتشر شده است. در ادامه بهایی‌ها با هدف تاثیرگذاری بر جامعه روشنفکری ایران در مجموعه مقالاتی را در چندین مجلد تالیف و منتشر کردند.
وی افزود: انتشار گسترده مجموعه مقالات بهایی‌ها و تبلیغاتی که آنها روی این کتاب‌هایشان انجام می‌دادند، ما را بر آن داشت که مقالات پیشین خود را در قالب کتاب منتشر کنیم؛ برخی از این مقالات نیاز به بازنگری داشت که مریم آگاه این وظیفه را برعهده گرفت. همچنین مقدمه‌ای از زندگی عبدالبها را نیز به آن افزودیم. از آن رو که نمی‌خواستیم مقالات بهایی‌شناسی تغییری پیدا کند، تغییرات جدید در قالب پاورقی در مقالات اعمال شدند.
هادیان با بیان اینکه باید در گفت‌وگوهای نقادانه با مخالفان، عزیمت ما هدایت فریب خوردگان باشد درباره عنوان کتاب «ع.ع» گفت: عباس عبدالبها «ع.ع» را به عنوان امضای خود انتخاب کرده بود و در تمام مکاتیب خودش از آن استفاده کرد. بنابراین بهترین نامی که می‌توانست برای کتاب انتخاب شود همین عنوان بود.
بهایی‌ها سعی دارند بگویند سرمشق جهانیان عبدالبهاست!
در بخش دیگری از این نشست عبدالحسین فخاری؛ مدیرمسئول مجله بهایی‌شناسی درباره زندگی عبدالبها توضیحاتی را ارائه کرد: عبدالبها یکی از حلقه‌های نقشه تشکیل دولت اسرائیل بوده است. او و پدرش به سرزمین‌های عثمانی تبعید شده بودند. آنها اگر اعلام می‌کردند ما دین جدید داریم کشته می‌شدند. بنابراین از ابتدا با حیله‌گری گفتند که ما یکی از فرقه‌های صوفیه هستیم. حتی خود عبدالبها در یکی از مساجد فلسطین امام جماعت بود.
وی ادامه داد: عبدالبها در این موقعیت زمین‌های فلسطینیان را خریداری می‌کرد و مخفیانه به یهودیان می‌فروخت. حتی اسرائیلی‌ها نیز این را تایید کردند که بهایی‌ها زمین را از فلسطینیان می‌خریدند و به یهودی‌ها می‌فروختند.
فخاری گفت: وقتی مردم فلسطین مشغول جنگ با سپاه انگلیس بودند با قحطی روبه‌رو شدند. در این شرایط عبدالبها ذخایر مواد غذایی خود را برای انگلیسی‌ها باز کرد و لشگر آنها جان گرفت و بر آنها مسلط شد. وقتی مردم متوجه این خیانت او شدند جمال پاشا تصمیم گرفت او و خانواده‌اش را در کوه‌ها اعدام کند. وزیر خارجه انگلیس به فرمانده فلسطین دستور می‌دهد از جان او دفاع کنند. در ادامه نیز سال ۱۹۲۰ مجلسی تشکیل و در آن ضمن پخش سرود انگلستان لقب سر و نشان پهلوانی به عبدالبها اعطا می‌شود.
این محقق در ادامه با بیان اینکه صد سال بعد در سال ۲۰۲۲ مقبره عبدالبها در حیفا آتش می گیرد، افزود: قرار بود مقبره بین‌المللی برای او ساخته شود اما وقتی این مقبره آتش گرفت بهایی‌ها سرشکسته شدند. وزیر خارجه اسرائیل برای دلجویی از آنها گفت ما با بهایی‌ها در یک خانواده هستیم و از آنها حمایت می‌کنیم. حتی رئیس جمهور اسرائیل هم درباره این اتفاق پیام داد.
فخاری اضافه کرد: سال پیش بهایی‌ها کتابی ۸۰۰ صفحه‌ای با عنوان «سرمشق جهانیان» در فضای مجازی منتشر کردند. چند هفته پیش نیز کتابی با عنوان «عبدالبها فرزند ایران» منتشر شد که در آن ادعا شده بود این شخصیت عظیم از مشروطه تا کنون مجهول مانده است.
مدیرمسئول مجله بهایی‌شناسی در پایان سخنان خود با بیان اینکه عبدالبها بزرگترین شخصیت در میان بهایی‌هاست و عکس او در خانواده همه بهایی‌ها وجود دارد، گفت: بهایی‌ها سعی دارند بگویند سرمشق جهانیان عبدالبهاست. یعنی او را با همه جنایاتش به عنوان الگو معرفی می‌کنند.
بهائیان، آرزوی بهایی کردن ایرانی‌ها را داشتند
بخش دیگری از این نشست نیز به صحبت‌های حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسن طارمی اختصاص داشت. وی درباره نگاه بهاییان به شخصیت عبدالبها اشاره کرد: گفته می‌شود عبدالبها یک اصلاح‌گر دینی است ولی واقعیت چیزی دیگر را نشان می‌دهد. یعنی در این جریانِ مدعی دین آوری، چهره‌هایی مبین حضور دارند که یکی از آنها عبدالبهاست. در کتاب «ع.ع» این بحث به خوبی روشن شده است.
وی افزود: عبدالبها خودش را مدعی دین‌آوری می‌داند و کسانی باید به این دین التزام پیدا کنند. اثبات چنین مسئله‌ای بسیار سخت است و به طور مثال فرد باید آیه بینه خودش را بیاورد. مواجهه ما با این جریان از این منظر دارای اهمیت است. بهایی‌ها تشکیلات دارند و توانستند در بسیاری از نقاط دنیا رسوخ پیدا کنند. خاستگاه آنها ایران است و همواره آرزوی بهایی کردن ایرانی‌ها را داشتند.
طارمی ادامه داد: به دلیل پیوندهای آشکار بین تشکیلات بهائیت و غرب، استعمار تلاش کرد بعد از انقلاب اسلامی به جای دین اسلام، دین بهائیت در جامعه ایرانی گسترش یابد. بر اساس آموزه‌های دینی ما باید اسلامیت سرزمین‌مان را حفظ کنیم و پرچمدار این وظیفه عالمان دینی هستند. بنابراین تبیین آشکار تعالیم بهائیت با توجه به شرایط سیاسی روز مهم است و بهائیت نباید در جامعه اجازه تبلیغ داشته باشد.
وی در پایان سخنانش با اشاره به عنوان کتاب گفت: بهتر بود در عنوان کتاب از تدوین و تالیف استفاده شود چون مریم آگاه مطالب زیادی را به کتاب افزوده است. از سوی دیگر بهتر بود فهرست طبقه بندی شده از موضوعات در ابتدای کتاب ارائه شود. مقدمه کتاب نیز برای مخاطب قابل استفاده است. امروزه کتاب بدون فهرست تفصیلی نمایه چاپ نمی‌شود و باید حتماً این کتاب نمایه موضوعی و اعلامی داشته باشد. اما به طور کل کتاب حاضر بسیار ارزشمند است.
بهائیت شبیه تارهای عنکبوت سست و بی پایه است
مریم آگاه نیز در بخش پایانی این نشست درباره روند تدوین این اثر توضیح داد: من در برهه‌ای به جلسات بهایی‌ها دعوت شدم و به جلسات آنها رفتم. وقتی از آنها سوال می‌کردم، پاسخ نمی‌دادند. در ادامه تلاش کردم بهائیت را معرفی کنم. در خارج از کشور هم به مراکز بهایی رفتم و دیدم همین مطالبی که در کشور بیان می‌شد در آنجا هم مطرح می‌شود.
وی افزود: در دوره کارشناسی سعی کردم به سوی مطالعه فرقه‌ها و ادیان بروم و از این منظر با کمک دکتر هادیان در این مسیر حرکت کردم.
او در ادامه با بیان اینکه هم اکنون نیز مشغول هدایت برخی از بهاییان است، گفت: بهائیت شبیه تارهای عنکبوت بوده و سست و بی پایه است. البته کم کاری‌های ما باعث شده که افراد جذب بهائیت شوند. از سوی دیگر مبلغان بهایی حتی اجازه مناظره نمی‌دهند و حاضر نیستند گفت‌وگو کنند. من حتی دوست دارم جانم را فدا کنم تا فردی از این لجن زار نجات پیدا کند و امیدوارم مقالات این کتاب هم بتواند راهی برای تنویر افکار باشد.
نظر شما