به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در شیراز، کشاورز پس از مجموعه داستان «کلاهی که پس معرکه ماند» در سال ۱۴۰۲ با اثری روایی به استقبال خوانندگان داستان ایرانی آمده است.
در معرفی این کتاب میخوانیم: آدمی چگونه عاشق نوشتن میشود؟ چهطور در دام قصهها گرفتار میشود و خلاصی نمییابد؟. رادیو هنوز یک راز بود سرگذشت خواندنی یکی از داستاننویسان باقریحه ایرانی به قلم خودش است؛ سرگذشتی که بیش از اینکه زندگی شخصیاش را روایت کند، آتش اشتیاق او به قصه، کتاب، خواندن و نوشتن را به تصویر میکشد: نوجوانی دلباخته به مَتلها و واسونکها و دوبیتیهایی که از پیرمردها و پیرزنهای شهر میشنود، بچهای دبستانی که از قفسه معلمش کتابی پیدا میکند که او را به عجیبترین سفر عمرش میبرد: به قلب نیویورک، وسط دستهای از خلافکاران.
محمد کشاورز تصاویری جذاب، زنده و دلنشین را از تکاپوی مدام یک عاشق کتاب در گذر از مصایب روزگار پیش چشممان میگذارد، از ماجرای نوجوانی که به شوق شنیدن صدای خودش از رادیو هزار جور قصه و داستان سر هم میکند تا قصه عاقلهمردی که غیر از کتابهای ممنوعه و «جلدسفید» ش سرمایه دیگری برای کار و زندگی ندارد.
کتاب «رادیو هنوز یک راز بود» توسط نشر چشمه شامل ۶ خاطرهنگاری و سه مقاله با موضوع روایت، ادبیات و کتاب به بازار کتاب آمده است. در این خاطرهنگاریها با مردی آشنا میشویم که با ابزار داستان و کلمه عقایدش به زندگی و انسان را شکل میدهد، تغییرشان میدهد و به شناختی نو از خودش، جامعه و جهانش میرسد.
«رادیو هنوز یک راز بود» در قالب یک داستان کوتاه پیشتر در مجله «داستان همشهری»، شماره ۸۰ شهریورماه ۹۶ منتشر شده است.
نظر شما