زندهياد «همايون صنعتيزاده»، به سال 1304 خورشيدي در تهران زاده شد، از جمله آثاري كه به فارسي برگردان كرد، «تاريخ کيش زرتشت»، «چکيده تاريخ کيش زرتشت»، جغرافياي اداري هخامنشي» است. وي همچنين كتاب «گاهشماري زرتشتي» و «جغرافياي تاريخي ايران پيش از اسلام» را نيز نوشته است.\
او در خاطرات خود نوشته است كه «دبيرستان را به پايان نبردم. شهريور ۱۳۲۰ شد. شهر شلوغ شد. مملکت وضعش خراب شد. بعد از مرگ پدر بزرگ (۱۳۱۸)، پدر، مادر بزرگ را آورده بود تهران. شهريور بيست که شد من و مادر بزرگ را برگرداند کرمان. چون اينجا امنتر بود. از همان وقت من مأمور کارهاي پرورشگاه بودم. خيلي هم وضع بد بود. هيچ چيز گير نميآمد. قحطي بود. مشکلات زياد بود.»
البته او بعدها ديپلمش را در اصفهان گرفت اما هيچ گاه نخواست که به دانشگاه برود؛ تصميمي که باعث اختلاف و قهر او با پدرش شد. به جاي دانشگاه، راه بازار را برگزيد و شاگرد تجارتخانهاي در بازار شد. سه سال پدر را نديد و پول جمع کرد و کم کم تجارتخانه خود را باز کرد و همان مسأله پايه فعاليتهاي فرهنگي، بازرگاني و خيريهاي سالهاي بعد شد.
او به جز فعاليت در حوزه فرهنگ و ادبيات در تجارت نيز سرآمد بود و پايهگذار تعدادي از بنگاههاي تجاري و مراکز صنعتي و کشاورزي معتبر بود که هنوز اسم و رسم بعضي از آنها به گوش ما ميخورد؛ شهرک خزر شهر در مازندران، کاغذسازي پارس، کشت مرواريد در کيش، رطب زهره، گلاب زهرا و تعدادي ديگر نام تجاري و بازرگاني همه به نوعي با فکر و سرمايه همايون صنعتي پايه گذاشته شدهاند.
صنعتيزاده در دهه سي و چهل با حضور در عرصه نشر تحولي جدي را در اين حوزه سبب ميشود. انتشارات فرانكلين به همت وي فضايي را فراهم ميآورد تا نشر حرفهاي در ايران گامهايي اساسي بردارد. از جمله كارهاي وي انتشار بيش از 1500 عنوان كتاب است كه در ميان آنها دايرهالمعارف مصاحب نام و جايگاهي ويژه دارد. راه اندازي چاپخانه افست، چاپ کتابهاي درسي و مديريت سازمان کتابهاي جيبي از ديگر کارهاي مهم او در زمينه کتاب و نشر بوده است.
در کنار تجارت و فرهنگ، فعاليتهاي خيريهاي نيز داشت. پدربزرگش و پدرش پرورشگاهي داشتند که سپس زير نظر او اداره شد. بچههاي اين پرورشگاه نام فاميلشان را صنعتي ميگذاشتند، يکي از اين بچهها، علياکبر صنعتي، نقاش سرشناس ايراني بود. نام همايون صنعتي همچنين به عنوان يکي از پيشگامان مبارزه با بي سوادي در ايران ثبت شده است.
در سالهاي مياني دهه پنجاه وي از تمامي فعاليتها كنار ميكشد و به سمت علاقه اصلياش، پرداختن به تاريخ ايران باستان و نيز كشاورزي در كرمان روي ميآورد. صنعتيزاده فردي كنجكاو بود و در خاطرهاي كه از وي نقل شده است يكي از دلايل رفتن به سراغ تاريخ ايران باستان را اين گونه نقل ميكند.
«يک بار که کنار درياي خزر نشسته بود از خود پرسيد که خزر يعني چه؟ بعد از چهار پنج سال جاي مرتبي کنار دريا درست کرده بود و نشسته بود که با فراغت تمام يک چاي بخورد. اما همين که نشست و چشمش به آب خزر افتاد، سوال خزر يعني چه پيش آمد. از خودش پرسيد اينجا کجاست اصلاً؟ به نظر سوال مهمي نميآيد. خب معلوم است لب درياي خزر. اما خزر چيست؟ اين نام از کجا آمده است؟ سرکارگري داشت که در باغ مشغول کار بود. چايي به دست نزد او رفت پرسيد خزر يعني چه؟ نميدانست. چايي را زمين گذاشت و به ده نزديک رفت، از کدخدا پرسيد خزر چيست؟ نميدانست. رفت به نوشهر، از فرماندار پرسيد نميدانست! شهردار و بقيه و ديگران هم نميدانستند. درد سرتان ندهم. چهار پنج سال طول کشيد تا بدانم خزر نام قومي بوده است که غير از نام اين دريا، هيچ نامي از آنها باقي نمانده است.»
«تاريخ کيش زرتشت» اثر مري بويس (انتشارات توس)، «چکيده تاريخ کيش زرتشت» اثر مري بويس (انتشارات صفي عليشاه)، «پس از اسکندر گجسته» اثر مري بويس (انتشارات توس)، «جغرافياي تاريخي ايران» اثر ويلهلم بارتولد (انتشار موقوفات دکتر محمود افشار)، «جغرافياي استرابو، سرزمين زير فرمان هخامنشيان (انتشار موقوفات دکتر محمود افشار)، «تاريخ سومر» اثر ادوارد وولي (نشر گستره)، «ايران در شرق باستان» اثر ارنست هرتسفلد (انتشار پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي)، «علم در ايران باستان»، مجموعه مقالات (نشر قطره)، «تاريخ هند» اثر روميلا تاپار و پرسيوال اسپير (نشر اديان) از جمله كتابهاي اين تاريخپژوه است.
«تأثير علم بر انديشه» (رابطه علم و دين) اثر ريچارد فاينمن (نشر مهر اميرالمؤمنين)، «جغرافياي اداري هخامنشي» اثر آرنولد توينبي (انتشار موقوفات دکتر محمود افشار)، «جغرافياي تاريخي ايران پيش از اسلام» (انتشار موقوفات دکتر محمود افشار)، «شيراز در روزگار حافظ» اثر جان ليمبرت (انتشارات بنياد فرهنگي دانشنامه فارس)، «گاهشماري زرتشتي» (انتشارات دانشگاه کرمان)، «بيست و سه قصه» اثر تولستوي (نشر قطره)، «گنجينه لغات مثنوي» (انتشارات فرهنگ معاصر) از جمله ديگر آثار صنعتيزاده به شمار ميرود.
همچنين «قالي عمر» و «شور گل» نيز از جمله سرودههاي وي است كه براي ما به يادگار مانده است.
همايون صنعتيزاده كرماني چهارشنبه 4 شهريورماه پس از بک دوره بيماری در کرمان درگذشت. او هنگام مرگ ۸۴ سال داشت. از وي آثار بسياري به صورت ترجمه و تأليف باقي مانده و برخي از آثار نيز در دست انتشار است.
كارنامه تاريخي ايران باستان حاصل سالها تلاش و تحقيق ارزشمند اوست و كتابهاي فراوان و با ارزشي كه هر يك از آنها گنجينهاي براي شناخت پيشينه فرهنگي ايران است، ارزش اين آثار را دوچندان ميكند. صنعتيزاده در طول زندگي علمي خود آثار گرانبهايي در زمينه تاريخ ايران باستان از خود به يادگار گذاشته است و هركه بخواهد در تاريخ، تمدن و فرهنگ ايران باستان اين مرز و بوم كاري انجام دهد ناگزير است تا از اين آثار بهره جويد و اين خود بهترين راه براي زنده نگاه داشتن ياد آن بزرگمرد است.
همچنين مراسم يادبود زنده ياد همايون صنعتيزاده عصر امروز سهشنبه (24 شهريورماه) در تهران برپا ميشود. اين مراسم از طرف بنياد تربيتي فرهنگي حاج علياکبر صنعتي از ساعت 16 تا 30/17در مسجد نور تهران واقع در ميدان فاطمي برگزار ميشود.
نظر شما