زادروز استاد محمدكريم پيرنيا پدر معماري يزد امروز با حضور در مزار اين هنرمند جشن گرفته ميشود. زنده ياد پيرنيا آثاري چون «آشنايي با معماري اسلامي ايران»، «ارمغانهاي ايران به جهان معماري»، «در و پنجره در معماري ايران»، «هندسه در معماري ايران» و «شيوههاي معماري ايراني» را در كارنامه خود دارد.\
علياکبر کاظمي افزود: افرادي از انجمن دوستداران ميراث فرهنگي يزد و برخي از مسوولان سازمان ميراث فرهنگي، استان با حضور در مزار اين هنرمند و با اهداي شاخه گل ياد اين معمار بناهاي كهن را گرامي ميدارند.
به گفته معاون فرهنگي و ارتباطات سازمان ميراث فرهنگي يزد، مزار اين فرد بنا به در خواست خودش در خانه رسوليان است که در حال حاضر دانشکده هنر و معماري يزد نيز در اين مکان قرار دارد.
محمدكريم پيرنيا، 25 شهريور سال 1299 خورشيدي در شهر يزد متولد شد. وي دوران دبستان را در مدرسه اسلام و بعد از تأسيس مدرسه دولتي به دليل بالا بودن كيفيت اين گونه مدارس نسبت به مدرسههاي قديمي، «در مدرسه نمره دو» ادامه تحصيل داد. دوران تحصيل را در «دبيرستان ايرانشهر» يزد كه تنها دوره علمي داشت گذراند، بعد از طي دوره علمي در يزد براي ادامه تحصيل به تهران آمد و در كنكور اولين دوره «دانشكده هنرها زيبا» به دليل علاقهاي كه به هنر معماري كشور خود داشت شركت كرد و قبول شد. محمدكريم پيرنيا مدتها معاونت «حفاظت آثار باستاني» را به عهده داشت و كار ترميم و تعمير آثار باستاني را انجام ميداد.
گرفتن سه مدال در طول دانشگاه به دليل نوشتن سه رساله از امتيازهاي علمي او بهشمار ميرود.
«آشنايي با معماري اسلامي ايران»، «ساختمان درون شهري و برون شهري»، اين اثر در 1371 انتشارات دانشگاه علم و صنعت ايران به چاپ رسيده است اين كتاب شامل ده بخش و پنج پيوست است همراه با واژهنامه و فهرست منابع كه اين مجموعهاي از سخنرانيها، مقالات و مواد درسي استاد است كه توسط غلامحسين معماريان جمعآوري، تنظيم و تدوين شده است.
«اثر» نيز فصلنامهاي علمي، فني، هنري سازمان ميراث فرهنگي كشور است كه در زمستان 1370 به چاپ رسيد. مطالب اين كتاب، در حقيقت سلسله درسهاي استاد محمدكريم پيرنيا در طول ساليان متمادي براي دانشجويان و اهل فن بوده و تحت عنوان «گنبدهاي ايران» جمعآوري شده است. استاد در بخش از اين كتاب به چگونگي ساخت گنبدها و در بخش ديگر به طرح خصوصيات هندسي وفني گنبدها اشاره كرده است.
سومين دفتر از تقريرات استاد پيرنيا در فصلنامه «اثر» در زمينه معماري است كه توسط زهره بزرگمهر تنظيم و تدوين شده است. مطالب اين مجموعه «چفدها و طاقها» بخشي ديگر از مبحث «ساخت وسازه» و روش عملي كاربست آن در معماري ايراني است.
«ارمغانهاي ايران به جهان معماري «جناغ وكليل» به شرح تأثيرات معماران ايراني در كار معماران خارجي ميپردازد.
«ارمغانهاي ايران به جهان معماري گنبد» نيز به شيوههاي كار معماران ايراني در ساخت گنبد و كاربرد و ويژگيهاي بناهاي گنبدي پرداخته و در ادامه تأثيرات اين گونه معماري را در روند كار معماران خارجي مورد بررسي قرار ميدهد.
«ارمغانهاي معماري ايران به جهان معماري «پادياو» در رابطه با مكاني است كه براي شستوشوي و طهارت بود كه به آن «پادياو» ميگفتند و طشت آب كه در آن شستوشوي انجام ميشد «پاديابدان» ميناميدند.
«بادگير و خيشخان» نيز به بررسي جنبههاي تاريخي و نيز كيفيت فني بادگير و نقش آن در زندگي مردم نواحي مختلف ايران ميپردازد.
«بازار ايران» عنوان ديگر آثار پيرنياست. اين اثر به خصوصيات نيكو و پسنديده پيشهوران، بازاريان، زندگي و كسب مسالمتآميز آنها در كنار هم و مشخصات معماري و ساختمان بازارهاي ايراني ميپردازد و ويژگيهاي منحصربه فرد هر دكان را بر ميشمرد.
«بناهاي تاريخي هر كشور در حكم شناسنامههاي فرهنگي است» از ديگر آثار ارزشمند اوست كه بناهاي تاريخي و معماري اصيل ايراني را از ديدگاه هويت فرهنگي بررسي ميكند.
پيرنيا در اين اثر ضمن برشمردن برخي از خصوصيات معماري ايراني و تناسب آن با شرايط اجتماعي، اقليمي و فرهنگي مردم، آثار مثبت اين قرابت را در تاريخ معروفي چون مساجد، كاخها ، آتشكدهها، مزارها و... را بررسي ميكند و در وصف هركدام از آنها به تفضيل سخن ميگويد.
«بيماري بلوار» در يك كلام، شكواييه نويسنده از تخريب بناهاي سنتي و زيباست كه هر كدام انبوهي از خاطرات تلخ و شيرين را با خود دارند. او در اين اثر، رشد بيرويه بلوارها، خيابانها و آسمان خراشها را كه با ويراني و نابودي بناهاي كهن، ابزار وجود ميكنند، به نقد ميكشد.
«تويزه- قوس-دور» كه مطالب آن تحت عنوان بررسي نقاط ضعف و قوت سبكهاي قديم پارتي، پارسي و سبكهاي جديد خراساني، رازي، آذري و اصفهاني است كه با ذكر دليل در رابطه با هر كدام بررسيهاي انجام داده است.
«خيز و اندام گنبدهاي ايراني» به بررسي ويژگيهاي گنبد و خصوصيات آن و نيز انواع مختلف گنبد در سير تاريخي زندگي مردم ايران ميپردازد.
در جاي جاي اين اثر، مثالهايي از گنبدهاي معروف ايراني چون گنبد حرم مطهر امام رضا(ع)، آرامگاه سلطان محمد خدابنده در سلطانيه، مقبره شاه نعمتالله ولي در ماهان كرمان، جامع قزويني و... همراه با تصاويري از اين مكانها آورده شده است.
«در درگاه و كتيبه آستانه حضرت عبدالعظيم(ع)» درباره تاريخ و قدمت اين بناي معماري است. «در و پنجره در معماري ايران» نيز به چگونگي استفاده معماران از در و پنجره در معماري بناها اشاره ميكند.
«راه و رباط» نيز به بررسي راه و رباط در دو بخش، يكي راه و بناهاي وابسته به آن در دوره پيش از اسلام ميپردازد و در بخش دوم راه و رباطهاي دورههاي اسلامي مورد بررسي قرار گرفته است.
«سبك آذري» داراي خصوصيات و نشانههايي است كه استاد پيرنيا به شكلي مبسوط به آنها پرداخته و با در نظر گرفتن تمامي جوانب، به شرح آن مبادرت ميكند.
«شيوههاي معماري ايراني» در هشت بخش تنظيم شده و بخشهاي هشت گانه آن به اصول معماري ايراني، شيوههاي معماري ايراني، شيوه اصفهاني، شيوههاي پارسي، شيوههاي پارتي، شيوههاي آذري، شيوههاي خراساني و شيوههاي رازي ميپردازد.
«طاق گنبد» در حقيقت ادامه «خيز و اندام گنبدهاي ايراني» است كه به مساله طاق گنبد توجه كرده و اقسام مختلف طاقهاي ايراني را از لحاظ شكل و طرز اجرا بر ميشمارد.
«مردم وراي در معماري ايران» نيز به خصوصيات مردم وراي و تاثير آنها در معماري ايران ميپردازد.
در كتاب «نظري اجمالي بر شهرنشيني و شهرسازي ايران» نيز «پيرنيا» به چگونگي و ويژگيهاي معماري ايران درباره خصوصيتهاي اجتماعي مردم ميپردازد.
«مساجد» اثر ديگري است كه نويسنده به معرفي مسجد به عنوان يك مركز مهم مردمي ميپردازد و مشخصات مساجد اسلامي از بدو پيدايش و سير تحولي آنها در طول زمان در آن نگاشته شده است.
همچنين قسمتهاي مختلف يك مسجد بهصورت تفكيكي مورد بررسي قرار گرفته و در هر مورد مثالهايي درباره مساجد معروف اسلامي به ميان آمده است.
«معماري مساجد ايران راهي به سوي ملكوت» به سير مسجدسازي در ايران و ويژگيهاي معماري هر مسجد در ادوار مختلف و جمعبندي خصوصيات تمامي مساجد ميپردازد كه پدر معماري يزد با زباني روان، سليس، ديدي موشكافانه و دقيق به تحليل به آن پرداخته است.
«هندسه در معماري ايران» نيز عنوان كتابي است كه در اسفندماه سال 1360 در سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران به چاپ رسيد.
محمدكريم پيرنيا در دوران كودكي در شهر يزد زندگي كرد و بعدها براي كارهايي كه بايد انجام ميداد به اكثر نقاط كشور مسافرت كرد. وي در خاطرات خود آورده است كه يزد زمستانهاي بسيار سرد و تابستانهاي گرمي داشت، در آن زمان مردم اعم از اعيان و طبقه پايين از پانزدهم ارديبهشت به كوهستانهاي اطراف ميرفتند كه هواي مطلوبي داشت و تا آخر تابستان آنجا ميماندند. اكثر مردم از خودشان جايي براي اين مدت اسكانشان نداشتند و معمولا باغهايي را اجاره ميكردند. پدر بزرگ من هم مثل ساير مردم باغي را اجاره ميكرد و به آنجا ميرفت. يزد واقعا يكي از شهرهاي آرام دنياست اما به علت كمبود آب در اين منطقه، بين مردم درگيري پيش ميآمد و حتي گاهي قتلهايي هم اتفاق ميافتاد. در همان باغي كه اجاره كرديم، كنار جوي آب، چاهي درست كردم و به تقليد از قناتهاي يزد، با درست كردن چند پشته، آب را به بالا ميكشاندم و به قول مقنيها، آب آفتابي شد. در آنجا باغ و خياباني درست كردم و به جاي درخت، عدس ميكاشتم و با قوطي كبريت شروع به خشت زدن ميكردم و با همين خشتها استخري درست كردم به قدري كه اين عمل مورد توجه قرار گرفت و مردم براي تماشاي آن ميآمدند. اواخر تابستان هم كه ما باغ را ترك ميكرديم، صاحب باغ اطراف مزرعهاي را كه ميساختم، خاركريز ميكرد تا آب آن را از بين ببرد. خلاصه طوري بود كه علاوه بر بچهها، بزرگترها هم از اين سازهها خوششان ميآمد.
محمدكريم پيرنيا از دوران بازنشستگي خود چنين ياد ميكند كه بعد از بازنشسته شدن تجربيات و تحقيقات چندين سالهام را خواستم روي كاغذ بياورم، ولي متاسفانه به علت لرزش دست و بعد هم از كار افتادن آن، ميسر نشد. اما تعدادي زيادي از نوارهاي صحبتهاي بنده در دانشگاههاي تهران، شهيد بهشتي، فارابي و ميراث فرهنگي موجود است كه دوستان زحمت پياده كردن آنها را كشيدهاند.
از همدورههاي محمدكريم پيرنيا ميتوان به مهندس زهره بزرگمهر و مهندس معماريان اشاره كرد كه زحمت چاپ برخي از كتابهاي او را كشيدهاند. سرانجام پدر معماري يزد سال 1376 دارفاني را وداع گفت و به ديار باقي شتافت.
نظر شما