سه‌شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۴
روشنفکران با سلاح خودِ جلال تخریبش می‌کنند

محمدرضا کائینی، محقق و گردآورنده کتاب «دو برادر» گفت: عمده روشنفکران منتقد جلال آل‌احمد با استفاده از سلاحی که خودِ جلال در اختیارشان نهاده، به او حمله می‌کنند تا برای خود وجاهت کسب کنند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به مناسبت صدسالگی جلال آل‌احمد، نشستی با محوریت کتاب «دو برادر» با حضور محمدحسین دانایی خواهرزاده جلال، محمدرضا کائینی، محقق کتاب و هادی خورشاهیان، شاعر، نویسنده و کارشناس ادبی در سرای کتاب برگزار شد.

هادی خورشاهیان، شاعر و نویسنده‌‎ای که به عنوان مجری کارشناس در این نشست حضور داشت، گفت: من همیشه وقتی به تعداد سال‌های زندگی جلال آل‌احمد و علی شریعتی نگاه می‌کنم، از خودم می‌پرسم که چگونه در این عمر کوتاه چهل و چند ساله توانستند این قدر کار انجام داده و با کارشان تاثیرگذار باشند؟ ما وقتی از جلال سخن می‌گوییم، شخصیتی با ابعاد وجودی مختلف در ذهن ما نقش می‌بندد. ما در سنین نوجوانی‌مان در دهه ۶۰، جلالی را می‌شناختیم که نویسنده بود، با یک نثر خاص و یک صداقت حیرت‌انگیز؛ یک جلال مذهبی می‌شناختیم با «خسی در میقات» و یک جلال سیاسی می‌شناختیم که سفرنامه‌های مختلف داشت و تک‌نگاری مردم‌شناسانه «اورازان» را نوشت.

وی با بیان اینکه جلال انسان جامع الاطرافی بود که در حوزه‌های مختلف به کار می‌آمد، افزود: بعدها که کتاب‌های دیگر جلال را خواندم، می‌دیدم این دقیقاً کسی است که در دهه ۶۰ به کار ما می‌آمده است؛ در حالی که همین شخص در دهه ۴۰ هم به کار هم‌دوره‌ای‌های خودش می‌آمده است. کسانی که در آن دوره برای خودشان کسی بوده‌اند، روزنامه‌نگار بوده‌اند، هنرمند بوده‌اند و آن زمان از شیفتگان جلال بودند. این یعنی ما در دهه ۶۰ به بی‌راهه نمی‌رفتیم.


این نویسنده ادامه داد: اولین کار آل احمد که سر و صدا هم کرد «عزاداری‎های نامشروع» بود که نشان داد، نویسنده‌اش انسان دغدغه‎مندی است. این اثر، کمتر دیده شده و ما بیشتر همان «غرب زدگی» را دیده‌ایم. به نظر می‌رسد در جلال یک صراحت و بصیرت خاصی وجود دارد که با آن خیلی سریع می‌‎توانست تصمیم بگیرد و تعیین موضع کند. او قلم خوبی داشت و خیلی خوب درباره افراد حرف می‎زد.

جلال آل احمد و دو قرائت از شخصیتش
محمدحسین دانایی، خواهرزاده جلال آل احمد در این نشست گفت: درباره جلال دو قرائت وجود دارد؛ یکی قرائت رسمی که شخصیت شسته‌رفته و پسندیده‌ای از او ارائه می‌کند و دیگری قرائت مخالف آنکه عمدتاً مخالفان جمهوری اسلامی ایران آن را ارائه می‌دهند؛ هرقدر در قرائت رسمی، جلال را بیشتر تحویل می‌گیرند، باشکوه نشانش می‌دهند، دوست‌داشتنی جلوه‌اش می‌دهند؛ آن طرف، یک چهرۀ خیلی زشت و نامطلوب و بودار و متحجر از او ارائه می‌شود. جلال آل احمد، نه یک فرشته معصوم و پاک و مقدس بود و نه یک دیو هیولاوار آدم‌خوار و ما تلاش کردیم تا جایی که امکان دارد این دیدگاه‌ها را تصحیح کنیم.

وی ادامه داد: اولین قدم‌مان را به اتفاق کائینی برداشتیم که حاصل‎ آن همین کتاب «دو برادر» است. این اثر یک فایده بزرگی دارد و آن این است که هر دو طرز فکرها و قرائت‌ها به نوعی در این کتاب متجلی شده است. کائینی که انسانی بسیار متدین است، از یک زاویه به آل‌احمد نگاه می‌کرد و من از یک زاویه دیگر و برای همین، طی یکی دو سالی که با هم کار می‌کردیم برخورد عقایدمان، برای خودمان مشهود بود. هر دو ما هم سعی می‌کردیم دیگری را مجاب کنیم، یا به حاشیه بکشیم؛ ولی به هر حال حاصل آن همکاری، همین کتاب شد.

دانایی همچنین با بیان اینکه انجام کار این کتاب برایش یک درس بزرگ داشته، گفت: درسی که من گرفتم این بود که فهمیدم بحث کردن درباره اینها به جایی نمی‌رسد و باید رفت دنبال دلیل. با خودم گفتم باید مدرک پیدا کنم، زیرا اینجا دیگر جای سلیقه نیست و خوشبختانه مدارکی هم در اختیار ما قرار گرفت و افتادیم در مسیر افشاگری برای اینکه حقایقی را عرضه کنیم تا دروغ‌هایی را بزداییم.

شأن اصلی روشنفکر چیست؟
محمدرضا کائینی، محقق کتاب هم در این نشست عنوان کرد: درباره جلال آل احمد من به چندگانگی اعتقاد دارم و آنچه که در مورد آل احمد رخ داده، محصول شرایط جوی و آب و هوا و ذرات معلق نبوده، بلکه محصول گفتمانی بود که او عرضه کرده است. آنچه که در نقض و ابرام جلال در جامعه امروز دیده می‌شود و در پنج، شش دهه اخیر هم وجود داشته، ادامه جریانی است که در دوره حیات خود او وجود داشت؛ یعنی در دوره حیات جلال، عده بسیاری بودند که او را به غرب‌زدگی و شرق‌زدگی متهم می‌کردند. جالب است که جلال در تنها مصاحبه خودش با یک مجله، به صراحت گفته اصلاً شما چرا می‌‎ترسید؟ به صراحت بگویید که من به این چیزها متصف شدم.


وی تاکید کرد: این دوگانگی در پی پیروزی انقلاب اسلامی یا منافعی که ممکن بوده است برای حکومت به وجود بیاورد، ایجاد نشده، بلکه در زمان خود جلال هم وجود داشته است. این نقدها به تندترین شکل ممکن از طرف بعضی دوستان نزدیکش به او ابراز می‌‎شدند و به طور مشخص غرب‌زدگی جلال، مورد قبول فرید ملکی به عنوان آموزگار و کسی که جلال بسیار به او علاقه‌مند بود، نبود. در مجموع به صراحت می‌توانم بگویم که حلقه اولیه اطرافیان و دوستان جلال که با هم فعالیت سیاسی و فرهنگی را شروع کرده بودند، اغلب‌شان با غرب‌زدگی مخالف بودند.

این پژوهشگر با بیان اینکه بیشتر مخاطبان و علاقه‌مندان جلال، جوانانی بودند که نگرشی انتقادی داشتند، گفت: جلال بیشتر با این‎ جوانان حشر و نشر داشت. در دهه ۳۰ و ۴۰، او چه در داخل کشور و چه در خارج کشور، هر وقت با جوانان و کسانی که علاقه‌‎ای به آینده بهتر داشته و منتقد و معترض بودند، مواجه می‌شد، بیشتر با آنها همراه بود؛ یعنی روشنفکران اطرافش یا از سر عدم توافق فکری یا از سر عواملی مثل حسادت، اصلاً این حرف‎ها را بر نمی‌‎تابیدند.

کائینی با بیان اینکه جلال درباره مسائل مختلفی با روشنفکران هم‌عصر خود در چالش بود و امروز هم بعضی از این کشمکش‌‎ها همچنان جاری است، افزود: فکر نمی‌کنم این دوگانه، بعد از پیروزی انقلاب و در پی چالش مذهبی‌ها و غیرمذهبی‌‎ها ایجاد شده باشد. این مسئله در زمان جلال هم وجود داشت و حتی رسوباتش بر آثار خود جلال دیده می‌شود. به طور کلی، از بین کسانی که هم‌سن و سالش بودند، کمتر کسی بود که با او هم‌افق باشد ولی در عین مخالفت بسیار، به او علاقه‌مند بودند، تا حدی که وقتی جلال از دنیا رفت، بعضی‌هایشان از خود بی خود شدند. ممکن است جریانات سیاسی بعد از انقلاب، به نوعی این چالش و تضاد را تشدید کرده باشد، چون جریانات میانه و خاکستری هم در بین این دو جریان قرار می‌گیرند که در شرایط مختلف ممکن است به یکی از دو سو گرایش پیدا کنند؛ ولی من اعتقاد دارم که نقطه آغاز این جریان چالشی و تضادسازی‌ها خود آل احمد است، زیرا اساساً او از مخالفت و چالش خوشش می‌‎آمده و شأن اصلی روشنفکری را همین چالش‎گری می‌دانست.


وی با بیان اینکه در هر اثر یا نظریه، چند شاه‌بیت و جان‌مایه اصلی وجود دارد، گفت: روایت ماجرای شیخ فضل الله نوری به نوعی شکستن یک تابوی طولانی در تاریخ مشروطیت توسط آل احمد بود. همه می‌گفتند این فرد طرفدار استبداد است و از محمدعلی شاه پول گرفته است یا می‌گفتند اصلاً مسئله‌‎اش مشروطه‌خواهی و استبداد نیست، بلکه منفعت شخصی خود را دنبال می‌کرده است و در این دوگانه‌‎ای که جریان فاتح روشنفکری ایجاد کرد، شیخ فضل الله منفور شد و این را باید کار جریان فاتح تاریخ‌نگاری مشروطه دانست. اساساً تاریخ‌نگاری مشروطه یکی از دستاوردهایش سیاه کردن چهره شیخ فضل الله نوری بوده است؛ اما آل احمد گفت از این خبرها نیست و با این روایت به مقابله برخاست.

این نویسنده تاکید کرد: همچنین بعضی‌ها می‌گویند جلال حتی به اندازه فریدون آدمیت، تاریخ را نمی‌شناسد، به همین دلیل در کتاب غربزدگی قضاوت‌‎های سطحی می‌کند. در صورتی که اطلاعات آل احمد بسیار دقیق و دست اول بود، یعنی اصلاً نزدیکان، شوهر خواهرش و پدر شوهر خواهرش از نزدیکان شیخ فضل الله بوده‌اند. بر همین اساس جلال، داوری دیگری درباره شخص داشت و آن تابوی تاریخ‌نگاری مشروطه را شکست، برای همین هم این چالش او، خیلی بازتاب داشت و این بازتاب هم به دلیل خرق عادت در نقض روایت تارخ‌نگاری مشروطه، کاملاً طبیعی بود و مثل بمب ترکید.

کائینی در ادامه به نگارش و انتشار کتاب «دو برادر» اشاره کرد و گفت: معتقدم بازسازی و بازخوانی تضادی که درباره آل احمد وجود دارد، در یک کتاب، گامی رو به جلو بود. من روزی برای مصاحبه درباره جلال خدمت دانایی رسیدم، و فقط ۱۵ دقیقه از مصاحبه گذشته بود که متوجه شدم حیف است که این مطالب خرج یک روزنامه شود؛ همان جا متوجه شدم که این مطالب می‌تواند به یک کتاب بدل شود و با حدود ۲۵ جلسه گفت‌وگوی مفصل، این کتاب تدوین شد. خاصیت تاریخ شفاهی این است که راوی خاطرات یک طرفه به قاضی نمی‎رود و هر چه دلش بخواهد نمی‌گوید؛ زیرا یکی هست که او را تعدیل کند.

این تاریخ‌پژوه ادامه داد: تصور می‌کنم با انتشار کتاب «دو برادر» گام بزرگی در آل احمدپژوهی برداشته شده است و استقبالی هم که از این کتاب شد، شاهدی بر این مدعا است. البته همه‎ حرف‌ها هنوز زده نشده؛ آل احمد یادداشت‌های منتشرنشده‌ای دارد که دانایی به زودی آن‎ها را منتشر خواهد کرد، اگرچه معتقدم کلیت شخصیت جلال دیگر شناخته شده است.


وی با بیان اینکه جلال آل احمد گزارش‌نویس خوبی است، اضافه کرد: بر خلاف اینکه می‌گویند او داستان‌نویس خوبی است، معتقدم او اصولاً مقاله‌نویس و تحلیل‎گر مسائل اجتماعی بود. تاریخ‎نگاری و مردم‌نگاری می‌کرد، اما در مجموع می‌توان گفت آل احمد گزارش‌نویس خیلی خوبی بود. خودش و اطرافش و محیط پیرامونش را خیلی خوب گزارش داده و به همین دلیل خواندن آثارش شیرین است.

به گفته این محقق و نویسنده آل احمد از جمله نویسندگانی است که تا سال‌ها بعد از درگذشتش، هنوز اثر منتشر نشده دارد و یکی از مهم‌ترین آثارش منتشر نشده است. از اقبال آل احمد و پرکاری اوست که در مدت حیاتش توانسته این همه اثر از خود به جای بگذارد برخی از آنها هنوز منتشر نشده است.

نقدهای کم‌عیار نسبت به جلال
در ادامه این نشست، محمدحسین دانایی عنوان کرد: تردیدی ندارم که علت اصلی ایجاد گفتمان یا اختلاف نظرها، خود جلال آل احمد است، چون متفکری آزاداندیش بوده و راحت سقف اعتقادات و باورها را -که گاهی مثل بختک روی آدم‎ها می‌خوابد- می‌شکست. جلال روح و فکر خودش را از این سقف عبور می‌داد و از زوایای جالبی به موضوع نگاه می‌کرد. وی تاریخ می‌ساخت و جریان فکری ایجاد می‌کرد؛ جریانی که هنوز بعد از ۶۰ سال از فوتش می‌بینیم که رودخانه بزرگی از اندیشه، به اسم غرب‌زدگی در سطوح تحصیل‌کرده‌های ما وجود دارد. هنوز بعد از ۶۰ تا ۷۰ سال انواع نویسنده‌‎ها، شعرا، مترجمان، ویراستاران آمده‌اند و درباره این نوع از زندگی و کار فرهنگی حرف زده‌اند.

وی با اشاره به اینکه جلال آدم پیچیده‌ای بود، افزود: راز محبوبیت وی هم در همین پیچیدگی است. مهم‎ترین فضیلت جلال که برای نسل‌های بعدی آموزنده است، کتاب‌هایش نیست بلکه خود آل احمد الگوست و باید از آن درس گرفت. این خیلی مهم‎تر از این است که غرب‌زدگی را بخوانیم و مهم این است که این فرد می‌توانسته یک معلم درجه یک باشد و به مسائل مختلف، از منظرهایی متفاوت و به شکلی عمیق بنگرد.

کائینی در ادامه با بیان اینکه بحث درباره آل احمد در سطوح عمیق خودش در جامعه وجود دارد، گفت: اگر نشریات روشنفکری جامعه را ببینید عمیق‌ترین و تندترین و حتی بسیار غیرمنصفانه‌ترین حرف‌‎ها درباره جلال زده می‌‎شود. از این طرف هم عده‌‎ای هستند که مثل من آل احمد را دوست دارند، البته او را مطلق و معصوم نمی‌دانند. ما در مجموع کلیات اندیشه، فکر و آورده‌های جلال را همچنان قابل دفاع و ارزنده می‌دانیم. بحث دربارۀ آل احمد در جامعه ما در ۴۴ سال اخیر بعد از انقلاب، هیچ‌وقت تعطیل نبوده است. جریان روشنفکری با همه توان خودش به تخریب آل احمد پرداخته، البته همان‎ها هم ممکن است گاهی حرف حساب بزنند. اما اگر تمام نشریات روشنفکری ما را در چند سال اخیر بررسی کنید، می‌بینید پر است از نقدهای باعیار و بی‌عیار به آل احمد و این نشان می‌دهد که آل احمد همچنان در این کشور مسئله است. البته طیف مقابل هم در این سو، در مقام دفاع یا ارائه سخن خود، درباره آل احمد حرف‎هایش را زده است؛ بنابراین آل احمدپژوهی همچنان یکی از موضوعات جذاب و مورد توجه در عرصه فرهنگ و ادبیات است.

کائینی برخی از ناقدان جلال در درون جریان روشنفکری را به بی‌صداقتی متهم کرد و ادامه داد: این افراد، ناخودآگاه مثل آل احمد می‌‎نویسند، ادا و اطوار او را درمی‌آورند، تکه‌کلام‎‌های او را استفاده می‌کنند، و با همین زبان به او حمله می‌کنند و می‌خواهند از این حمله‌ها برای خود وجاهت کسب کنند. این خیلی مضحک است و کاملاً نشان می‌‎دهد که با آل احمد خواندن، وارد عرصه نویسندگی و نقد شده‌اند و حالا با سلاح خودش، می‌خواهند نقد و تخریبش کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها