سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ۱۶ آذرماه در ایران روز دانشجو نامیده میشود. گرامیداشت این روز به یاد سه دانشجو مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی است. این سه دانشجو هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲( حدود چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد همان سال) در دانشگاه تهران کشته شدند. به این مناسبت قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر و سندپژوه به خبرنگار ایبنا گفت: یکی از حرکتهای دانشجویی علیه دخالت آمریکا در ایران در سال ۱۳۳۲ حدود چهار ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد صورت گرفت. نهضت ملی ضداستعماری یا نهضت ملی صنعت نفت توسط آمریکا و انگلیس به شکست انجامیده و جامعه بعد از یک دوره بیست ساله تحت استعمار انگلیس، به آزادیهایی رسیده بود. ولی بار دیگر سایه شوم استعمار بر سر جامعه قرار داشت.
وی افزود: بعد از این قضایا اعتصاب، بستهشدن بازار، پخش اعلامیهها، تشکیل نهضت ملی، فعالیتها از طیفهای مختلف و صدور بیانیه آیتالله کاشانی را داریم. آیتالله کاشانی در این بیانیه تهدید کرده بود که اگر سفارت انگلیس بازگشایی شود یا مسئله قرارداد جدید برای نفت بسته شود، اتفاقات خوبی رخ نخواهد داد. با این وجود اما با دو فشار سنگین روبهرو بودیم. یکی از فشارها حکومت نظامی بود که توسط یک فرد قصیالقلبی مثل تیمور بختیار اداره میشد و دوم دولت نظامی بود.
قاسم تبریزی بیان کرد: فضلالله زاهدی با آن کارنامهاش در قضیه جنگل و قضایای خوزستان و کارنامه دوران رضاخانش دولتی نظامی بود. لذا جامعه در یک رعب و وحشت و فشار سنگین قرار داشت. از جمله مراکزی که امکان تظاهرات داشت، دانشگاهها بودند که در حقیقت از ۱۲ آذر دانشگاهها ناآرام بود. دلایل ناآرامی را میتوان خبر ورود نیکسون، معاون ریاست جمهوری به ایران و بازگشایی سفارت انگلیس در ایران و زمزمه قرارداد نفت یا کنسرسیوم جدید و علی امینی که در آن زمان وزیر دارایی دولت زاهدی بود، عنوان کرد. در دانشگاهها تظاهرات صورت گرفت. روز چهاردهم دانشگاه تهران ناآرام بود ولی با شروع تظاهرات در دانشکده فنی دانشگاه تهران پلیس وارد محوطه دانشگاه میشود تا برخورد کند. اما دانشجویان تظاهرات خود را ادامه میدهند که به شهادت سه دانشجو مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی میانجامد.
وی در ادامه گفت: روز بعد نیکسون وارد تهران میشود و آن قراردادها و برنامههایی که تا سقوط رژیم پهلوی ادامه داشت. روز ۱۶ آذر به عنوان نماد مبارزه با استعمار آمریکا و در حاشیه آن انگلیس است. چون در حقیقت کودتای ۲۸ مرداد را آمریکاییها انجام دادند. مبارزه علیه آمریکا بود. از سال ۱۳۳۲ تا ۵۷ حرکت دانشجویی در ۱۶ آذر علیه استعمار و علیه آمریکا بود. البته گاهی دولت پیشدستی میکرد و دانشگاه را تعطیل میکرد و گاهی دانشجویان به دانشگاه نمیرفتند. این سه شهید به عنوان نماد مبارزه علیه استعمار بودند. به تعبیر یکی از متفکرین این سه قطره خون بود که هر ساله میجوشید و به دانشجویان یک روحیه مبارزه میداد.
این سندپژوه بیان کرد: آن زمان ساواک نبود، دولت نظامی و حکومت نظامی بود که اسناد عمدتاً در اختیار رکن دو ارتش است. تا سال ۱۳۳۵ اسنادی در دست نداریم. آنچه داریم از خاطرات شخصیتهایی مانند دکتر شیبانی و مهندس سحابی است. کتابهایی که بعدها نوشته شد، عموماً از سال ۱۳۴۰ جنبش دانشجویی نوشته شده است. از سال ۱۳۳۲ سند نداریم. خصوصاً فاصله تا پیروزی انقلاب ۲۵ سال طول دارد و برخی از شخصیتها یا فراموش کردند و یا مطرح نکردند، لذا خاطرات دست اول کم داریم که امیدواریم ارتش اسنادش را منتشر کند. ولی این مجموعه اسناد ساواک که طی ۲۷ سال اخیر توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شده است، بیشتر از سالهای ۴۱ آغاز نهضت امام است و یک مقدار اندکی هم از سال ۳۹ و انتخاباتی که دولت اقبال به وجود آورد و تقلبات و دولت علی امینی که عامل آمریکا بود و بعد دولت اسدالله علم. لذا سند برای سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ هم اندک داریم اما از سال ۱۳۴۱ به بعد که نهضت امام شروع میشود و دانشجویان به دیدن امام میروند و سال ۱۳۴۲ و دستگیری امام و زندان و بعد از آزادی با دانشجویان ارتباط پیدا میکنند و ۱۵ خرداد که تظاهرات میشود، در اینجا اسناد زیادی داریم که امیدواریم ارتش اسنادش را منتشر کند تا این مقطع تاریخی روشنتر و مستندتر بیان شود.
تبریزی گفت: لذا این جنبشهای دانشجویی به صورت پراکنده در برخی از کتابها مانند «یک جنبش دانشجویی در مورد تبریز از مرحوم دکتر رحیم نیکبخت آمده است. در خاطرات در مورد این جنبشهای دانشجویی مطالبی آورده شده است. مثلاً در «تاریخ سیاسی ایران» اثر دکتر سیدجلالالدین مدنی در بخشی از کتاب آورده شده است. دکتر آیت در «درسهای تاریخ معاصر» آورده است. حتی دکتر جواد منصوری در کتاب «استعمار آمریکا و روزشمار آمریکا در ایران» آورده است اما در کل به عنوان یک متن تحلیلی که مستند به اسناد باشد، نداریم. چون اسناد در اختیار نیست. مورخ ابتدا سند را بررسی میکند و سپس به خاطرات شخصیتها میپردازد که متاسفانه در این زمینه کمی غفلت شده است.
نظر شما