مرتضي سرهنگي ـ نويسنده و روزنامهنگار: آيتالله بلادي نوشتهاند: "فرمانفرما [فرمانده] بايد يك دستگاه مطبعه مختصري با خود داشته باشد. حوادث حرب را طبع و نشر دهد از روي حقيقت، مگر هنگامي كه ضرورت مقتضي آن باشد، موقتاً."
گاهي ما فكر ميكنيم وقتي از جنگ حرف ميزنيم، شايد كمي مبالغه به نظر بيايد و يا بگويند پايمان را از گليم جنگ بيشتر دراز ميكنيم. به هر صورت اعتقاد داريم تا حقيقت جنگ از جنبههاي گوناگونش روشن نشود، اين حادثه بزرگ و سرنوشتساز گرفتار همين تبليغات روزمره خواهد بود كه حاصلي جز تكرار و ملال نخواهد داشت.
راه يافتن به آنچه در دل جنگ گذشته است جز با پژوهش و تعقل كه ضامن آن ارائه اسناد و مدارك حقيقي جنگ است ميسر نيست. بسياري از پژوهشگران دلسوز ايران كه كم يا زياد دستي بر آتش دارند، معتقدند اين دفاع باورنكردني با اين شيوه بازگويي و ارائه مرسوم نه تنها ماندني نخواهد بود، بلكه هر روز بر ابهامات آن اضافه خواهد شد.
صفحههاي تاريخ هم گاهي درسهايي به ما ميدهد كه آن را دير ياد ميگيريم. در همين جنگ جهاني اول كه بوشهر به اشغال قواي انگليسي درآمد، يك روحاني بيداردل براي مبارزه با اشغالگران تلاش زيادي ميكند. او حتي براي مبارزان آن روزگار، "آييننامه حرب" مينويسد. اتكاي اصلي اين آييننامه متون ديني، به خصوص نهجالبلاغه است.
آيتالله بلادي بوشهري كه به چند زبان خارجي نيز تسلط داشت؛ اين آييننامه را در يكصد و ده ماده تدوين كرده و در اختيار مبارزاني قرار ميدهد كه تلخي اشغال جنوب را جز با مبارزه نميتوانستند در كام اين مملكت شيرين كنند. به همين دليل، اين روحاني به شدت مورد تنفر انگليسيها بود.
امروز همه مادههاي اين آييننامه حرب براي هر متفكر انديشمند نظامي قابل مطالعه و تجزيه و تحليل است. براي اينكه از اصل موضوعي كه براي حرف زدن انتخاب كردهايم دور نشويم عين ماده بيست و دوم از آييننامه حرب را برايتان مينويسم. آيتالله بلادي نوشتهاند: "فرمانفرما [فرمانده] بايد يك دستگاه مطبعه مختصري با خود داشته باشد. حوادث حرب را طبع و نشر دهد از روي حقيقت، مگر هنگامي كه ضرورت مقتضي آن باشد، موقتاً."
هوشياري تاريخي آيتالله بلادي بهخصوص در تدوين ماده بيست و دوم آييننامه حرب موجب شده است كه دفاع مردم جنوب را در برابر اشغالگران انگليس علاوه بر يك دفاع مشروع و قانوني، به عنوان يك پديده تاريخي هم ببنيد؛ يعني زمان حال را درك كرده و آن را براي آينده ثبت و ضبط كند.
اين روشنبيني در حالي است كه در آن روزگار روزنامه و صنعت چاپ نه رشد امروز را داشته و نه چندان مورد اعتناي افكار عمومي بوده است. از طرف ديگر كلمه "حقيقت" در ماده بيست و دوم در واقع يك كلمه كليدي است. وقتي به فرمانفرما صلاحيت نوشتن داده ميشود به اين معنا است؛ به كساني كه صلاحيت نوشتن ميدهند قاعدتاً نبايد خلاف بنويسد.
توصيههاي هوشمندانه اين روحاني گمنام چندان مورد توجه فرماندههان مبارز جنوب قرار نميگيرد. حتي ايشان در ماده بيست و سوم نيز بر عكاسي از صحنههاي نبرد تأكيد دارد. اگر به اين توصيهها عمل شده بود، امروز از آن قطعه تاريخي، ما صاحب يك گنجينه غني و باارزش از عكسها و گزارشهاي گرم و به روز از مقاومت مردم ساده جنوب در برابر ارتش قدرتمند انگليس بوديم.
ايشان تأكيد دارند اگر ضرورت ايجاب ميكند كه حقيقت جنگ پنهان بماند قيد "موقتاً" را در پايان جمله ميآورند. اين نشاندهنده آن است كه بعد از رفع ضرورت، حقيقت جنگ را بيان كنيد.
امروز ما نسلي هستيم كه از دور يا نزديك زير آتش يك جنگ هولناك، اما دفاعي زندگي كرده و سربلند بيرون آمدهايم. كم نيست حقايقي كه در زمان اشغال جنوب توسط قواي انگليس، يا گفته نشد و يا فراموش شدند. اينها درسهايي است كه تاريخ ميدهد، ولي هنوز معلوم نيست چرا ما اينقدر دير ياد ميگيريم و چرا گاهي خيال ميكنيم گفتن از حقيقت دفاع هشت ساله ممكن است مبالغه باشد، يا پايي درازتر از گليم.
نظر شما