سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «رویای فریدا» اثر اسلاونکا دراکولیچ و ترجمه پونه فردوسی به تازگی از نشر نون منتشر شده است.
کتاب رویای فریدا چند روز پس از انتشار آن در کتابفروشی طاقچه کرمان با حضور مترجم این کتاب، اساتید هنر و نقاشی و جمعی از هنر دوستان و فرهیختگان کرمانی رونمایی شد.
«فریدا کالو ی کالدرون د ریورا»، نقاش مکزیکی و یکی از زنان نامدار تاریخ هنر معاصر است. فریدا بهویژه بهخاطر خودنگارههای هنرمندانهاش، مشهور است. داستان از این قرار است که فریدا از کودکی با بیماری دست و پنجه نرم می کرد به آن دردها عادت کرده بود که در تصادف اتوبوس به شدت آسیب دید تا آخر عمر درد و ضعف بیماری با او همراه بود، دکترها زندهماندنش را نشدنی میدانستند، اما فریدا چنان به زندگی چنگ زده بود که آن را شدنی کرد.
حال فریدا روزبهروز بهتر میشد، خیلی زود با دردش کنار آمد و به آن عادت کرد؛ دردی که چون مهمانی ناخوانده در بدنش جا خوش کرده و خیال بیرون رفتن نداشت؛ این درد نتوانست مانع فریدا شود تا او به یکی از محبوب ترین و موثرترین نقاش دنیا تبدیل نشود. در واقع کتاب رویای فریدا، حول محور او آثار و احساسات و زندگیاش میچرخد.
تصمیم به ترجمه رویای فریدا
پونه فردوسی دانش آموخته هنر است؛ تحصیلات کارشناسی او گرافیک و علوم اجتماعی است و ارشد پژوهش هنر دارد. او به زبان انگلیسی علاقهمند بوده و در کنار تحصیلاتش آن را نیز ادامه داده است. کار تولید محتوای هنری، تصویرسازی کتاب، نقاشی و کار های هنری از فعالیت هاش در سال های اخیر است.
این مترجم در گفتوگو با ایبنا از داستان تصمیم برای ترجمه این کتاب گفت، از اینکه همیشه کتابهای روانشناسی زیاد میخوانده تا اینکه با این نویسنده آشنا شد و یکی از کتابهایش آنقدر برایش جذاب بود که یک نفس آن را خوانده بود.
او گفت که شیفته قلم نویسنده شدم، سریع کتابهای دیگرش را باز هم یک نفس و مشتاقانه خواندم پس از آن در شبکههای اجتماعی مصاحبههای دیگرش را دیدم.
این مترجم از جسارت نویسنده گفت از اینکه بعد از خواندن مطالبش عطش تحقیق و مطالعه برای یافتن مطالب دیگر اسلاونکا دراکولیچ در او بیشتر شد.
او ادامه داد: هر چه بیشتر سرچ میکردم مطالب ویدیوهای بیشتری میدیدم، دوست داشتم بیشتر بدانم و به دنبال چند کتاب و رمان از این نویسنده رفتم اما هیچکدام در ایران ترجمه نشده بودند. دغدغهی زنانه نویسنده که پس زمینه همه نوشتههای اوست را بسیار دوست داشتم، تصمیم گرفتم تا آثار دیگر او را بخوانم که البته ترجمه نشده بود، آثار داستانی این نویسنده و رمانهایش هیچگاه ترجمه نشدند. به یکی از دوستانم که خارج از کشور بود موضوع را گفتم و او کتاب «تخت خواب فریدا» را برایم آورد که از انتشارات پنگوپن بود.
این مترجم بیان کرد: جالب آنکه مسافر هم در پرواز این کتاب را خوانده بود و برای او هم کتاب خیلی جذاب بود حتی برخی جاهایش که اشتباههای تایپی داشت را برایم اصلاح کرده بود تا وقتی می خوانم قابل فهم تر شود. این کتاب برایم بی نهایت ارزشمند بود و تنها با احتیاط آن را نشان چند دوست داده بودم و حتی خودم آن را نخواندم، نمیخواستم خراب شود مثل آرزویی بود که به آن رسیده بودم.
وی ادامه داد: کم کم شروع به خواندن این کتاب کردم و محو داستان فریدا و زندگیاش شده بودم، یک روز کتاب را به یکی از دوستان نویسندهام نشان دادم و دربارهاش صحبت کردیم و او منرا تشویق و ترغیب به ترجمه کتاب کرد.
ترجمه این کتاب در زمان کرونا نجات بخش بود
فردوسی گفت: کرونا که شروع شد و دوران خانه نشینی قرنطینه فرصت مناسبی برای انجام کارهایی بود که دوست داشتم، کمکم ترجمه کتاب را شروع کردم و هر لحظه بیشتر با نویسنده و فریدا مانوستر می شدم.
وی ادامه داد: از طرفی هنر را میدانستم و از طرف دیگر زبان انگلیسیام هم خوب بود و همه این موارد اهرمی برای من بودند و در واقع ترجمه این کتاب در آن دوران برایم نجات بخش بود.
فردوسی بیان کرد: ترجمه برای من که مترجم نیستم کار سختی بود تا با دانش زبانی خود آن را انجام دهم، نمیدانم جسوری و جسارت نویسنده بود یا سرسختی خود فریدا بود که باعث می شد تا من هم بخواهم عضوی از این مجموعه باشم. گاه گاهی مصاحبههای نویسنده را پیدا میکردم و می فهمیدم درماندگیهایی که در کار دارم آن هم داشتند.
وقتی هنر نقاشی با هنر ترجمه آمیخته میشود
این مترجم ادامه داد: یک اتفاق خوبی که باعث انگیزه کار من می شد این بود که در کتاب درباره نقاشیهای فریدا تخصصی بحث میشد و من چون هنر خوانده بودم این اصطلاحات را خوب میدانستم و این اصطلاحات برای من غریبه نبود؛ نقاشیها را خوب می توانستم توصیف کنم و قسمت قابل توجهی از این کتاب درباره هنر و نقاشی است.
وی افزود: در نهایت سال ۱۴۰۰ کار به اتمام رسید و تا مدتی ترجمه پیش خودم بود، اینکه یک کار را برای خودت انجام می دهی تا اینکه نتیجه را برای همه در دسترس بگذاری متفاوت است و این برایم اهمیت داشت.
فردوسی گفت: همچنین برایم مهم بود که با چه انتشاراتی چاپ شود، از وقتی که انتشارات نون چاپ را قبول کرد و تا زمانیکه چاپ شد یکسال بیشتر طول نکشید و هر روز انتشارات نون را چک میکردم ببینم تا کتاب منتشر شده است یا نه؟ در نهایت خیلی اتفاقی روز تولدم این کتاب چاپ شد.
وی ادامه داد: کتابفروشی طاقچه از محبوبترین کتاب فروشیهایی است که من میآیم و کتاب میخرم و دوست داشتم رونمایی کتاب اینجا برگزار شود که با همکاری این مجموعه مراسم رونمایی هم به خوبی برگزار شد.
وی در پاسخ به این سوال که «کتاب چگونه تمی دارد، آیا همانند فیلم فریدا است»؟ گفت: بله، مثل فیلم فریدا اما کاملتر است و احساسات فریدا در کتاب بیشتر نمایان میشود. دراکولیچ نگاهی انسانی به مسائل زنان، خصوصاً مسئله قربانی شدن دارد (خشونت خانوادگی، جنگ.....)و فراتر از افراط و کلیشهسازی و جنسیت همه چیز را نگاه میکند.ت مرکز این کتاب بر کمبودها و سختی های زندگی فریدا کالو نیست و دقیقاً این نقطه مثبت و متفاوت کار دراکولیچ است. خود نویسنده میگوید: «از آنجایی که یک زنم، در بک گراند تمام هایم و همه نوشتههایم حول محور واکنش طبیعی زنانه من به تمام آثارم می گردد و دغدغه زنان را دارم».
فردوسی بیان کرد: نکته حائز اهمیت قلم نویسنده در آن است که اگر از دید قربانی صحبت میکند، از دید ظالم هم به داستان نگاه میکند و به نوعی می خواهد بگوید دشمن را هم یک انسان است و دید جالبی دارد مثلاً اگر احساسات فریدا را بیان می کند همسر فریدا که در حق او بدی میکند را دیو نشان نمیدهد.
وی درخصوص جزئیات کتاب نیز گفت: در مکزیک قرمز هم رنگ زندگی و هم رنگ مرگ است و اگر بغل کتاب را نگاه کنید رنگ کاغذها قرمز است. خیلی از نقاشیهای فریدا نمادین است، در مکزیک ابتدا تمدن «مایایی» بوده و سمبل آن همین گل های روی جلد هست، یکسری مجسمه و در تمدن «آزتک» هم سمبلهای زیادی به این فرهنگ اضافه میشود و در واقع تبدیل به کشوری شد که فریدا در آن زندگی می کرد. گیاه ها و حیوان هایی که در نقاشیهایش داشته همه نماداند همانند: میمون، جشن مردگان و مرغ مگس خار.
فردوسی ادامه داد: فریدا در نقاشیهایش به جشن مردگان بسیار پرداخته است و حتی در برخی از نقاشیهایش خود را به شکل اسکلت نقاشی کرده، الهه جشن مردگان یک زن است این مراسم در واقع برای سوگواری نیست چون بر این معتقدند که مردههایشان آن روز به دیدار زندگان می آیند و جشن شادی است. خیلی ها خودشان را شبیه اسکلت زنانه درست می کنند و حتی بین شهر ها و روستا مسابقه این گریم خاص را برگزار میکنند.
وی در خصوص ترجمههای آینده نیز گفت: این کتاب یک سه گانهای از اسلاونکا دراکولیچ هست و به جز رویای فریدا یک کتاب دیگر را هم دارد که آن دو کتاب دیگر درباره پیکاسو و شریک زندگیاش و آن یکی درباره انیشتن و همسرش است. برنامه دارم تا این سه گانه را کامل کنم و دو اثر دیگر را هم در آینده ترجمه کنم.
به گزارش ایبنا، سلاونکا دراکولیچ (زادهٔ ۴ ژوئیهٔ ۱۹۴۹) روزنامهنگار، و نویسنده اهل کرواسی در کتاب رویای فریدا داستان زندگی فریدا کالو یکی از نامدارترین و بداقبال ترین زنان هنرمند تاریخ جهان را روایت می کند.
زنی که بواسطه هنجارشکنیهای جسورانه و زندگی شخصی اش به خودی خود حرف و حدیثهای بسیاری دارد.
فریدا کالو، زنی که عاشق زندگی بود و محکوم به زندگی زیر سایه مرگ بود و نقاشیهای جسورانه و کوبنده اش ظرافت زنانه و روح مردانه را توامان داشت. زنی که در در بستر بیماری رشد، جوانه زد و شکوفا شد و ثابت کرد: نمیتوانم وجود ندارد.
فریدا کالو: من درد را از عمق وجودم بیرون کشیدم و نقاشی کردم نه فقط چهره درد، که دستها، پاها، زخمها، قلب، شکم، ستون فقراتش را هم به تصویر کشیدم…
نظر شما