به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست نقد کتاب «بهزاد»، زندگینامه مستند دکتر مهدی بهزاد، چهارشنبه (۹ اسفند ۱۴۰۲) با حضور محسن شاهرضایی نویسنده کتاب، مرتضی قاضی منتقد و رامهرمزی در سرای کتاب موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، معصومه رامهرمزی، مجری و کارشناس در سخنانی، گفت: دکتر مهدی بهزاد از فعالان عرصه ریاضی کشورمان هستند؛ امروز ما اینجا هستیم تا درباره این نابغه ریاضی صحبت کنیم. در ابتدا لازم است به چند نکته اشاره کنم؛ این کتابها حاصل تلاش گروهی از نویسنده و محقق به سرپرستی جناب آقای شاهرضایی در دفتر تکریم نخبگان بنیاد عملی نخبگان است.
وی افزود: جلساتی درباره نخبگان مورد تکریم برگزار و زندگینامه کوتاه نخبگان نوشته شد. با دیدن این سرمایههای انسانی این ایده به ذهنمان رسید که کتاب زندگینامه این بزرگان را بنویسیم. بعد از این ایده با زندگینامهنویسان چیرهدست و متخصصان این عرصه صحبت کردیم تا این کار با کیفیت عالی انجام شود.
رامهرمزی با بیان اینکه آقای شاهرضایی در اول کار فکر نمیکردند شروع کار با خودشان باشند و خطشکنی کنند و اولین اثر را بنویسند، توضیح داد: ایشان با توجه به تسلط به علم ریاضی دکتر بهزاد را انتخاب کردند؛ دکتر بهزاد فردی بود که علاوه بر نبوغ و دانش ریاضی را از طریق انجمنها و کتابهایی نوشتند جریانساز شدند.
وی در ادامه با اشاره به اهمیت زندگینامه نویسی نخبگان، افزود: در این حوزه ما باید حداقل ۱۰ اثر در این مسیر تولید کنیم تا ضعف کار مشخص شود، باید جلساتی بگذاریم که نکات این آثار چیست و چرا باید ادامهدار باشد؟ وقتی ما این مقدار منابع انسانی و نخبه داریم قطعاً اگر به این مسئله به عنوان ماموریت اصلی نگاه کنیم امکانات بیشتری برای این ماموریت تخصیص داده میشود و این مسیر جدیتر پیش میرود، چنین کاری باعث میشود بنیاد علمی نخبگان با قدرت بیشتری این کار را انجام دهند.
زندگینامهنویسی برای گرفتن پاداش آغاز شد
مجریکارشناس برنامه همچنین درباره تفاوت زندگینامهنویسی در غرب و شرق، گفت: من در بررسیهایی که در زندگینامهنویسی در غرب داشتم به این نتیجه رسیدم که زندگینامهنویسی در غرب و ایران متفاوت است؛ این کار در ایران بیشتر از شرححالنویسی آغاز میشود، اما در غرب چیزی که شاید اشتراک میان این دو باشد این است که هر دو از زندگینامهنویسی بزرگان و شاهان و جنگآوران آغاز کردهاند.
وی ادامه داد: این کار نه برای تاثیرگذاری اجتماعی، صرفاً برای گرفتن پاداش و مورد توجه قرار گرفتن، بوده است. اما بعدها در غرب با ایجاد شور مذهبی مسیحیت زندگینامهنویسی قدیسان رونق گرفت. بعدها رمانها نیز نوع دیگری از زندگینامهها بودند و کتاب دیوید کاپرفیلد اثرچارلز دیکنز نیز زندگینامه است ولی ترجیح نویسنده این بود که در قالب رمان شد.
رامهرمزی با تقسیم زندگینامه به ۴ قسمت، گفت: این چهار قسمت نخست شامل اطلاعات عادی و دوم اطلاعات محرمانه است که فقط اعضای خانواده میدانند، قسمت سوم نیز اطلاعات بسیار محرمانه هستند که فقط همسر، پزشک و وکیل شخص میدانند و قسمت چهارم نیز اطلاعات کاملاً سری است که فقط خود شخص میداند.
به گفته وی، یکی از دلایل اصلی فروش کتابهای زندگینامهنویسی در غرب این است که اطلاعات کتاب تا سطح سوم اطلاعات پیش میرود و این باعث فروش بالای چنین آثاری میشود. گاهی حتی تا مرحله چهار پیش میرود که باعث ایجاد شکایت میشود، اما در جامعه ما به خاطر فرهنگ پوشانندگی نمیتوانیم اطلاعات زیادی ارائه دهیم و این باعث میشود روایت کتاب خطی و تخت باشد.
دست نکشیدن از مسیر و خدمت حتی برای یک لحظه
در ادامه این نشست، مرتضی قاضی، منتقد نیز به دلیل حضورش در این جلسه اشاره کرد و گفت: من سال گذشته برای این جلسه زنبیل گذاشته بودم، پارسال که کتاب به دستم رسید به دکتر شاهرضایی گفتم من درباره این کتاب بسیار حرف دارم و قرار شد برای جلسه نقد به عنوان منتقد حضور داشته باشم. در این حوزه من چند نکته آماده کردم؛ بخش اول صحبتم درباره محتوا است و بخش دوم درباره کاری است که آقای شاهرضایی انجام دادهاند.
وی با اشاره به ویژگیهای تاریخی کتاب بهزاد گفت: این کتاب به نوعی تاریخ علم، تاریخ علم ریاضی، تاریخ ترویج ریاضیات در کشور و هم تاریخ سازمانهای علمی کشور است.
وی افزود: اگر این کتاب را بخواهیم به ۳ بخش دستهبندی کنیم بخش اول شخصیت است؛ دکتر بهزاد شخصیتی حساس به مسائل، قدرشناس نسبت به استادان و جدی در کار دارد. برای من جالب بود که وقتی ایشان به عنوان چهره ماندگار انتخاب میشود هدیهاش را که ماشین سمند بود به انجمن ریاضی تقدیم کرد. ایشان نیز تلاشگر بودند و این برای من جالب بود که هیچوقت کار را رها نمیکنند و خسته نمیشوند. بهانه زیاد بود ولی ایشان لحظهای از مسیرشان و خدمت کردن دست نمیکشند.
قاضی با بیان اینکه زمانه در کتابهایی از این دست پررنگ است، تاکید کرد: برای مثال، ما در این کتاب استادان دانشسراها را میشناسیم و حتی کیفیت کار هر کدام را متوجه میشویم، همچنین نقش افراد در پیشرفت سازمانهای کشور را میبینیم. در ضمن پاورقیهای کتاب بسیار عالی است که نشان میدهد هر استاد الان زنده است یا نه و درحال حاضر کجا فعالیت میکند.
وی افزود: برای من یکی از شیرینیهای این اثر، لذت بردن از مطالب مربوط ریاضی است که دانش آقای شاهرضایی در حوزه ریاضی بسیار تاثیرگذار است. نکته دیگر این است که بخشی از کتاب به تاریخچه پهلوی میپردازد و ما از کنار زندگینامه دکتر بهزاد از تاریخ پهلوی هم گذر میکنیم. برای مثال متوجه میشویم که تعدادی از اعضای هیئتعلمی دانشگاهها آمریکایی هستند که مانع اهداف دکتر بهزاد میشدند.
قاضی همچنین در ادامه صحبتهای خود گفت: عبارت «ببینیم چی میشه!» تم زندگی جالب دکتر بهزاد است که هر بار خود را به تقدیر سپرده و گفته ببینیم چی میشه و سپس اتفاقات خوبی برایش رخ داده است. شاید کسی که فرهنگ متفاوتی داشته باشد بگوید اینها خوششانسی است ولی برای ما که فرهنگ دینی داریم میگوییم ایشان خوش روزی بودهاند.
شروعهای شیرین و دلنشین
در بخش دیگر این نشست، رامهرمزی بار دیگر صحبت کرد و با تمجید از قلم نویسنده گفت: ما در این کتاب با یزد آشنا میشویم؛ با مردم سختکوش کویر با مادری که پارچهبافی میکند برای کمک به خانواده و پسرانی که با سن کم کار میکنند. باید از قلم آقای دکتر شاهرضایی تشکر کنیم. نثر این کتاب بسیار عالی است. شروعهای بسیار شیرین و دلنشین دارد. همانطور که آقای قاضی گفتند داریم ریاضی میبینیم ولی برای مخاطبعام پیچیده نیست و این به خاطر قلم خوب ایشان است.
وی افزود: این کتابها را باید نوشت چون این افراد سرمایههای ما هستند تاریخ ما هستند و نباید از تجربیات این افراد غافل شویم. ما هنوز نتوانستهایم عمق اهمیت آنها را پیدا کنیم. در غرب یکی از شاخههای زندگینامهنویسی، شرکت نویسی است که در آن روایت فروشگاههای زنجیرهای و شرکتهای چندملیتی است که هدف اصلی نگارش این کتابها ایجاد الگوهای اقتصادی است.
همچنین معصومه رامهرمزی درباره موانع تولید و انتشار این اثر را بیان کرد: آقای شاهرضایی من اطلاع دارم که در مسیر این کتاب شما موانعی داشتید؛ استاد بهزاد فرد جدی و بسیار خاص هستند. جلب اعتمادشان کار آسانی نیست. من یادم میآید وقتی شما جلسه میرفتید با آقای دکتر بهزاد چقدر استرس داشتید که به موقع برسید و به موقع کار را به اتمام برسانید و چقدر ایشون حساسیت داشتند که متون مربوط به استادانشان با فعل جمع بسته شوند. از طرفی هم این کتاب اولین تجربه این مجوعه بود و این کار را سختتر میکرد، باید سریعتر کار را انجام میدادیم تا اولین اثر را سریعتر به بنیاد علمی نخبگان به عنوان نمونه ارائه دهیم.
سپس، شاهرضایی نویسنده کتاب سخنرانی کرد و دباره چگونگی شروع نگارش این اثر، توضیح داد: در اینکه ما باید زندگینامه بزرگان را بنویسیم شکی در آن نیست، دلیل انجام این کار در بنیاد علمی نخبگان به خاطر مسائل قانونی است. ولی باید دیگران هم به ما کمک کنند. من بسیار متاسفم که در کشور مرکز اسناد نخبگان نداریم.
وی گفت: کتاب دیگری که درباره آقای دکتر بهزاد است، بیشتر مجموعه اسناد و نامهها است ولی کتاب بنده کاملاً روایی است. این کتاب کاملاً شکل روایی دارد و اینکه چطور اینگونه بنویسیم هم داستان دارد. این نوع قصهها مانند داستان فرماندهان جنگ نیست. در یک جلسه بنده به عنوان مدیر تکریم نخبگان گفتم بیاید زندگینامه نخبگان را بنویسیم. به بنده گفتند شما که قلم خوبی هم دارید دکتر بهزاد هم که حضور دارند بفرمایید زندگینامه ایشان رو بنویسید و ما هم اولین کتاب را نوشتیم.
قاضی نیز در بخش دوم صحبتهایش به چند نکته درباره اثر اشاره کرد و ادامه داد: من در این کار یکی از دغدغههایم این است که ببینم کتاب چقدر با ادعای نویسنده مطابقت دارد. متنی که آقای دکتر شاهرضایی نوشتنهاند متن خوب و پاکی است ولی اسمی که من روی کتاب میگذارم بازنویسی است یعنی صحبتهای دکتر بهزاد را به قلم خودشان نوشتهاند.
وی تاکید کرد: نکته دیگر این است که کتاب طنز خاصی دارد. بخشی از طنز برای خود دکتر بهزاد است ولی معلوم است که بخشی از طنز کار آقای شاهرضایی بوده است. شروعهای فصول زیبا است ولی میتوانست بهتر و تکاندهندهتر باشد. به نظرم شروعها ظرفیت این را داشتند که شگفتانگیزتر باشند. احساس محافظانهکارانهای نسبت به کتاب دارم. نمیدانم این حس بابت شماست یا به خاطر دکتر بهزاد است یا به خاطر سازمان.
این منتقد نشست در ادامه گفت: من احساس میکنم به مسائل تخصصی ریاضی نپرداختید. یعنی مسائل علمی رو از ترس اینکه مخاطب متوجه نشود توضیح ندادید. کاش بعضی جاها آخر قضیه را اول نمیگفتید تا مخاطب بتواند با قصه همراهتر شود و هیجان روایت را تا آخر تجربه کند. به نظرم این کتاب برای خواننده و مخصوصاً مخاطب نوجوان و جوان جذابیت دارد؛ زیرا دانستن این مطالب خودش جذاب است. شخصی که میتوانست در خارج از کشور بماند؛ کتاب به زبان لاتین دارد ولی میماند و سعی میکند عدهای را نیز نگه دارد.
شاهرضایی در پایان گفت: بله آقای قاضی درست میفرمایند که میشد بهتر شروع شود. بعضی روایتها را، دکتر بهزار علاقهای نداشت به آنها بپردازیم. اگر به گذشته برگردم مطالب ریاضی را فراتر از پاورقی اشاره میکنم. بدانید و بدانیم نخبگان کشور پاک دستترین و پاک چشمترین مردم کشور هستند.
وی ادامه داد: دکتر بهزاد گفت که پدرم معمای بسیار سختی تعریف کرد و گفت این معما به نام شیخبهایی است. اگر کسی اثبات کند این معما برای شیخبهایی است به آن جایزه بزرگی میدهم چون دوست دارم بزرگترین معماهای دنیا برای ایرانیان باشد. به قول اگزوپری در کتاب شازده کوچولو؛ «تو مسئول گلت هستی». ما نیز مسئول نخبگانمان هستیم و باید به آنها بپردازیم و آنها را تکریم کنیم.