به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این کتاب نویسنده سعی کرده است تا مضامین اجتماعی و انسانی را طرح کند و از مفاهیم و تحلیل روانشناسی غافل نشده است.
تناردیه نام یکی از داستان های کتاب است. بیشتر داستانها در روزهای عجیب و غریب و سخت کرونا نوشته شده و عترت اسماعیلی سعی کرده، تنهایی و رنج آدمی را نشان دهد.
در یکی از داستانهای این کتاب میخوانیم: «نفس عمیقی کشیدم.پیچ ها را از کف دستم برداشت. رفتم داخل آپارتمان. سفره صبحانه وسط هال پهن بود. بوی پوست نارنگی میآمد؛ مسعود صبحها میگذاشتشان روی بخاری. صدای جمع کردن ابزار آمد. برگشتم و تشکر کردم. پایش را گذاشت لای در. آرام گفت: «دعوتم نمیکنی تو.» سکوت کردم. لبم را گاز گرفتم. سرپایین انداختم. هاتفی گفت: «چادر چی؟ نمیدی؟» چشمهایش از شیطنت برق میزد. قلبم میکوبید. گفتم: «میخوام بیام نی زدن ازت یاد بگیرم.» هاتفی خیره شد به من.دستش را کشید لای موهایش: «قول دادی ها!» گفتم: «قول» برگشت داخل راهرو. یک قدم رفت سمت آپارتمانش. سر برگرداند: نذار شمر خونت کنم! سکسهام گرفت: «فکر میکنی الان چی هستیم؟»
انتشارات ققنوس اخیراً این کتاب را در ۱۱۰ صفحه برای علاقهمندان داستان کوتاه و معناگرا روانه بازار کرده است.
نظر شما