سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ایام نوروز فرصت مناسبی است تا در کنار دید و بازدید و دورهمیهای خانوادگی و دوستانه، بخشی از اوقات خود را به مطالعه کتاب اختصاص داد. آن هم مطالعه کتابهایی که ضمن لذت دادن به مخاطب، بخشی از هویت و اصالت فرهنگی او را بازنمایی کند.
در این رابطه، علیرضا مظفریزاده، نویسنده و تاریخنگار بوشهری کتابهای «روزشمار تاریخ معاصر ایران، سالهای ۱۲۹۹ – ۱۳۰۵»، «فارس در عصر قاجار» از حسن امداد، «حکومت بوشهر، اسناد و مکاتبات رضاقلیخان مافی» از خدیجه نظام مافی، «در کشاکش دین و دولت از محمدعلی موحد»، «تفسیر معاصرانه قرآن کریم» از سید حسین نصر و «حدیثوارهها در کتب شیعه» از حسن رهبری را برای مطالعه در ایام نوروز پیشنهاد میکند. به عقیده وی، کتابهای مذکور کمک شایانی به تکمیل دانستههای تاریخی و مذهبی مخاطبان خواهد کرد.
علیرضا مظفریزاده متولد سال ۱۳۲۷ در بوشهر و دانشآموخته کارشناسی معارف اسلامی از دانشگاه آزاد و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی از مرکز آموزش مدیریت دولتی است. در سوابق شغلی وی آمده است که در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۱ کارمند بوده اما بهدلیل مبارزات علیه حکومت پهلوی از کارش اخراج میشود تا اینکه انقلاب میشود و دوباره به کار دولتی روی میآورد. مظفریزاده از اواخر سال ۱۳۵۸ تا میانه سال ۱۳۶۰ فرمانده سپاه پاسداران بوشهر میشود، سپس در سال ۱۳۶۱ به عنوان فرماندار بوشهر منصوب میشود و تا سال ۱۳۶۸ به این شغل ادامه میدهد. دوره فرماندار بودن وی مصادف با زمان جنگ است. مظفریزاده در ادامه در سال ۱۳۶۸ به عنوان مشاور و مدیر حوزه استاندار منصوب شده و سرانجام در فروردین ۱۳۸۱ به طور رسمی بازنشسته میشود.
وی در دوران بازنشستگی با نوشتن زندگی و خاطرات سالهای مبارزات ضدشاهنشاهی خود رسماً به عرصه نویسندگی و تاریخنگاری ورود میکند و آثار متعددی را پدید آورده است که در نوع خود حائز اهمیت هستند که از جمله آنها میتوان به کتابهای «تاریخ خاندان آل مذکور: حکمرانان بوشهر و بنادر جنوب»، «آغاز بیداری» و… اشاره کرد. فرصتی دست داد تا با همراهی سیدقاسم یاحسینی، مورخ برجسته جنوبی با علیرضا مظفریزاده که یک کتابخوان حرفهای و تاریخنگار نکتهسنج و جزئینگر است، درباره کتاب و تاریخنگاری گپ و گفتی داشته باشیم.
-از چه زمانی به کتاب علاقه پیدا کردید و مجذوب آن شدید؟
خانه ما از زمانی که کودک دبستانی بودم، دارای کتاب بود. تا آنجا که به یاد دارم پدرم غیر از قرآن و دیوان حافظ که غالباً آنها را با صدای بلند میخواند، کتابهای حسین کرد شبستری، فلکناز، حیدربیک و کتابی به نام فرنگیس و سیاوش از نویسنده هماستانی و عباس رستمزاد را نیز در خانه داشت. از همان زمان به کتاب علاقهمند شدم. در تابستان سال ۱۳۴۰ که کلاس ششم ابتدایی را تمام کرده بودم، از داییام خضر غلامزاده که شیراز زندگی میکرد، کتاب «علی کیست» اثر سروان فضلالله کمپانی را خواستم. او کتاب را به قیمت حدود ۷۰ ریال برایم خرید.
کتاب در نوع خودش قرائت نوینی را از زندگی امام علی (ع) روایت میکرد. چون کتاب آن زمان کم بود، بارها آن را خواندم؛ به طوری که یک خطبه بینقطهای را که در آن بود، از بر شدم؛ حتی به صورت غلط و درهم. از کلاس هشتم به بعد خودم مستقلاً خرید کتاب را آغاز کردم. یکی از کتابهایی که در آن زمان خریدم «صندوقچه اسرار» از سید محمدعلی جمالزاده بود. کتاب را از کتابفروشی و مطبوعاتی حسین زندهبودی در مرکز شهر بوشهر گرفتم. سالهای آغازین دهه ۱۳۴۰، سیکل اول دبیرستان را در مدرسه اخوت بهمنی، تحصیل میکردم. مدرسه چسبیده به اداره پست ریشهر یا همان بهمنی بود (شاید به جرئت بتوان گفت که پست ریشهر، قدیمیترین شعبه پست ایران است)، آن زمان به انتشارات کانون معرفت در تهران نامه مینوشتم و درخواست کتاب میدادم که بیشترشان کتابهای جمالزاده بود؛ از جمله کتابهای «صحرای محشر» و «معصومه شیرازی».
-زمان شاه آزاد بودید هر کتابی را بخوانید؟
خیر؛ در زمان شاه - منظورم زمانی است که با اوضاع سیاسی کشور آشنا شدم - کتابهای زیادی را ممنوعه اعلام کرده بودند. البته بیشترشان کتابهای وابسته به جریان چپ بود. چون غیر از مهندس بازرگان و جریان همفکر او، نویسندگان مسلمان زیادی نداشتیم که کتابهای درخور نسل جوان آن روز بنویسند. از اواخر دهه ۱۳۴۰، نویسندگان با گرایش اسلامی بیشتر شدند. مثلاً کتاب «گفتوگوی دکتر و پیر» نوشته سید عبدالکریم هاشمینژاد را در زمره کتابهای ممنوع برده بودند، در این دوران که من هم به گرایش اسلام سیاسی روی آورده بودم، برخی کتابهای مورد نیاز و علاقهام را از کتابفروشیهای شهر بوشهر مثل کتابفروشی دروئی میخریدم؛ ولی بیشتر آنها را به شرکت سهامی انتشار در تهران سفارش میدادم. کتابهای درخواستی با پست به دستم میرسید.
هرچه زمان جلوتر میرفت، رژیم شاه بر دامنه ممنوعیتها میافزود. در اوایل اسفندماه ۱۳۵۱ که ساواک من و چند تن از دوستان همفکرم را بازداشت کرد، به کتابخانهام دست یافتند. مأموران ساواک بیش از ۹۰ جلد از کتابهایم را به عنوان مضره ضبط کردند و با خود بردند. تصویر صورتجلسه فهرست آنها را در کتاب «آغاز بیداری» آوردهام. البته اشاره کنم که بعد از پایان دوره شش ماهه زندان، ساواک شیراز برخی از کتابهای توقیف شده را به من برگرداند.
-چطور شد که به نویسندگی علاقهمند شدید؟ البته شما جزو آن دسته نویسندگانی هستید که نوشتن را با تأخیر آغاز کردید، این طور نیست؟
بله؛ چون دهه اول و دوم بعد از پیروزی انقلاب، برای کسانی که در جایگاه امور اجرایی مخصوصاً رده مدیریت و امثال آن قرار داشتند، دورانی بسیار پرکار بود. بیشتر وقت مدیران از صبح تا شب صرف کار میشد و فرصت کمتری برای خواندن، نوشتن و حتی رسیدگی به خانواده باقی میماند؛ کارکردنی غیراستاندارد و بر خلاف قواعد مرسوم در همه دنیا. من هم از این جریان مستثنی نبودم. گرچه وقت کمی برای خواندن کتاب -آن هم اغلب کتب مذهبی- داشتم اما فرصتی برای نوشتن کتاب به دست نمیآمد تا اینکه در میانه دهه ۱۳۷۰ که شتاب و فشار امور اجرایی تا حدی از تب و تاب افتاده بود، به پیشنهاد و تشویق سیدقاسم یاحسینی، دوست پژوهشگر گرانمایهام خاطرات سیاسی دوران پیش از انقلاب خودم را در چند شماره هفتهنامه استانی «نسیم جنوب» منتشر کردم.
از طرف دیگر، چون مختصر اطلاعی از زبان عربی داشتم، خلاصهای از کتاب «معجزه، کشف اعجازی جدید فی القرآن الکریم» اثر مهندس سوریهای عدنان الرفاعی را در چند شماره از این هفتهنامه چاپ کردم. مدتی بعد به فکر این افتادم که مشخصات مختصری از استانداران بوشهر از بدو تأسیس در آبان ۱۳۵۲ تا زمان استانداری حسن یونس سینکی در سال ۱۳۸۰، تهیه کنم. با همکاری یکی دو نفر از کارکنان استانداری و وزارت کشور و مکاتبه شخصی با چند تن از استانداران پیشین، مشخصات هر نفر را در حدود یک صفحه همراه با عکس استاندار و تصویر حکم استانداری بهصورت قاب عکس، آلبوم و لوح فشرده تهیه کردم. البته انتشار عکس و آلبوم استانداران پیش از انقلاب را مانع شدند.
در فروردین سال ۱۳۸۱ بازنشسته شدم ولی با اظهار تمایل آقای تبادار، استاندار وقت بوشهر تا میانه سال ۱۳۸۴ به صورت غیررسمی به کار ادامه دادم. بعد از آن همکاریام را با بنیاد ایرانشناسی شعبه بوشهر شروع کردم و با قرار گرفتن در محیطی فرهنگی- پژوهشی، استعداد نهفته و در واقع خوابیدهام بیدار شد و به فکر تدوین خاطراتم افتادم. باز هم تشویق و حمایت آقای یاحسینی، راهگشا و راهنما بود. این بار کتاب «نسیمی از دفتر ایام» را نوشتم که دربردارنده خاطرات پیش از انقلاب و همچنین ۱۰ سال بعد از انقلاب تا سال ۱۳۶۷ است. در اواخر دهه ۱۳۹۰، با حمایت و نظارت امید پارساییفر، مدیر وقت حوزه هنری استان بوشهر، خاطرات پیش از انقلابم همراه با مطالب جدید و عکسها و اسناد فراوان - که برخی منحصربهفرد بودند - با نام «آغاز بیداری» به همت حوزه هنری منتشر شد.
-شما در ادامه یک اثر ارزشمند را به نام «تاریخ خاندان آل مذکور» پدید آوردید که الآن در بازار نایاب شده، چطور شد که به حوزه تاریخنگاری خاندان جنوبی علاقهمند شدید؟
بعد از تهیه مشخصات فشردهای از استانداران بوشهر، از آنجا که دو سوم دوران خدمت اداریام را در مجموعه وزارت کشور گذرانده بودم و کارکردن با اولین استاندار بوشهر بعد از انقلاب تا استاندار دوره اصلاحات، علاقهای به روشهای حکومتگری در من ایجاد کرده بود، به فکر افتادم تا شرح زندگی حکمرانان متقدم بوشهر و بنادر را بنویسم. این ایده را از خاندانی به نام آلمذکور که همزمان با برآمدن کریمخان زند در شیراز، در جنوب کشور پاگرفتند، شروع و عملی کردم.
این خاندان در واقع بنیانگذاران بوشهر جدید بودند. بسیاری از بوشهریها حتی نام این خاندان را هم نشنیده بودند. وقتی قلم را به دست گرفتم بیش از چند صفحه پیش نرفتم، اما با توکل به خداوند لوح و قلم و استعانت از او و تلاش ۴-۵ ساله، توانستم تاریخ این خاندان را با عکس و اسناد فراوان در سال ۱۳۹۵، منتشر کنم.
خوشبختانه کتاب مورد استقبال قرار گرفت و بعد از یکی دو سال نایاب شد. در اولین دوره انتخاب کتاب سال استان در اردیبهشت ۱۳۹۹ از سوی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به عنوان کتاب برگزیده در رشته تاریخ انتخاب شد. این کتاب، امروزه خواهان فراوان دارد اما متأسفانه بالا بودن هزینه چاپ آن، مرا از تجدید چاپ آن باز داشته است.
-ظاهراً در سال ۱۴۰۲ جلد دوم این کتاب را هم به پایان رساندید که آماده چاپ شده است، درست است؟
بله؛ همان طور که در مشخصات کتاب «تاریخ خاندان آل مذکور» آمده است، این کتاب دفتر اول است. دفتر دوم آن شرح زندگانی و آثار حکمرانانی است که بعد از برافتادن این خاندان در سال ۱۲۶۸ ه.ق / ۱۷۵۰ م، از شیراز یا تهران به عنوان حکمران تعیین و به بوشهر اعزام شدند. تایپ و حروفچینی کتاب جدید که بیش از چهار سال وقت صرف آن شده، تمام کردهام و اینک در حال بررسی و آمادهسازی نهایی آست. برای این دفتر که دو جلد را شامل میشود، اسناد و عکسهای متعدد و دست اولی را به دست آوردهام. مقطع زمانی این کتاب از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار تا جلوس رضاشاه بر تخت سلطنت در آذرماه ۱۳۰۴ است.
در این دوره ۷۵ ساله حدود ۵۳ نفر به عنوان حکمران در بوشهر و کرانه خلیج فارس فرمانروایی کردهاند. امیدوارم انشاءالله امکان چاپ و انتشار آنکه تنها تاریخ حکمرانان نیست؛ بلکه در واقع تاریخ تلخ و شیرین مردم این دیار نیز است، هرچه زودتر فراهم شود.
نظر شما