سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): نبرد والفجر ۱، نبرد سخن و خونینی بود. خاطرات کسانی که در آن عملیات حضور داشتند گوشهای از آن سختی و فشار را نشانمان میدهد. یکی از این خاطرات متعلق به عباس اسکندرلو است که در لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) عضویت داشت. او روایت میکند: هنوز به خط مقدم نرسیده بودیم که مشاهده کردیم منور بالای سرمان زدند. یکی از بچهها پرسید اینها چرا در روز روشن منور میزنند و مسئول گروهان ما گفت که دشمن گرای ما را گرفته است. بعد از ساعتی به سمت شیار حرکت کردیم. درست زمانی که وارد شیار شدیم، خمپارهای نزدیک ما منفجر شد. نشستیم. بعد دستور دادند سریع برای خود سنگر بکنیم. با بیلچههایی که داشتیم شروع کردیم به کندن. ما میکندیم و همزمان آتش دشمن بر سر ما بیشتر و بیشتر میشد.
راوی میافزاید: آتش دشمن مرتب و بدون وقفه ادامه داشت و لحظهبهلحظه بر تعداد شهدا و مجروحین اضافه میشد… در چنین وضعتی بود که مسئول گروهان مرتب با بیسیم با فرمانده صحبت میکرد و شرایط شیاری را که در آن پناه گرفته بودیم شرح میداد. خود او - شهید جلیل بنده – نیز در انفجار یکی از آن صدها خمپارهای که روی سرمان میریخت، جلوی چشم من به شهادت رسید. همان شب با تعدادی از برادران داوطلب شدیم که مجروحین را به عقب ببریم و این کار را کردیم. صبح را در اورژانس ماندیم و حوالی ظهر، به کانالی که محل استقرار گروهان بود، برگشتیم. حملات عراقیها سنگینتر شده بود و با تانک و توپ و خمپاره و حتی هلیکوپتر ما را میزدند. ما از دشمن تلفات سنگینی گرفتیم، اما همچنان شمار کسانی که از نیروهای خودی شهید میشدند نیز بالا بود. شرایط هم طوری رقم خورده بود که امکان عقببردن شهدا وجود نداشت.
عملیات والفجر ۱، کتابها و مسائل اصلی
هدف اصلی عملیات والفجر ۱، کامل کردن تصرف ارتفاعات حمرین و عقب راندن ارتش عراق از مناطق اشغالی با تکیه بر آتش توپخانه بود. نبرد یک هفته، تا بیستوهشتم فروردین ادامه داشت و بهرغم شکستن خطوط پدافندی ارتش عراق، مناطق تصرفشده، تثبیت نشد. در کتاب «دایرهالمعارف مصور تاریخ جنگ ایران و عراق» نوشته جعفر شیرعلینیا که مرجعی معتبر درباره تاریخ دفاع مقدس است و سال گذشته (سال ۱۴۰۲) چاپ چهاردهم آن منتشر شد، در مرور حوادث سال ۱۳۶۲ به عملیات والفجر ۱ اشاره میشود و نویسندهاش، این نبرد را در بستر حوادث آن مقطع از جنگ تحمیلی بررسی میکند. مینویسد: «عملیات ۲۱ فروردین ۱۳۶۲ آغاز شد. موانع دشمن پرشمار بود و اطراف هر ارتفاعی را با میادین مین و انواع موانع پوشانده بودند. آتش ایران پرحجم و بیسابقه بود. آتش دشمن هم همینطور. خبرهایی که شب اول عملیات از خط مقدم میرسید روزهای والفجر مقدماتی را به یاد میآورد.»
سپس اضافه میکند: «در میدان مین گیر کردهایم و بچهها مشغول باز کردن معبر هستند؛ زیر آتش شدید دشمن، بچهها زمینگیر شدهاند؛ تعداد شهدا و مجروحان زیاد است. سرنوشت عملیات والفجر ۱ هم مشابه والفجر مقدماتی شد و نشان داد جنگ سخت شده است و ارتش و سپاه باید بیشتر باهم کنار بیایند.» خلاصهاش اینکه در والفجر ۱ به اهداف تعیینشده نرسیدیم. شیرعلینیا نیز به این واقعیت اشاره میکند و در تحلیل چرایی این ناکامی، بحث اختلافات و ناهماهنگیهایی را که در آن برهه میان ارتش و سپاه وجود داشت پیش میکشد.
اما در کتاب «والفجر ۱» که بیستوچهارمین کتاب از مجموعه کتابهای روزشمار جنگ ایران و عراق است و اواسط دهه ۱۳۹۰ از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شد، دلایل بیشتری برای ناکامی در این عملیات برشمرده میشود و فهرستی شانزده موردی از اشکالات عملیات، از قول سرهنگ منوچهر دژکام (فرمانده قرارگاه نجف ارتش) به خواننده عرضه میشود که عبارتند از: ضعف فرماندهی در کلیه سطوح، ضعف تشکیلات، ضعف تجهیزات و کمبود آن، ضعف آموزش و اطلاعات، نبود تبادل اطلاعات بین سپاه و ارتش، دور بودن فرماندهان یگانهای ادغامی از یکدیگر، آتش شدید دشمن در تمام ساعات عملیات، تجمیع نیروهای خودی و افزایش تلفات، عدم تخلیه سریع شهدا و مجروحان، تک در تاریکی شب باوجود موانع بسیار زیاد، ضعف در توجیه نیروهای عملکننده، کمبود کادر و نیروهای کارآزموده، نداشتن پشتیبانی نزدیک هوایی، برتری آتش پشتیبانی قرارگاه کربلا به جای قرارگاه نجف، توجیه نبودن نیروها و فرماندهان به زمین عملیات، کامل نبودن آموزش برخی نیروهای بسیج و فرماندهان گردانها.
البته نباید ناگفته گذاشت که در این کتاب، نظر شمار دیگری از فرماندهان نیز به چشم میخورد. از جمله شهید همت که «در سخنانی مهمترین مشکلات این عملیات را آتش شدید دشمن، نبود نور ماه، آموزش ضعیف نیروها و ضعف در ارتباط فرماندهی با نیروها ذکر کرد و عریض بودن معابر و حجم آتش توپخانه خودی در مقایسه با عملیاتهای گذشته را از جمله نقاط قوت عملکرد نیروهای خودی دانست.» شهید همت همچنین برخی خطاها در شیوه فرماندهی این نبرد و نیز ضعف در موضوع آموزش نیروها را نیز از عوامل ناکامی ما در رسیدن به اهداف عملیات میدانست.
صحبت از عملیات والفجر ۱ شد و نباید نام کتاب «در امتداد فجر» کاری از فرهاد بهروزی و مرکز اسناد انقلاب اسلامی را از قلم انداخت. متن این کتاب قطور - که تقریباً همزمان با کتاب «والفجر ۱» منتشر شد - به شکل روزشمار تنظیم شده است و حوادث فروردین ماه ۱۳۶۲ را بازخوانی میکند و اطلاعات قابل اعتنایی در اختیار خواننده قرار میدهد.
نظر شما