به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «مردی با آرزوهای دوربرد» روایتهایی است مستند از زندگی مردی که برد آرزوهایش از برد موشکهایش بلندتر بود. مردی که در آغاز راه فرق بین لوله و تفنگ را نمیدانست و در انتها بر قلههای تکنولوژی موشکی قدم میزد و دنیا را انگشت به دهان و دشمن را عصبانی کرده بود.
«مردی با آرزوهای دوربرد» روایتی مستند از زندگی شهید حسن طهرانیمقدم بهقلم فائضه غفارحدادی است که برای رده سنی نوجوان نوشته شده است. غفارحدادی که پیش از این کتاب موفق «خط مقدم» را به رشته تحریر درآورده بود، اینبار زندگی شهید طهرانیمقدم را به گونهای تازه نوشته، تا دهه هشتادیها و دهه نودیها هم با این شهید عزیز آشنا شوند.
بعضیها فکر میکردند حاج حسن (طهرانیمقدم) آخرِ اعتماد به نفس است؛ ولی واقعیت این بود که حاج حسن قائل به درستی سنتهای الهی بود. واقعاً باورشان داشت. تا میگفتند فلان کشور فلان کارِ پیچیده و بهتانگیز را کرده، میگفت: «خدارو شکر. پس ما بهتر از اونا می تونیم همون کار رو بکنیم!» گاهی که تعجب و انکارِ توی صورتشان را میدید ادامه میداد: «به دو دلیل این کار برا ما راحتتره. یکی اینکه خیالمون راحته این کار شدنیه. دوم اینکه ما شیعه هستیم و سهمیهی نصرت الهی به ما تعلق میگیره نه به اونا که مسلمون نیستند!»
در بخشی از کتاب آمده است:
این درست که سال ۵۷ انقلاب بود و مردم درست روی پیچِ تاریخ ایستاده بودند و اگر رهایش میکردند میرفت توی دل بیگانه و معلوم نبود دوباره کی بپیچد سمت استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی. و این هم درست که انقلاب کردن کار و زحمت و بیخوابی و جوان انقلابی میخواهد.
ولی مگر یک جوان تک و تنهای ۱۹ ساله چهقدر میخواست تأثیرگذار باشد؟ اصلاً یک نفر کم و زیاد چه تأثیری بر ارادهی مردم داشت؟ مگر انقلاب پیروز نمیشد اگر آن روزها حسن آقا آن تصمیم انقلابی را برای زندگیاش نمیگرفت و همراه عموزادههایش میرفت فرانسه و کانادا؟ اهل ریسک نبود که بود. ماجراجو نبود که بود. استعداد رشکبرانگیز و نمرههای بالا و هوش سرشار نداشت که داشت. موهایِ فرفریِ بلندِ روشنفکری نداشت که داشت. شلوارِ تنگ دمپا گشاد و بلوز چهارخانهی چسبان نمیپوشید که میپوشید.
این اثر با بازنویسی فائضه غفارحدادی برای نوجوانان آماده شده و در ۸۴ صفحه به بهای ۶۰ هزار تومان به همت انتشارات شهید کاظمی به بازار نشر عرضه شده است.
نظر شما