به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «سربلند میدان» عنوان کتابی است که به سرگذشت و زندگی سردار شهید سید محمد حجازی پرداخته است. این کتاب حاصل ۸۰ ساعت گفتگوی سعید علامیان به عنوان نویسنده با چهلویک نفر از همرزمان، همکاران، آشنایان و اعضای خانواده سردار شهید محمد حجازی است. بیستویک نفر دیگر هم راویانی هستند که روایت آنها را از منابع مکتوب استخراج کرده است.
کتاب «سربلند میدان» متشکل از ۱۹ فصل است که از تولد تا شهادت سردار حجازی را روایت کرده است.
سید محمد حجازی از هفدهسالگی به نهضت امام خمینی (ره) پیوست، نوزده سال بیشتر نداشت که به دست ساواک دستگیر شد و به زندان رفت. تهیه و پخش اعلامیه، ملاقات با علمای مبارزی که تبعید شده بودند، حضور در فلسطین و ورود اسلحه به کشور برای مبارزین انقلابی از اقدامات شجاعانه او بود که با همراهی برادر بزرگترش در اوج خفقان شاهنشاهی و در زمانی که شاید کمتر کسی به دنبال مبارزه با طاغوت بود، انجام میداد.
سردار حجازی در سال ۱۳۵۴ در رشته مکانیک دانشگاه اصفهان قبول شد ولی یک سال از دوران دانشجوییاش بیشتر نگذشته بود که دستگیر شد و بعد از چهار ماه حبس و شکنجه آزاد و پس از آزادی به قم رفت و شروع به خواندن درس طلبگی در مدرسه حقانی شد. به صلاحدید شهید بهشتی علاوه بر درس طلبگی دوباره کنکور داد و در سال ۱۳۵۷ در دانشگاه اصفهان در رشته اقتصاد قبول شد؛ اما با پیروزی انقلاب هر دو را رها کرد و به پاسداری از انقلاب ابتدا در کمیته شهری و سپس در سپاه پاسداران پرداخت. سردار حجازی اردیبهشت سال ۱۳۵۸ در بین بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان بود. ایشان اولین عضو رسمی سپاه پاسداران در اصفهان با شماره عضوت یک بود!
با شروع جنگ تحمیلی، در روز دوم جنگ، شهید حجازی به همراه گروه بیستنفرهای که دورههای آموزش چریکی را دیده بودند به جنوب رهسپار شدند. در همان روزهای ابتدایی با شهید باقری آشنا شد و برای انجام عملیات، به شناسایی مناطق جنگی در حاشیه کرخه کور رفتند. بعدازآن شهید حجازی در گلف بهعنوان مسئول اعزام نیرو خدمت میکرد.
شهید حجازی در روزهای پایانی سال ۱۳۵۹ به اصفهان بازگشت و ابتدا بهعنوان عضو شورای فرماندهی و مسئول تبلیغات سپاه اصفهان فعالیت میکرد و سپس با تشکیل سپاه منطقه ۲ کشوری که شامل استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد بود، چند ماهی بهعنوان مسئول امور پاسداران، سپاه منطقه ۲ کشوری را سروسامان داد.
سردار حجازی بعد از عملیات رمضان در اوایل سال ۱۳۶۲ بهعنوان جانشین فرماندهی سپاه منطقه ۴ (شامل استانهای خراسان بزرگ، سمنان، مازندران، گرگان و گیلان) به مشهد رفت. آن زمان نیروهای نظامی شوروی در افغانستان حضور داشتند و درایت شهید حجازی کمک بزرگی در کنترل حدود ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان داشت.
در اواخر سال ۱۳۶۴ شهید حجازی از خراسان به جنوب کشور رفت و بهعنوان جانشین فرمانده قرارگاه قدس خدمترسانی کرد. فرماندهان در حال طرحریزی برای عملیات کربلای ۴ بودند و شاید تا آن زمان کسی وجهه عملیاتی وی را نمیشناخت و اکثر افراد او را بهعنوان یک فرد ستادی میشناختند اما رفتار و منش و او عاملی شد تا در میان فرماندهان لشکرها و تیپها محبوبیت پیدا کرد. وی با حضور در شناساییها و یا بازدیدهایی که از خطها داشت خود را بهعنوان یک نخبه نظامی به همرزمانش شناساند.
بعد از انتقال قرارگاه قدس از جنوب به غرب، سردار حجازی نیز به همراه سردار عزیز جعفری، فرماندهی سپاه منطقه ۳ کشور و فرماندهی قرارگاه قدس را داشتند. درواقع طی تقسیمکاری که انجام شده بود عزیز جعفری بیشتر امور میدان عملیاتی را بر عهده داشت و حجازی در زمان عملیات، بهعنوان جانشین در کنار ایشان بود. ضمن اینکه در امور سپاهها و بسیج سه استان همدان، ایلام و لرستان، آماده شدن لشکرها، سازماندهی، آموزش و نیروگیری و اعزام نقش اصلی با سردار حجازی بود.
سید محمد حجازی پس از جنگ و دفاع مقدس، و تا روز شهادتش نیز مسئولیتهای به سرانجام رسانده است. ازجمله ده سال فرماندهی او بر بسیج که همه بهعنوان عصر طلایی بسیج از آن یادکردهاند.
بعد از پایان یافتن جنگ، ۲۹ آبان ۱۳۶۸، با همه هجمههایی که به بسیج بود، با هوشمندی و درایتی که مقام معظم رهبری داشتند، ایشان در اولین بازدید از ستاد کل سپاه پس از عهدهدار شدن رهبری انقلاب اسلامی در بیاناتشان رهنمودهای در مورد بسیج فرمودند که میتوان آن را نقطه آغاز تشکیل نیروی مقاومت بسیج دانست. با طراحی نیروی مقاومت بسیج، سردار حجازی بهعنوان رئیس ستاد کل کار خود را آغاز کرد؛ اما این بار نه در برابر تهدیدات نظامی که در برابر جنگی سختتر با عنوان جنگ نرم. بهواسطه نقش برنامهریزی و توان نظارت و پیگیریهای شهید حجازی، توسعه سازمان بسیج و تصویب قانون دو درصد سود کل کارخانجات کشور صرف بسیج در مجلس از اقدامات مهمی بود که در این ایام عملیاتی شد. همچنین هدایت برنامهریزی آموزش آمادگی دفاعی در مدارس، اردوها و غیره با محوریت شهید حجازی بود.
سال ۱۳۷۴ بهعنوان رئیس اداره نیروی انسانی سپاه مشغول به کار شد و در سال ۱۳۷۶، با روی کار آمدن سردار یحیی (رحیم) صفوی بهعنوان فرماندهی کل سپاه، سردار حجازی بهعنوان فرمانده نیروی مقاومت بسیج بازگشت. با حضور سردار حجازی، نیروی مقاومت بسیج به ۱۰ میلیون بسیجی رسید که به گفته سردار صفوی بهترین و قدرتمندترین بسیج در دوره ایشان بود که قبل و بعد از ایشان تکرار نشد.
تشکیل بسیج اقشار به سردمداری بسیج دانشآموزی از ابتدای فرماندهی سردار افشار و شکلگیری نیروی مقاومت بسیج وجود داشت. همچنین در دوران فرماندهی سردار حجازی، زیرساختهای فرهنگی توسعه پیدا کرد و مستحکم شد. از عملکرد برجسته ایشان این بود که ظرفیت بزرگی از جمع نخبه در بسیج گرد هم آمدند و سطح نخبگی در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری ارتقا پیدا کرد.
سال ۱۳۷۹، جهاد سازندگی در وزارت جهاد کشاورزی ادغام شد. رهبر معظم انقلاب تدبیر کردند تا بسیج جای خالی جهاد سازندگی را پر کند. به همین منظور تفاهمنامهای میان بسیج و وزارت جهاد سازندگی برقرار شد تا باهم برخی از کارهای مشترک را انجام دهند. در همین راستا در نیروی مقاومت بسیج، قرارگاه بسیج سازندگی و سپس سازمان بسیج سازندگی شکل گرفت.
پس از حمله نظامی آمریکا به عراق شرایط تهدیدآمیزی بر کشور سایه افکند. به دنبال جدیتر شدن تهدیدها، مأموریتی بهعنوان نهضت مقاومت به بسیج داده شد. سردار حجازی این وظیفه بزرگ را با بهترین نتیجه به سرانجام رساند؛ اما این موفقیت علاوه بر تدبیر، در گرو قدرت تحلیل درست حجازی از شرایط جهان و منطقه بود. یکی از اقدامات مهم ایشان، تقویت گردانهای عاشورا برای آمادگی در لایه دفاعی بود.
چهارده سال مدیریت سردار حجازی در نیروی مقاومت بسیج، چهار سال بهعنوان معاون هماهنگکننده و ده سال در جایگاه فرماندهی، زمانی کافی برای یاران و همکاران اوست که بتوانند قضاوت درستی درباره مدیریت شهید حجازی داشته باشند؛ مدیریت اقناعی، مدیریت حب بنیان، مدیریت راهبردی، مدیریت اقتضایی و مدیریت حکیمانه ازجمله مفاهیمی است که روایان کتاب «سربلند میدان» در تجربه کار با او بیان کردهاند.
شاید بتوان سردار حجازی را مرد مأموریتهای بیشمار خواند. سردار سید محمد حجازی در آستانه شصتسالگی مهیای مأموریت تازهای شد. خرداد سال ۱۳۹۳، پس از ۳۵ سال خدمت در سپاه، راهی لبنان شد تا سکان فرماندهی سپاه لبنان را به دست بگیرد.
هفت سال فرماندهی او در سپاه لبنان و نیروی قدس نیز از مسئولیتهای پراهمیت اوست که دستاندرکاران امر همسخن هستند که در زمان فرماندهی او نیروی مقاومت حزبالله لبنان به رشد تکاملی، و بهخصوص در زمینه قدرت موشکی به اوج اقتدار رسید.
آنجایی که سردار حجازی قبول میکند از جانشینی فرماندهی کل سپاه دست بکشد و به سپاه لبنان و در مقام جایگاهی که زیرمجموعه سپاه قدس بود، برود، یعنی یک سیر نزولی را طی میکند. جایگاه سردار حجازی زمانی که فرمانده نیروی مقاومت بود، ارتشبدی بود. زمانی که جانشین فرمانده کل سپاه شد هم ارتشبد بود. وقتی قبول کرد که به سپاه لبنان برود با جایگاه پایینتری یعنی سپهبدی رفت که به لحاظ ظاهری چندلایه پایینتر از جانشینی فرماندهی کل سپاه بود؛ و این نشات گرفته از ایمان و تواضع سردار حجازی بود.
سردار حجازی در شامگاه یکشنبه ۲۹ فروردین سال ۱۴۰۰ در لحظه افطار پنجمین روز از ماه مبارک رمضان براثر عارضه شیمیایی به یادگار مانده از دوران دفاع مقدس به شهادت رسید.
امام خامنهای از سردار حجازی با القاب «سردار پرافتخار» و «مجاهد فی سبیل الله» نام بردند که «در مسئولیتهای بزرگ و اثرگذار در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خدمت کرده و در همه آنها، سربلند و موفق بوده است.»
کتاب «سربلند میدان» کوشیده است راویانی را با مخاطب خود همراه کند که سبک زندگی، روش مدیریت و سیر و سلوک حجازی را با او در میان بگذارد؛ خاطراتی که میتواند برای نسلها سرمشق قرار گیرد.
نظر شما