دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۲۹
«خلیج فارس»؛ پدیده‌ای هویت‌بخش در ساحت شناسنامه‌ای مردم جنوب/ دریایی که در فرهنگ بوشهر حضور همیشگی دارد

بوشهر – مهدی انصاری، ناشر، نویسنده و داستان‌نویس جنوبی، «خلیج فارس» را پدیده‌ای هویت‌بخش در ساحت شناسنامه‌ای مردم جنوب دانست و تأکید کرد: این خلیج در رگ و پی مردم کرانه و پس‌کرانه‌های آن جاری و ساری است؛ چه در فولکلور (فرهنگ مردم)، چه در ادبیات و چه در موسیقی. خلیج فارس همواره در پیش‌زمینه و پس‎زمینه فرهنگ و زیست‌بوم بوشهری‌ها به شکل آشکار و پنهان حضور دارد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، الهام بهروزی: خلیج فارس از همان زمانی که قصه شکل گرفت و افسانه‌ها در دوران پیشامدرن بر باور و پندار مردم غالب شدند، در فرهنگ و ادبیات شفاهی جنوب در متل‌ها و قصه‌های بومیان و ساکنان کرانه‌ها و پس‌کرانه‌های آن جان گرفت.

این آبراهه حیاتی و زیبا که نقش انکارناپذیر و شگرفی را در زیست اهالی جنوب ایفا کرده و می‌کند، اغلب در قصه‌های کهن و رایج در اقلیم جنوب آمیخته به افسانه‌ها و افسون‌هایی شده که در عین مهیج بودن، کارکردهای گوناگونی در زندگی مردمان روزگاران دورتر داشته است. خوشبختانه خلیج فارس و موتیف‌هایش پا به پای زمانه در کلام و نوشتار مردمان این خطه پیش آمده و با شروع جریان داستان‌نویسی در جنوب به ویژه بوشهر راه خود را به داستان‌ها هموار کرده است. این خلیج زیبا گاه به همراه موجودات موهوم و افسانه‌ای خود در دل داستانی پدیدار شده و نقش‌آفرینی کرده، گاه عرصه‌ای سهمناک و پر خشم برای رسیدن آدمیان به مکافات کارهایشان شده؛ اما در بیشتر داستان‌های سمبولیسم و همچنین واقع‌گرا، در کسوت دوست و ناجی و برکت‌بخش زندگی اهالی جنوب ظاهر شده است. بنابراین حضور و نمودی ملموس و دلچسب در ادبیات داستان جنوب داشته و دارد که واکاوی آن شیرینی‌های خاص خود را دارد.

دهم اردیبهشت‌ماه، در تقویم روز ملی خلیج فارس نام‌گذاری شده است؛ روزی که پرتغالی‌ها با دلاوری‌های امام‌قلی‌خان والی فارس در دوره صفویه برای همیشه از تنگه هرمز و خلیج فارس رهانده شدند و سلطه این کشور غاصب بر آن برای همیشه تمام شد. به همین مناسبت فرصت را غنیمت دانستیم تا در گفت‌وگو با یک مدرس داستان‌نویسی و نویسنده جنوبی، مروری بر فرایند و برآیند حضور خلیج فارس در ادبیات داستانی داشته باشیم.

به عقیده مهدی انصاری، داستان‌نویس بوشهری، «خلیج فارس و نمایه‌هایش در داستان جنوب جا پای محکمی دارد؛ چراکه در رگ و پی مردم این سامان ریشه دوانده است؛ به طوری که در پیش‌زمینه و پس‎زمینه فرهنگ و زیست‌بوم بوشهری‌ها به شکل‌های مختلف حضور دارد.»

-با توجه به اینکه از دیرباز زیست مردمان بوشهر اغلب متاثر از خلیج فارس بوده، نویسندگان بومی تا چه میزان در قصه‌ها و داستان‌های خود به این خلیج استراتژیک و پربرکت پرداخته‌اند؟

خلیج فارس در رگ و پی مردم کرانه و پس‌کرانه‌های آن جاری و ساری است؛ چه در فولکلور، چه در ادبیات و چه در موسیقی. خلیج فارس یکی از پدیده‌های هویت‌بخش در ساحت شناسنامه‌ای مردم استان بوشهر است. به همین سبب می‌توان رد آن را در افسانه‎‌ها، قصه‌ها، متل‌ها، سفرنامه‌ها، خاطرات و درنهایت داستان‌ها و رمان‎‌ها مشاهده کرد. خلیج فارس همواره در پیش‌زمینه و پس‎زمینه فرهنگ و زیست‌بوم بوشهری‌ها به شکل آشکار و پنهان حضور دارد.

در قصه‌ها و افسانه‎‌ها خلیج فارس به‌مثابه زهدان و جایگاه موجودات و نیروهای ماوراطبیعی ایفای نقش می‌کند. دریایی است که در آن بوسلامه‌ها، پری‌های دریایی، من‌من داس‌ها، غولک‌ها، ننه‌ماهی‎‌ها و دیگر موجودات عجیب و غریب زندگی می‌کنند.

-کاربرد این موجودات افسانه‌ای برخاسته از بطن دریا (خلیج فارس) در قصه‌ها و داستان‌ها بیشتر از کجا نشئت گرفت؟ از اوهام ناخداها و جاشوها یا از ذهن خلاق و قصه‌پرداز بومی‌های جنوب؟

به نوعی برخاسته از هر دو سر منشاء است. جهان برای انسان پیشامدرن که هنوز قادر به تبیین علمی نیست، مجموعه‌ای از عوامل و عناصر ماورائی است. نیروهایی که شناختی از آن‌ها ندارد. نیروهایی که پشت هر حادثه و خشم طبیعت به کمین نشسته‌اند تا جان او را بگیرند، صید و رزق و روزی‌اش را از دریا از کفش بربایند. وقتی که بادها و موج‌ها شرورانه علیه‌اش همدست می‌شوند، بی‌شک برای به رؤیت درآوردن آن از تخیل خود استفاده کرده و می‌کنند و اتفاقاً بعدها این قدرت شگفت‌انگیز تخیل منشاء بسیاری از آثار هنری می‌شود.

-همین طور که اشاره شد، خلیج فارس با همین افسانه‌ها در فرهنگ و ادبیات شفاهی جنوب جای پای خود را سفت کرد. این خلیج اما با ظهور داستان در این اقلیم، این بار به شکلی ملموس‌تر و واقع‌گرایانه‌تر در نوشته‌های نویسندگان بومی نمود یافت، از دید شما این خلیج زیبا، نمودش را در ادبیات داستانی این منطقه بیشتر مرهون کدام نویسنده است؟

کاربرد دریا و خلیج فارس از همان ابتدای داستان‌نویسی در استان بوشهر با ظهور در برخی از آثار نسل اول نویسندگان این خطه و یافته جدید تاریخ ادبی بوشهر؛ یعنی اثر داستانی «هرچه دیدی هیچی مگو» ی آیت‌الله سیدعبدالله بلادی برمی‌گردد. این کتاب اثری داستانی، گفت‎‌وگو محور و به شدت سیاسی که محور آن مقایسه‌ای است بین وضع حال مردمان قبل و بعد از پهلوی اول با نگاهی به وضع تجار بوشهری و مهاجرت آنها به دبی و سواحل جنوبی خلیج فارس.

اما کاربرد دریا و خلیج فارس به شکلی استعاری و نمادین نخستین بار در آثار چوبک خود را نمایان می‌کند. چه در نقش مفر و نجات دهنده / غرق‌کننده در تنگسیر و چه در داستان کوتاه «شبی که دریا طوفانی شد» که یکی از بهترین داستان کوتاه ایرانی است که در آن، خلیج به شخصیتی مهم تبدیل می‌شود.

- این روایت‌های دو وجهی از خلیج و دریا در داستان، آیا در آثار نویسندگان امروزی‌تر دیده می‌شود؟

ببینید سهم دریا در نویسندگان نسل‌های بعد غیر قابل‌انکار است. استان بوشهر به‌خصوص شهر بوشهر در احاطه دریاست. بنابراین پیوند دریا با معیشت، بازرگانی، زندگی، آب و هوا، موسیقی و دیگر وجوه پیدا و پنهان زیست مردم، بی‌شک راه به قصه‌ها باز می‌کند. این حضور گاهی به شکل دست نخورده است که همان زهدان موجودات افسانه‎‌ای است و گاهی به شکلی جدیدتر ظهور پیدا می‌کند، به‎‌مثابه تطیهرکننده، روزی‌رسان، قهار و کشنده و...

برای مثال، منیرو روانی‌پور در «اهل غرق» چنانکه از اسمش پیداست، به دریا نگاهی جادویی دارد. در این اثر دهکده جفره محل رویدادهایی افسانه‌ای و جادویی است. در مجموعه‌داستان «سریا سریا» روند خرافه‌ها و افسانه‌های دریایی در داستان «دی یعقوب» و داستان «عکاس» نیز حضور دارد اما به قوت اهل غرق نیست.

به‌طور قطع در آثار احمد آرام است که دریا (خلیج فارس) بسامد بالایی‎تر و حضور و نقش‌آفرینی موثر و دراماتیک‌تری دارد. در اولین مجموعه‌اش (غریبه در بخار نمک) در داستان‌های «عسل دختر مختار» و «جسدهای غوطه‌ور» تا رمان پست مدرن «باغ استخوان‌های نمور» که به پاس دریانوردان بی‌نام و نشانِ جنوب نگارش شده، تا داستان «قبرستان دریایی» در مجموعه «بیدار نشدن در ساعت نمی‌دانم چند» و همچنین داستان «فانوس دریایی» با نقش‌مایه‌های متفاوتی از خلیج فارس مواجه‌ایم. آرام در آثارش توانسته از زاویه‌های متفاوت‎‌تری به دریا به پردازد. مثلاً در داستان کوتاهی آب دریا مد می‎‌شود و این مد چنان ادامه پیدا می‌‎کند که شخصیت‌ها مجبور می‎‌شوند به پشت بام پناه ببرند و سرنوشت‌شان به طور مستقیم به رفتار دریا گره می‌خورد.

-با این اوصاف، در نسل سوم نویسندگان بوشهری، دریا با روایت و شکل متفاوتی در داستان‌ها نمود پیدا می‌کند که در برخی از این روایت‌ها خشم و افسون‌هایش را شاهد هستیم! از دید شما این گونه پرداخت‌ها و روایت‌ها نقشی هم در ماندگاری خلیج فارس در ادبیات امروز جنوب داشته است؟

بی‌شک حضور و بروز یک شهر یا هر پدیده‌ای در آثار داستانی باعث ماندگاری آن در طول تاریخ می‌شود. گفته شده اگر شهر دوبلین از نقشه حذف شود، می‌توان آن را بر اساس اولیس جیمز جویس بازسازی کرد. این امر در مورد خلیج فارس نیز می‌تواند اتفاق بیفتد. هر داستانی در این باره، در هر برهه تاریخی می‌تواند بخشی از وضعیت دریای خلیج فارس را با همه زمینه‎‌های فرهنگی و انسان‌شناسی و اقلیمی آن ثبت و ضبط کند.

-حسین دهقانی در «من‌من داس‌ها به ساحل می‌آیند» و ایرج صغیری در برخی از داستان‌هایش، به خلیج پرداخته‌اند اما بر مبنای افسانه‌ای رایج در این منطقه و با پردازشی متفاوت، نظر شما در این باره چیست؟

زنده‌یاد حسین دهقانی در «من من داس‌ها به ساحل می‌آیند» فضایی ترسناک و رازآلود را رقم زده که شخصیت اصلی پس از گرفتار شدن به سحر «من من داس‎ها» و اصطلاحاً اهل دریا بیمار شده و دچار «زار» می‌شود. مکان رویداد جایی بین بندر دیر و کنگان است. ایرج صغیری نیز در مجموعه داستان «خالو نکیسا، بنات النعش و یوزپلنگ» در داستان «زارسین و پری» همین نقش‌مایه را به کار می‌بندد. صغیری در داستان بلند معمایی «خلخال شوم» تصویری رئالیستی از خلیج فارس به دست می‌دهد. شخصیت اصلی محمد کاظم، دانشجوی بوشهری از بمبئی با فَست میل (کشتی تندرو بخار) به بوشهر برمی‌گردد و با خودکشی و چند قتل مرموز روبه‌رو می‎‌شود. در این داستان بلند خلیج فارس یکی از راه‎های ارتباطی با جهان است و البته راهی که انگلیسی‌ها به وسیله آن به خاک بوشهر تجاوز کرده‌اند.

اما غیر از این دو نویسنده خلاق و صاحب‌اندیشه، نویسندگان دیگری هم به خلیج پرداخته‌اند و داستان‌هایشان ملهم از افسانه‌هاست. از میان آن‎‌ها می‌توان به نصرالله احمدی در مجموعه داستان «جوزا» و سیدحسن رضوی در مجموعه داستان «چند میگیری تا جزیره ناخدا؟» -که بیشتر داستان‌هایش در جزیره خارگ می‌گذرد- اشاره کرد. در داستان «هفت آسمانم دریاست» از مجموعه‌داستان «سایه باز» نوشته زهره زنگنه شاهد به دریاسپردن زنی به ظاهر زانی هستیم که عقوبت گناهش را با بسته شدن به تخته پاره‌ای در دریا سپری می‌کند. این داستان به شیوه اول شخص روایت می‎‌شود. همچنین در رمان معمایی پلیسی «آبان ماه هشتاد» اثر حسین پورصفر، دریا پسری مقتول را پس می‌دهد. روایت رسمی غرق‌شدگی است اما راوی شواهد دیگری را رو می‌کند.

-افزون بر این نویسندگان، نویسندگان دیگری هم هستند که در دوره کنونی نگاه ویژه‌ای به خلیج فارس دارند، این طور نیست؟

بله، در نویسندگان معاصرتر حضور خلیج فارس به شکلی پررنگ‌تر و البته نمادین قابل بررسی است. برای مثال، محمود بدیه در مجموعه‌داستان «طعم نهنگ» در داستان «تل عاشقون» گفت‌وگو و بینامتنیتی با داستان «آن شب که دریا طوفانی شد» چوبک ایجاد کرده و دریا حضوری دیگرگونه دارد. در داستان «طعم نهنگ» از همین نویسنده، شخصیت اصلی در سفری درون‎‌شهری، خیابان گمرک را تا خیابان ساحلی و سپس ساحل ریشهر طی می‌کند. در اینجا خلیج وجهی آیرونیک، کنایی و دوپهلو پیدا می‌کند. شوری و نمک آن گویی باید از گندیدگی محافظت کند؛ اما وقتی خود خلیج شکلی از ماندگی و بوی فاضلاب را منتشر می‌کند، از آنچه انتظاری می‌توان داشت. در رمان «پوست طبل» از همین نویسنده دوباره دریا حضوری چشمگیر دارد. ماجرای یک تبعیدی و عاشق شدن اوست که پیچیده در روابطی است که در پس‌زمینه آن‌ها خلیج فارس حضوری همیشگی دارد.

«خلیج فارس»؛ پدیده‌ای هویت‌بخش در ساحت شناسنامه‌ای مردم جنوب/ دریایی که حضور همیشگی در فرهنگ بوشهر دارد

-با این اوصاف، خلیج فارس نه تنها در زیست نویسندگان جنوبی، بلکه در نهاد آن‌ها جاودانه شده و هر کدام به طریقی از آن و نمایه‌هایش نوشته‌اند، یکی هیبت و خشم، دیگری بخشودگی و مهر، یکی هم خویشی با افسانه‌ها و افسون‌هایش را روایت کرده که هر کدام از آن‌ها در نوع خود قابل تامل هستند؛ از دید شما در این داستان‌ها کدام روی خلیج فارس مغفول مانده و هنوز به داستان امروز راه پیدا نکرده است؟

من فکر می‌کنم اکنونِ خلیج فارس در داستان امروز غایب است. در واقع باید بپرسیم نسبت جهان داستانی امروز بوشهر با خلیج فارس چیست؟ مسائل امروز خلیج فارس نه تنها با سرنوشت مردم بوشهر که مرزداران روزگار گذشته و امروز آن هستند؛ بلکه با سرنوشت مردم ایران عجین است. از آلودگی‌‎های صنعتی و زیست‌محیطی خلیج فارس تا ظرفیت‌‎های تجاری- ارتباطی‌‎اش، تا اهمیت مسائل سیاسی آن، همه و همه نیازمند پرداخت، بازنمایی و گفت‌وگو است. رئالیسم در جهان کنونی مخاطره‌آمیز است، در جهان داستان بیشتر؛ اما باید نوشت. دغدغه‌مندان هنرمند سینما در بوشهر از سال‌ها پیش به مشکلات محیط‌زیستی خلیج فارس پرداخته‌اند اما در دیگر هنرها به این موضوع مهم توجه چندانی نشده است. این در حالی است که نباید صدای دریا برای همسایگانش چنان عادی و تکراری شود که دیگر شنیده نشود. باید به صدایش گوش سپرد و راوی زخم‌ها و آلامش در کنار دهندگی و بخشش‌هایش بود.

-به نکته مهم و حساسی توجه کردید، زخم ناسوری که انسان امروز در فرایند توسعه و دستیابی به ذخایر زمین بر این خلیج زیبا وارد کرده در کمتر داستانی به آن توجه شده که البته در داستان کودک نویسندگانی چون حسین باقری و خانم شهرآشوب از این موضوع غافل نمانده‌اند اما در داستان بزرگسال، باید رامتین و رشاد بالف‌هایی ظهور کنند تا این بار در داستان حیات به خطر افتاده این خلیج زیبا و پربرکت بازنمایی شود. از دید شما چرا نویسندگان امروزی (چه زن و چه مرد) جنوبی از پرداخت محیط زیست در معرض خطر خلیج و زیستمندانش غافل مانده‌اند؟ این بدان معناست که در میان معضل‌های اجتماعی کمتر به محیط زیست نظر دوخته‌اند؟

شاید اینگونه باشد. به زعم من دغدغه‌مندی در عین قصه‌گویی یکی از گمشده‌های جهان داستانی ماست. فاکنر در مجموعه گفت‌وگوهایی که در دوران اقامتش در دانشگاه جورجیا داشته، مرتب نسبت به دغدغه‌‎هایش در مورد جنوب و مسائل مهم سیاهان و اختلاف شمال و جنوب حرف می‌زند. به تاثیر جنگ‎‌های انفصال بر جغرافیای داستانی و محل زیستش. فاکنر با اینکه مهم‌ترین رمان‎‌هایش دارای تعدد راوی، شکست‌های زمانی و سیال ذهن هستند اما دچار انتزاع، ذهنی‎‏ت‌گرایی محض، برج عاج‌نشینی و دیگر اداها نمی‎‌شود. آثارش ریشه عمیقی در جغرافیا و شناختی نفس به نفس بلند مردم سرزمینش دارد. این فقط یک مثال بود از نویسنده‌ای با ذهنی پیچیده. در جواب این سوال شاید بتوان گفت، نویسنده امروز چنان درگیر مسائل اجتماعی است که شاید فرصت فکر کردن به محیط‌زیست را نداشته باشد. مسائل اجتماعی که به‎‌راحتی نمی‎‌تواند از آنها حرف بزند. در واقع به شکل رئالیستی حرف بزند. مجبور است به خاطر سانسور یا از خیرش بگذرد یا چنان در نماد و نشانه بپیچاندش که کلافی سردرگم شود.

-آیا این امید هست که نویسندگان جوان‌تر این منطقه که در عرصه کشوری توانسته‌اند خود را مطرح کنند، به روایت نویی از خلیج فارس و زخم‌های امروزی‌اش برسند و جامعه مخاطب خود را نسبت به حفظ محیط زیست آن حساس کنند؟

بله؛ مسلماً وقتی برای هر نویسنده، مسئله‌‎‏ای به دغدغه تبدیل شود، به انحنای مختلف به آثارش راه خواهد یافت. از طرفی ما مرتب تحت سیطره روایت‌های جدید قرار می‎‌گیریم. چه بهتر که خود راویِ مسائل و مشکلات خودمان باشیم، حالا به هر شکلی از اشکال روایت. من به نسل جدید نویسندگان این استان امیدوارم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها