کاوه کاغذچی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران مطرح کرد: باید گفت که ادبیات بکت در هالهای از بیمعنایی قرار دارد. بکت در مقام نویسنده و اندیشمندی کلنگر، برای بیان هنری پیچیدهترین مسائل هستیشناسی از جمله زندگی و مرگ و ارتباط میان این دو، نمیتواند ادبیاتی غیر از این داشته باشد. کلام باید به شکل دیگر به کار گرفته شود. یعنی باید از ورای اختلاف ظاهری به هستهی اصلی وحدتبخش رسید، آنجا که دستگاه ذهنی انسان فراتر از متنهای ادبی کار میکند.
وی افزود: ادبیات، پوششی بر عملکرد دستگاه ذهن است و البته این پوشش میتواند از سیال بودن ظاهری برخوردار باشد. بیتردید یافتن این هسته ثبات در جهان سیال و پر آشوب کلمات، دشوار است و علوم انسانی ابزار مناسبی برای رسیدن به آن نیست. با این رویکرد شاید هم جهان بکت در ذات خود جهان پیچیدهای نباشد. نمایش نیز مانند دیگر زیرشاخههای ادبیات خلاق، بر کلام تکیه دارد.
مدیر انتشارات چلچله گفت: البته که هیچ کلامی نمیتواند حقیقت را به تمامی در خود داشته باشد. شاید سکوت با حذف جهان کلامی راهگشای دیگر به سمت حقیقت و خواندن آن از درون باشد. بکت هوشمندانه از این دو بهره گرفته است. به اینها میشود نگرشی تقلیلگرا را هم اضافه کرد و به این نتیجه رسید که کلام به ظاهر واگرایانه بکت در ذات خود اشاره به ثباتی دارد که هستیشناسی تا کنون از آن غافل بوده است. آنچه بکت روی آن تأکید داشته وحدت فیزیک و متافیزیک ماده و انرژی است.
وی افرود: اطلاعات ازلی و ابدیاند و مانند ماده و انرژی از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشوند. بکت دانشمندی هستیشناس نیست و از احساس و بینش خود مایه میگیرد و با بیانی هزلگونه به نمایش آن میپردازد.
کاغذچی درباره کتاب جدید نشر چلچله گفت: اندرو ک. کندی در این کتاب که آن را تقریباً دو سال پیش از مرگ بکت نوشته است، با ترسیم خطوط اصلی زمینهی کار بکت، به یک وحدت کلی در آثار بکت رسیده است. یعنی دیدگاه کاهش قابلیتهای انسانی، کمدیتراژدی شکست و سقوط، نوشتهشده در متنهایی با زبان فروکاهنده که در آنها همواره شکلهای نمایش و داستان جسورانه تقلیل مییابد. این کتاب علاوه بر به دست دادن گاهشماری موجز از زندگی و آثار بکت، مقدمهای در ترسیم خطوط اصلی شخصیت فرهنگی و ادبی بکت است.
مدیر انتشارات چلچله گفت: در بخش نمایشنامهها، ۵ نمایشنامهی در «انتظار گودو»، «دست آخر»، «آخرین نوار کراپ» و «روزهای خوش و بازی» و در بخش سهگانهی رمانها، سه رمان «ملوی»، «مالون میمیرد» و «نامناپذیر» از همین منظر که گفته شد نقد و بررسی شدهاند. در بخش نتیجهگیری نیز جدیدترین تأملات انتقادی دربارهی کارنامهای بکت از منظر درونمایههای آن بررسی شده و در آخر نیز گزیدهای از کتابشناسی بکت آمده است.
نظر شما