جمعه ۱۱ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۲:۵۵
ای ماجرای مرگ باعزت خداحافظ

ایلام- در پی شهادت جانسوز آیت‌الله رئیسی و همراهان‌شان، شاعران ایلامی اشعاری را برای این واقعه تلخ سرودند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در ایلام، شاعران ایلامی در پی شهادت رئیس‌جمهور مردمی و هیئت همراه‌شان، با سرودن شعر برای ایشان سوگواری کردند.

سیداحمد آبساران:

تقدیم محضر آقا امام رضا (ع) و به یاد و احترام خادم‌الرضا و شهدای خدمت

ای امام مهربانی‌ها سلام

ای تمام مهربانی‌ها سلام

السلام ای پادشاه کشورم

ای دلیل و رهنما و رهبرم

السلام ای بر رضای حق رضا

دردهای مستمندان را دوا ده

ای فراتر از جهان ما و من

قامت والای دین را پیرهن

ای مرا شمع جهان افروز تو

شام تار هستی ام را روز تو

السلام ای ضامن آهو سلام

ترجمان دائم یاهو سلام

لا الَه گویان تو و خاموش ما

رخ نهان در پرده و مدهوش ما

ما «حدیث سلسله» را چیده‌ایم

تا ابد در زلف تو پیچیده‌ایم

درب بگشا خادمانت آمدند

عاشقان میهمانانت آمدند

خادمانی مخلص و روشن ضمیر

عاشقانی در خمِ زلفت اسیر

خادمان ملت آقاحسین

رهروان صادق پیرخمین

فخر ملت آمده در بازکن

یک اباصلت آمده دربازکن

یک فقیه و عالم دین مبین

سیدی والا و شاگردی متین

روحْ والا؛ جسم خاکی سوخته

عاشقان سینه چاکی سوخته

سوختن آئین ما باشد در عشق

خود اصول دین ما باشد در عشق

شرط عاشق بودنِ ما سوختن

شعله در جان جهان افروختن

پشت درب سوخته زهرای ماست

آتش تاریخ در جان‌های ماست

هیچ‌کس جز چهار تن با او نبود

هیچ‌کس همدرد آن بانو نبود

امتی این‌جاست از مقدادها

چون اباذر در گلو فریادها

همچو سلمان ما سلیمانی وشیم

از تبار رستم و از آرشیم

اربعین‌ها شاهد غوغای ماست

یک سر بر نیزه خود مولای ماست

با شهادت جمله مأنوسیم ما

حافظ ایران و ناموسیم ما

ما گدایانت؛ علی موسی‌الرضا

خوان احسانت؛ علی موسی الرضا

هست مان ناچیز باشد یا رضا

خوان تو لبریز باشد باشد یا رضا

تحفه ما مهر جانانت رضا

جان ما باشد به قربانت رضا

خود شفیع ما به روز حشر باش

با غلامانت به حشر و نشر باش!

ای امام مهربانی السلام

وای تمام مهربانی والسلام

ناهید خلفیان:

بوی شکوه سوم خرداد پیچیده

عطر شهادت لابه‌لای باد پیچیده

اینجا هنوز از فتح خرمشهر می‌گوییم

از ملت تاریخ‌ساز دهر می‌گوییم

دشت شهادت بار دیگر لاله‌باران است

معراج مردان خدا امروز ایران است

السابقون السابقون از آسمان آمد

گلبرگ‌های هشت گل از ورزقان آمد

ای دست پر برگشته‌های از تب دنیا

ای پیش‌مرگان سپاه مهدی زهرا

در عرصه خدمتگزاری خوش درخشیدید

ای کاش می‌دیدیم آنچه عاقبت دیدید

ماندن به پای عهد و پیمان را به ما آموخت

این بار ابراهیم در آغوش آتش سوخت

هر چه دعا کردیم برگردد نشد افسوس

آن روز حتی گریه می‌کرد آسمان توس

او مردمی و پرتلاش و باکفایت بود

تا لحظه جان دادنش در حال خدمت بود

آه ای مجاهد در دل میدان چه می‌کردی؟

در کوه و جنگل زیر آن باران چه می‌کردی؟

ای دادخواه داد محرومان کجا رفتی؟

آه ای شهید زنده ایران کجا رفتی؟

مرد خداباور، خدایاور، خدامحور

برگرد سید، رفتنت کی می‌شود باور

پیدا شده انگشترت مثل سلیمانی

ای جان‌فدای تازه یار خراسانی

ای عزم راسخ، منتهای عزت انسان

قربانی جمهوری اسلامی ایران

ای هم‌مسیر مکتب سرخ سلیمانی

تو تا ابد در خاطر این خاک می‌مانی

میز ریاست را رها کردی، هنر اینجاست

تصویر آن عمامه خاکی خودش گویاست

تو خستگی را خسته کردی، صبر را بی‌تاب

پروانه پرسوخته، شمع شب بی‌خواب

میلاد آقا شد شهادتنامه‌ات امضا

با هیئت همراه رفتی رفتنی زیبا

شاه خراسان در بهشت آغوش وا کرده

از اول مجلس تو را زهرا صدا کرده

در جمع مستانی کنار متقین اینک

دیدار اربابت هنیئا لک، هنیئا لک

سنگین نمودی بیشتر تکلیف ملت را

انداختی بر دوش‌مان بار امانت را

مرد خدوم و خاکی ملت خداحافظ

ای ماجرای مرگ باعزت خداحافظ

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها