مجید شفیعی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره عناوین تجدیدچاپشده و جدید خود گفت: کتابی از من به نام «طنزهای خواندنی زهر الربیع» در نشر پیدایش به چاپ پنجم رسیده است که بازنویسی حکایات طنز از کتاب «زهر الربیع» اثر سید نعمتالله جزایری، عارف و حکیم قرن یازدهم است. این اثر نسبت به کتابهای طنز دیگر، حکایتهای جدیدتر و زیباتری دارد و البته به نوعی وضع اجتماعی آن دوران را در خود منعکس کرده است. کتاب دیگرم با عنوان «شیرین و فرهاد» که بازنویسی بخشهای عاشقانه منظومه وحشی بافقی است از سوی نشر پیدایش با طرح جلد جدید و زیبا به چاپ دوم رسیده است. از ویژگیهای مثبت نشر پیدایش همانا توجه و اهتمام ویژه به گرافیک و سر و شکل کتابهاست که بسیار حائز اهمیت است. دو کتاب جدید دیگر هم از من اخیراً روانه بازار نشر شده است. یکی رمان «روح کریستالی نقاش جادویی» که روایتی سوررئال از یک روح سرگردان و کریستالی است که زمانی عاشق موسیقی و نقاشی بوده و حال که دستش از دنیا کوتاه شده، نگران سرزمین ایران است که اسیر ایلغار و حمله و غارت بیگانگان شده است. این رمان روایت معصومیتی لگدمالشده توسط پدری بیرحم است.
او درباره اثر دوم تازه منتشرشده خود افزود: مجموعه داستان «آوازهخوان طاس» مشتمل بر ۱۰ قصه است که ۸ داستان آن برگرفته از قصههای فولکلوریک میهنمان و دو داستان آن برگرفته از افسانه «شنل قرمزی» و رمان «شازده کوچولو» است. از شخصیتهای آن افسانهها و قصهها استفاده کردهام تا داستان جدیدی را روایت کنم. این دو کتاب به کوشش نشر «ویژه نشر» به چاپ رسیدهاند.
شفیعی درخصوص چالشهای بازنویسی و بازآفرینی آثار کهن برای کودکان و نوجوانان بیان کرد: این بحث، ما را به نوعی به پهنه و گسترۀ تأویل متون میکشاند که مبحث درازدامنی در فلسفه و بررسی متون است که اصطلاحاً در تاریخ فلسفه به هرمنوتیک شناخته میشود. به این معنا که ما میتوانیم متون ماضی را بر اساس روح زمانهای که در آن هستیم، مجدداً تفسیر و تأویل و بازبینی کنیم و هم بر اساس ساختارهای جدید اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی مختلف، به آنها نگاه دوبارهای بیفکنیم. این کار وقتی به شکل رمان و داستان درآید، البته که تأثیرگذار خواهد بود و حتی معناهای تازهتری هم خواهد یافت یا معناهای پیشین خود را ارتقا خواهد داد. نویسنده خلاق باید به دنبال یافتن معناهای جدید از متون کهن باشد؛ بخشی از کارهای من بر اساس همین نگرش بنا شده است. مثل رمان «کابوس ماهان» که به چاپ دوم رسیده است. این کتاب بر بستر حکایت گنبد فیروزه «هفت پیکر» نظامی بنا شده است. در این اثر من رابطهای بینامتنی با آن متن کهن برقرار کردهام تا معنای جدیدی را کشف کرده و از منظری نو به تاریخ و فرهنگ نگاه کنم. به دیگر سخن من از آن حکایت استفاده کردهام تا رمان خودم را پایهریزی کنم. یک برداشت جدید در قالب رمانی تاریخیفانتزی که البته نشانگر روح زمانه نیز است. استفاده خلاقانه از متون کهن به شکل داستان و رمان آنجایی مؤثر خواهد افتاد که خلاقیتافزا هم باشد؛ از این جهت که وقتی مخاطب کودک و نوجوان آن را میخواند؛ در او چشمههای خلاقیت فوران کند و شمعی را در وجود او روشن کرده یا زنگی را در ذهن او به صدا دربیاورد که البته انسان ذاتاً گرایش به زیبایی دارد. این موضوع به نظر من بسیار حائز اهمیت است.
این نویسنده در اینباره افزود: علاوه بر اینکه میتوانیم با بازنویسی، فهم متون کهن را آسانتر کنیم؛ با بازآفرینی میتوانیم از متون کهن در آفرینش خلاقانه رمان بهره ببریم. برای مثال در رمانی از من به نام «راز تالار آینه» که در نشر مهرکِ حوزه هنری به چاپ خواهد رسید، هم به نوعی نظر به تأویل متون دارم اما اینبار اساس رمان توجه به تابلوی نقاشی از کمالالملک است به نام «تالار آینه» و تأثیراتی که هنر بر زیست من به عنوان نویسنده گذاشته است و همچنین تأثیرات آن بر روند رشد خلاقیت قهرمان اصلی رمان و در کل شرح تأثیرات هنر بر زیست فردی اوست. در اصل من از این تابلوی نقاشی بهرهای ادبی و فرهنگی و نشانهشناسانه بردهام و البته یکی از وظایف ادبیات و هنر همانا ارتقای اندیشه و فرهنگ به صورتها و شکلهای گوناگون است. سالهای متمادی صرف نوشتن و خلق این رمان کردم و مترصد این بودم که برای چاپ به ناشری واگذار نمایم که ارزش و اعتبار بالایی برای اینگونه آثار خلاقه که از شیوههای نوی روایی بهره بردهاند، قائل است. به این دلیل، این رمان را به نشر مهرک سپردم.
مجید شفیعی در ادامه توضیحات خود گفت: سخن دیگری که در این عرصه مطرح است، برداشت مردم و مخاطبان از آثار بازنویسی و بازآفرینی است. اغلب تصور میکنند این دو یک هدف را دنبال میکنند؛ ولیکن اینچنین نیست. این دو معنایی کاملاً متفاوت دارند. بازنویسی، برگردان و ترجمان معاصر از یک متن ادبی است: بدون دخل و تصرف در معناهای آن. به دیگر سخن، بازنویسی بیشتر نظر به نثر دارد تا به مغز اثر؛ یعنی برگردان نثر است به نثری قابل فهم برای کودکان یا نوجوانان یا مخاطبان دیگر؛ اما بازآفرینی جهانی دیگر را مقابل چشم مخاطب میگشاید تا به او قدرت خلاقانهای برای کشف و اندیشه و جستوجو بدهد. بسیاری از رمانهای بزرگ دنیا مثل «مرشد و مارگاریتا» از زندگی حضرت مسیح (ع) الهام گرفته شده و با آفرینشی خلاقانه به تفسیر اندیشمندانه و خلاقانه زمانه پرداخته شده است که بسیار رمان تکاندهنده و در عین حال خواندنی و جذابی است یا بسیاری از رمانهای دیگر که از اودیسه هومر الهام گرفته شده یا آثاری که از فاوست گوته الهام گرفتهاند. البته تمام این آثار با وجود اینکه با الهام از متون کهن خلق شدهاند به شیوهای خلاقانه نوشته و روایت شدهاند. برای مثال، شل سیلور استاین کتابی دارد به اسم «قصههای جورواجور» که در این کتاب حتی هملت را هم به شوخی گرفته است. این بازی با متون و کشف و شهودها در اثر همان آگاهی است: آگاهی از روح زمانه.
نویسنده کتاب «سبیل شاهعباس» در تکمیل صحبتهای خود عنوان کرد: در نقد و بررسیای که چند تن از کارشناسان و استادان دانشگاه درباره کتاب «کابوس ماهان» من انجام داده بودند، چیزهایی کشف کردند که تقریباً ۹۰ درصدش را من هنگام نگارش کتاب مدنظر داشتم. آن هم روابط بینامتنی است که اصحاب نقد جدید خیلی به آن التفات دارند؛ به طور خلاصه میتوان گفت ما غوطهور در متون هستیم. حتی یک به یک ما متونی هستیم گشوده شده بر جهان و جهان را تجربه میکنیم و این تجربیات به شکل ادبیات و هنر بروز مییابد. بازخوانی متون کهن یکی از دستاوردهای پستمدرنیسم هم است. ما باید متون کهن را از نو بازخوانی کنیم. به همین دلیل لزوم خلاقیتورزی و خلاقیتافزایی مشخص میشود. درواقع عنصر اساسی بازنویسی و بازآفرینی، خلاقیتورزی مؤثر و همچنین مطالعات غیر از ادبیات مثل فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی, هرمنوتیک و حتی سیاست و اقتصاد است. به دیگر سخن، مطالعات بینامتنی و فرامتنی و بینرشتهای در نگارش اینگونه رمانها بسیار مهم است. اساساً نویسنده باید جامعالاطراف باشد و جزییات هم به اندازه کلیات برای او مهم باشد.
نظر شما